اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

عثمان دست چپ پیامبر(ص) بود

متن فارسی

در روایت ” مرسلی ” از قول مهلب بن عبد الله، چنین آمده است “: مردی که علی را می ستود، و عثمان را مذمت می کرد، نزدسالم پسر عبد الله بن عمر آمده از او پرسید: آیا به من نمی گوئی که عثمان در هر دو بیعت ” رضوان “و ” فتح ” حضور داشت یا نه؟ سالم گفت: نه. آن مرد تکبیر گفت و برخاسته جامه اش را تکان داد و به راه افتاد. چون بیرون رفت همنشینان سالم به او گفتند: بخدا فکر نمی کنیم از وضع این مرد مطلع باشی. گفت: آری، مگر چیست؟ گفتند: او از کسانی است که علی را می ستایند وعثمان را مذمت می نمایند. گفت: او را بیاورید. وقتی بیامد به او گفت:ای بنده صالح خدا از من پرسیدی: آیاعثمان در دو بیعت “رضوان ” و ” فتح ” شرکت داشت؟ گفتم: نه آنگاه تکبیر گفته نکوهش کنان برفتی نکند تو از ستایشگران علی و بد گویان عثمان باشی؟ گفت: آری، بخدا من از آنها هستم. گفت: سخنم را بشنو آنگاه جوابم رابده. پیامبر خدا (ص) وقتی زیر درخت با مردم بیعت کرد، عثمان را قبلا همراه یک دسته رزمنده فرستاده بود، و او در پی کار خدا و کار پیامبرش و کار مومنان بود، و پیامبر خدا (ص) گفت: دست راستم دست من است ودست چپم دست عثمان، و دست چپش را بر دست راستش نهاده گفت: این دست عثمان است و من با او بیعت کردم. حال عثمان در بیعت دوم این طور بود که پیامبر خدا (ص)عثمان را نزد علی- که استاندار یمن بود- فرستاده بود، و کاری را که دربیعت اول در مورد عثمان کرده بود تکرار نمود “
این را محب طبرى در «ریاض النضرة» ثبت کرده «1» و سندش را براى جلو- گیرى از کشف بى اعتباریش حذف نموده است، لکن در خود متن روایت، شواهدى هست که بر جعلى و دروغ بودنش دلالت دارد و ما را از شناختن و بررسى رجال سندش بى نیاز مى سازد. …

(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ،ج10،ص101)

متن عربی

و فی مرسلة عن المهلب بن عبد اللَّه: أنّه دخل على سالم بن عبد اللَّه بن عمر رجل و کان ممّن یحمد علیّا و یذّم عثمان، فقال الرجل: یا أبا الفضل ألا تخبرنی هل شهد عثمان البیعتین کلتیهما: بیعة الرضوان و بیعة الفتح؟ فقال سالم: لا. فکبّر الرجل و قام و نفض رداءه و خرج منطلقاً.

فلمّا أن خرج قال له جلساؤه: و اللَّه ما أراک تدری ما أمر الرجل، قال: أجل، و ما أمره؟ قالوا: فإنّه ممّن یحمد علیّا و یذمّ عثمان، فقال: علیّ بالرجل، فأرسل إلیه فأتاه، فقال: یا عبد اللَّه الصالح إنّک سألتنی: هل شهد عثمان البیعتین کلتیهما: بیعة الرضوان و بیعة الفتح، فقلت: لا. فکبّرتَ و خرجتَ شامتاً، فلعلّک ممّن یحمد علیّا و یذمّ عثمان؟ فقال: أجل و اللَّه إنّی لمنهم، قال: فاستمع منّی ثم اردد علیّ، فإنّ رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم لمّا بایع الناس تحت الشجرة کان بعث عثمان فی سریّة، و کان فی حاجة اللَّه و حاجة رسوله و حاجة المؤمنین، فقال رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم: ألا إنّ یمینی یدی و شمالی ید عثمان، فضرب شماله على یمینه و قال: هذه ید عثمان و إنّی قد بایعت له، ثم کان من شأن عثمان فی البیعة الثانیة: أنّ رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم بعث عثمان إلى علیّ، فکان أمیر الیمن

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏10، ص: 102

فصنع به مثل ذلک.

إلى آخر الروایة و هی طویلة، أخرجها المحبّ الطبری فی الریاض النضرة «1» (2/94) و قد حذف إسنادها تحفّظاً علیها، و فی متنها شواهد تدلّ على وضعها، و أنّها مکذوبة مختلقة، و هی تغنینا عن عرفان رجال السند.