آیه 12 : با پیشوایان کفر بجنگید، زیرا با ایشان پیمان بسته نمی‌شود مگر دست باز کشند (الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب ج ۱۰ ص ۱۱۵)[divider] آیه 13 و 14 : آیا از آنها می‌هراسید، اگر مؤمن باشید...

آیه 5 و 6 : بار خدایا! مرا از نزد خویش فرزند و جانشینی شایسته ده تا از من و از دودمان یعقوب ارث ببرد. (الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب ج ۷ ص ۲۶۰)[divider] آیه 60 : بهشتهای...

آیه 7 : او چنان خدائی است که فرو فرستاد بر تو قرآن را که بعضی از آن آیات محکمات است آنها اصل قرآنست الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ۶ ، ص: ۱۲۹[divider] آیه 14 : آرایش...

– و بعد از آن سوگندها، پیمان نگرفتم از شما در «غدیرخم». – آنجا که بازوی علی را افراشتم: همان که سرور عرب و زبده نژاد عدنان است؟ – گفتم- و خدایم فرموده بود: «کوتاهی نکنم و سخن در پرده...

عمار پسر یاسر، با عمرو بن عاص در لشگرگاه صفین با هم گرد آمدند. عمّار و همراهانش از مرکب فرود آمدند و حمایل شمشیرهایشان را در بر گرفتند، در این هنگام عمرو گفت: اشهد ان لا اله الا اللّه! عمار...

ای کلبه غم. چندان بپایت درنگ کردم که مصیبتهای نوت را کهنه کردم، آیا بماتم نشستی؟ از آنروز که سر و سامانت بهم ریخت، دیگر به شکوه این عاشق بیدل، دل نسپردی. میهمانت شدم، از در و دیوار تمنّای مراد...

ملک صالح به سال 495 پا بجهان نهاد، و فقیه عماره یمنی که شرح حالش بیاید، با قصائد فراوانی که در کتابش «النکت العصریه» درج شده، او را ثنا گستر بوده است، از جمله: – هر آن درخشی که هویدا...

غدیریه مهیار دیلمی (متوفی 428) غدیریه اول – از پس این فرقت و جدائی، روی آشنا خواهم دید؟ آیا ایام وصل باز خواهد آمد؟ – براحت بار سفر بر دوش کشیدند، گنجایش وادی بیش از عظمت کاروان، و این دل بریان...

1. – سلطان عشق را گو: چه سازم که معشوقم جفا پیشه است، بفریادم رس! – آتش اشتیاقى که در دل نهان دارم آشکار سازم، یا صبر و تحمل پیش گیرم؟ – اگر شعله عشق را سرپوش نهم، بی‌شک تار...

– مرا در مهرى که به سرور و امام راستینم می‌ورزم، بسیار سرزنش و نکوهش کردید. سید در این قصیده گوید: – آن روز را به یاد آرید که پیغمبر در سایه درخت بزرگى ایستاد و مردم روز گرم و...

قاضى شرف الدین، درگذشته به سال 1079 – هرگاه دیدگان ما می‌دانست که چه خواهد دید، هرگز خود را به مخاطره نمی‌انداخت. – نادانى و هوس تا جایى است که شب دیجور را به صبح بیدارى برساند، اما عشق چیزى است...

گشاده شود بر تو گره‌هاى ابر اى محلّه محبوب من و مصافحه کند با تو دستهاى شبنم اى باقیمانده منازل. تا آنکه گوید: میل کرد بدورى کردن بعد از وصال و زمان سراینده‌گان مثل سایه شاخص است که حرکت کرده...