اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۲ مهر ۱۴۰۴

الروض الفائق

اگر یک ساعت صبر می‌کردی، از زیر قدم‌هایت چشمه جاری می‌شد

«عبد اللّه بن حنیف» که رحمت خدا بر او باد، گوید: «به قصد حج وارد بغداد شدم، در حالی که چهل روز بود نان روز نخورده و جنید را ندیده بودم و طهارت داشتم. کفتاری را بر لب چاهی دیدم...

امان نامه الهی برای عمر بن عبدالعزیز

” عمر بن عبدالعزیز “، شب هنگامی به مساجد دور دست می رفت و تا آنجا که خداوند توان داده بود نماز می خواند، و هنگام صبح پیشانی بر خاک می نهاد و صورت خویش بر خاک می مالید و...

فقیری زمین را پر از طلا کرد

 از«حسن بصری»رحمة اللّه علیه روایت شده که گفت:«مرد فقیر سیاهی در آبادان می زیست،که در خرابات به سر می برد.چیزی بدست من رسید،او را خواستم.وقتی که چشمش به من خورد،لبخندی زد و با دستش به زمین اشاره کرد و تمام...

درخت ام غیلان خرما می دهد

  48. درخت «ام غیلان» خرما می دهد «بکر بن عبد الرحمن» رحمة اللّه علیه می گوید: «با ذو النون مصری متوفی 245 در بیابانی بودیم. به زیر درختی رسیدیم و گفتیم: چقدر خوب بود اگر در اینجا خرما می...

منتظر اجازه خداست تا از نماز دست بردارد

“حریفیش ” در ” الروض الفائق ” ص 126 از ” ذو النون مصری ” روایت می کند که گفت: جوانی را در کعبه دیدم که بسیار رکوع و سجود می کرد، نزدیک شدم و گفتم: تو خیلی نماز می...

پیمبران به من افتخار می کنند و من به ابو حنیفه افتخار می کنم.!!

 از رسول الله صلی الله علیه روایت شده که فرمود: ” دیگر پیمبران به من افتخار می کنند و من به ابو حنیفه افتخار می کنم. او در پیشگاه خدا مرد با تقوائی است، او چونان کوهی از دانش یا...

کرامات چهارگانه عمر بن خطاب

4 چهار نمایش شگفت انگیز و بزرگوارانه از عمر 1- چون مصر گشوده شد، مردم آن در ماه بؤنه از ماه های غیر عربی به نزد عمرو پسر عاص شدند و او را گفتند: ای فرماندار! این نیل ما را...