اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

اختلاف در بیعت با ابوبکر

متن فارسی

شاید کسانی که دوره “غدیر” مخصوصا جلد ششم (11 و 12 فارسی) به بعد را مطالعه کرده اند بدانند و اذعان داشته باشند که نظر عبد الله بن عمر و هم مسلکانش در ترجیج و تقدم ابو بکر بر همه اصحاب و مردم یا ترجیح و تقدم عمر و عثمان پس از وی بر دیگران تا چه اندازه سخیف و نابخردانه است. هر گاه اکثریت اصحاب در زمان پیامبر (ص) هیچکس را همتای ابو بکر نمی دانستند، چه شد که در سقیفه تغییر عقیده دادند و آن اختلاف سهمگین که آنچا پدیدار گشت چه بود و از کجا بوجود آمد، اختلافی که مصیبت ها بر سر ملت آورد که تا کنون گرفتار آنند و در جلد هفتم (13 و 14 فارسی) به تفصیل بیان کردیم؟ برجسته ترین اصحاب از مهاجران و انصار برای ابوبکر – آن روز که خلعت خلافت بر تن در پیچید- هیچ فضیلتی که به او شایستگی تصدی بدهد قائل نبودند و چون چنین فضیلتی به هیچ وجه در وی سراغ نداشتند که بتوانند دلیل بیعت خویش ساخته و مردم را قانع گردانند، از بیعت با او خودداری ورزیده و دست باز کشیدند و هیچ اقدامی ننمودند، و چنانکه تاریخ حکایت می کند، روز اول جز دو یا چهار پنج نفر با او بیعت نکردند، و بعدا بر اثر دعوتی که آمیخته به ارعاب و تهدید و اعمال زور و خشونت بود مردم ناگزیر از بیعت شدند، و آنان که به بیعت با ابو بکر می خواندند حرفی جز تهدید به قتل و زدن و سوزاندن نداشتند.
الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ،ج10،ص16

متن عربی

و لعلّ الواقف علی أجزاء کتابنا هذا، و بالأخصّ الجزء السادس و هلمّ جرّا، یعلم و یذعن بأنّ اختیار ابن عمر و من رأی رأیه باطل فی غایة السخافة، و لو کان معظم الصحابة لم یعدل بأبی بکر أحداً فی زمن نبیّهم فما الذی زحزحهم عن رأیهم ذلک یوم السقیفة؟ و ما الذی أرجأهم عن بیعته؟ و من أین أتاهم ذلک الخلاف الفاحش الذی جرّ الأسواء علی الأُمّة حتی الیوم؟ و قد عرّفناک فی الجزء السابع (ص76،93،141) الطبعة الأولی «3».

إنّ عیون الصحابة من المهاجرین و الأنصار لمّا لم تکن تجد لأبی بکر یوم

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 17

تقمّص الخلافة فضیلة یستحقّ بها الخلافة، و تدعم بها الحجّة علی الناس فی بیعته تقاعست و تقاعدت عنها و ما مُدّت إلیها منهم ید، و لم تکن لهم فیها قدم، و ما بایعه یومها الأوّل إلّا رجلان أو أربعة، أو خمسة، ثم حدت الأُمّة إلیها الدعوة المشفوعة بالإرهاب و الترعیب، و ما کان فی أفواه الدعاة إلیها إلّا الترهیب بالقتل و الضرب و الحرق