رای خلیفه دوم در انگشتان از سعید بن مسیب نقل شده که عمر بن خطاب… قضاوت کرد درباره انگشتان در انگشت ابهام به سیزده دینار و در انگشتی که پهلوی آن است دوازده و در انگشت وسط و میانه به ده و در آن که کنارآن است به نه و در انگشت کوچک به شش دینار .و در عبارت دیگر:به درستی که عمر بن خطاب حکم کرد در انگشت ابهام و بزرگ به پانزده و در پهلوی آن به ده و در میانه به ده و در آن که پهلوی کوچک است به نه و در حنضر و انگشت کوچک به شش .از ابی عظفان : نقل شده که ابن عباس می گفت : در انگشتان ده ده پس مروان فرستاد بسوی او و گفت آیا در انگشتها ده ده تا فتوا می دهی و حال آنکه به تو از عمر رسیده در انگشت ها ، پس ابن عباس گفت : خدا رحم کند بر عمر: قول پیغمبر صلی الله علیه وآله سزاوارتر است که پیروی شود از قول عمر !امینی گوید: در صحاح و مسانید ثابت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله در انگشتها ده ده فرمود بنا بر آنچه که ابن عباس فتواداده به آن و این است سنت مسلمه آن حضرت صلی الله علیه و آله و روش اوست در انگشتان و آنچه که عمر به آن قضاوت نموده پس از آراء خاصه اوست و مطلب همان است که ابن عباس گفت : که قول رسول صلی الله علیه و آله شایسته تر است که پیروی شوداز قول عمر، و من نمی دانم که خلیفه این را می دانست و مخالفت می کرد یا این که نمی دانست ؟!
فان کان لا یدری فتلک مصیبة و ان کان یدری فالمصیبة اعظم
پس اگر نمی دانست پس این مصیبتی است که خلیفه جاهل باشد و اگر می دانست و عمل نمیکرد پس مصیبت بزرگتر است.
(الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 6، ص: 191)