اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۵ آذر ۱۴۰۳

معاویه می خواهد مشعل دین خدا را خاموش سازد

متن فارسی

71- در اثنای جنگ صفین، وقتی عباس بن ربیعه یکی از همدستان معاویه به نام عرار بن ادهم را کشت معاویه سخت غمناک گشت و گفت: کجا مادر چون او خواهد زاد! مگر می گذارم خونش از بین برود. هرگز! خدا نکند! هان! کدام مرد جان خویش در خونخواهی عرار به خدا می فروشد؟ دو تن از قبیله لخم داوطلب شدند. به آنها گفت: بروید، هر کدامتان عباس را در جنگ تن به تن کشتید فلان مبلغ جایزه دارید. آن دو آمده او را به جنگ تن به تن خواندند. عباس گفت: من پیشوائی دارم، باید از او کسب اجازه کنم. و به خدمت علی آمده ماجرا را تعریف کرد. علی گفت: بخدا معاویه می خواهد هر که را از بنی هاشم می یابد بکشد تا بدین طریق مشعل دین خدا را خاموش سازد حال آن که خدا جز به این راضی نمی شود که مشعلش گر چه کافران نخواهند فروزان تر گردد و به کمال رسد … «1»

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 246

متن عربی

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 246

71-لمّا قتل العبّاس بن ربیعة یوم صفّین عرار بن أدهم من أصحاب معاویة، تأسّف معاویة علی عرار، و قال: متی ینطف فحل بمثله؟ أ یُطلّ دمه؟ لاها اللَّه ذا. ألا للَّه رجل یشری نفسه یطلب بدم عرار؟ فانتدب له رجلان من لخم. فقال: اذهبا فأیّکما قتل العبّاس برازاً فله کذا. فأتیاه و دعواه إلی البراز، فقال: إنّ لی سیّداً أُرید أن أُؤامره، فأتی علیّا فأخبره الخبر، فقال علیّ: «و اللَّه لودّ معاویة أنّه ما بقی من هاشم نافخ ضرمة إلّا طعن فی نیطه «1» إطفاءً لنور اللَّه، و یأبی اللَّه إلّا أن یتمّ نوره و لو کره الکافرون».

عیون الأخبار لابن قتیبة (1/180).