آیه 10 : آنان که اموال یتیمان را به بیداد می‌خورند، تنها آتش در شکم خود کرده‌اند. الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ۳ ، ص: ۲۳۳[divider] آیه 11 : و بهره هر مردی معادل بهره دو زن...

حافظ جلال الدین سیوطی در «تحذیر الخواص» صفحه 21 گفته است: «فکر نمی‌کنم کسی از اهل سنت درباره کفر مرتکب گناهان کبیره فتوی داده باشد، مگر شیخ ابو محمد جوینی «1» از اصحاب ما پدر امام الحرمین «2» درباره دروغ...

و در «استیعاب»، حاشیه الاصابه، جزء 4 ص 151 مذکور است که: ابو الغادیه دوستدار عثمان بود و او کشنده عمار است، نامبرده هر وقت برای ورود بمجلس معاویه و غیره اذن میطلبید، میگفت: کشنده عمار بر در است،! و...

اما نماز خواندنش پشت سر هر که با قدرت مسلح بر خلق چیره گشته، و بر مسند قدرت سیاسى تکیه زده از نشانه‌هاى جهل او است و دلیل بر این که در باره عبادات کم اطلاع بوده و به احکام...

دارمى در سننش ج 2 ص 354 نقل کرده از شعبى که او گفت: اوّلین جدّیکه در اسلام وارث شد عمر بود که مالش را گرفت. پس على علیه السلام و زید نزد او آمده و گفتند: این مال تو...

14 برداشت خلیفه درباره نماز مسافر بو عبید در الغریب و نیز عبد الرزاق و طحاوی و ابن حزم از زبان بومهلب آورده اند که: عثمان نوشت: به من گزارش رسیده که گروهی به آهنگ بازرگانی یا فراهم آوردن باج...

19 خلیفه حکم خدا را از ابی فرا می گیرد بیهقی در السنن الکبری 7/417 به اسناد از بو عبیده آورده است که عثمان به نزد ابی فرستاد و پرسید مردی زنش را طلاق داده و سپس در هنگامی که...

یحیی بن حاطب گفت: حاطب که درگذشت کسانی از بردگانش را که نماز گزارده و روزه گرفته بودند آزاد کرد و یک کنیز زنگی داشت که نماز گزارده و روزه گرفته بود و زبان سرش نمیشد و سخن را درنمی...

 از رسول الله صلی الله علیه روایت شده که فرمود: ” دیگر پیمبران به من افتخار می کنند و من به ابو حنیفه افتخار می کنم. او در پیشگاه خدا مرد با تقوائی است، او چونان کوهی از دانش یا...

در اینجا، در جریان بررسی اخبار تاریخی یی که در باره پسر عمر هست، می رسیم به این موضوع که از بدعت های پدرش پیروی کرده و نظریات وی را که بر خلاف قرآن و سنت بوده به عنوان آئین...

رای خلیفه دوم در انگشتان از سعید بن مسیب نقل شده که عمر بن خطاب… قضاوت کرد درباره انگشتان در انگشت ابهام به سیزده دینار و در انگشتی که پهلوی آن است دوازده و در انگشت وسط و میانه به ده و...

از رفاعه بن رافع نقل شده که گفت: در آن میان که من پیش عمر بن خطاب بودم مردی وارد بر او شد و گفت: ای امیر مومنین، این زید بن ثابت است که در مسجد نشسته و فتوا می دهد...