اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۳ آذر ۱۴۰۳

بی حرمتی عثمان نسبت به حضرت علی(ع)

متن فارسی

… عثمان تبعید علی را لازم تر ازهمه اینان می بیند و پیاپی او را به ینبع می فرستد تا سر و صدای مردم برای درخواست خلافت او کم شود و به ابن عباس می گوید: گزند عموزاده ات را از من دور کن که ابن عباس می گوید: عموزاده من چنان مردی نیست دیگران به سود او رای می دهند ولی او برای خود رایی دارد پس برای هر چه دوست داری مرا به نزد او فرست گفت به او بگو تا بر سرزمینی که در ینبع دارد برود تا نه من از دست او اندوهگین شوم و نه او از دست من. پس او به نزد علی رفت و چنان گفت او گفت عثمان مرا بیش از یک شتر آبکش ارج نمی نهد سپس این سروده را خواند: بااو چگونه باید رفتار کرد؟ من زخم اورا درمان می کنم و او بهبود می یابد ولی نه از درد خسته می شود نه از دارو. و گفت: پسر عباس عثمان جز این نمی خواهد که مرا همچون شتر آبکش گرداند. بیا برو. فرستاد سراغ من که (از مدینه) بیرون شو و سپس فرستاد که بیا و اینک باز فرستاده است که بیرون شو به خدا سوگند چندان از او پشتیبانی کردم که می ترسم گناهکار باشم.

(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 8 ص 528)

متن عربی

و قبل هؤلاء مولانا أمیر المؤمنین صالح الأُمّة، یراه عثمان أحقّ بالنفی من أولئک کما یأتی حدیثه؛ و أخرجه إلی ینبع مرّة بعد أخری لیقلّ هتاف الناس باسمه للخلافة، و قال لابن عبّاس: اکفنی ابن عمّک.

و قال ابن عبّاس: ابن عمّی لیس بالرجل یُری له، و لکنّه یری لنفسه فأرسلنی إلیه بما أحببت. قال: قل له فلیخرج إلی ماله بینبع فلا أغتم به و لا یغتمّ بی. فأتی علیّا فأخبره، فقال: «ما اتّخذنی عثمان إلّا ناضحاً» ثم أنشد یقول:

          فکیف به إنّی أُداوی جراحَهُ             فیدوی فلا ملّ الدواءُ و لا الداءُ

و قال: «یا ابن عبّاس ما یرید عثمان إلّا أن یجعلنی جملًا ناضحاً بالغَرْب «1» أُقبل و أُدبر، بعث إلیّ أن أخرج، ثمّ بعث إلیّ أن أقدم، ثمّ هو الآن یبعث إلیّ أن أخرج و اللَّه لقد دفعت عنه حتی خشیت أن أکون آثماً» «2».