اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۶ مرداد ۱۴۰۳

آداب زیارت پیامبر اکرم(ص) طبق نظر علمای اهل سنت

متن فارسی

ما در اینجا آنچه که از نصوص مصادر اهل سنت، در مورد آداب زائر و زیارت پیامبر اکرم یافته ایم آوردیم:

1- نیت را باید خالص و بی شائبه گرداند، زیرا ارزش اعمال با نیت ها است، پس باید منظور از زیارت رسول الله تقرب به خدا باشد. و مستحب است علاوه بر زیارت آن حضرت، قصد رفتن به مسجد النبی و نماز خواندن در آن را داشته باشد، تا از این رهگذر نیز به خدا تقرب جوید این مطلب را ” ابن صلاح ” و ” نووی ” که از شافعیان اند، گفته اند، و بزرگ حنفی ها ” کمال بن الهمام ” نیز از مشایخشان آن را نقل کرده است.

2- شوق دائم و وافری برای زیارت حبیب شفیع داشته باشد.

3- هنگامی که از خانه اش خارج می شود، بگوید: بنام خدا و توکل بر او، نیرو و حرکت جز از ناحیه او نیست، خدایا به سوی تو می آیم و تو مرا بیرون آوردی، خدایا سلامتم بدار و با سلامت در دین برم گردان چنانکه بیرونم آوردی، خدایا از گمراه کردن و گمراه شدن ذلیل شدن، ستم کردن و ستم دیدن، نادان نگاهداشتن و نادان ماندن به تو پناه می برم که همسایه ات عزیز و سپاست بزرگ و اسمت گرامی است و خدائی جز تو نیست.

4- در بین راه درود و تحیت فراوان بر رسول خدا بفرستد، بلکه در اوقات فراغت کارش این باشد.

5- در بین راه مساجد و آثار منسوبه به آن حضرت را جستجو کند و با زیارت و تبرک به نماز در آنها احیائشان نماید.

6- هنگامی که به مدینه نزدیک شد و آثار و علامتش را مشاهده کرد، خضوع و خشوع را اغاز کند و به گوارا بودن این عمل و برآورده شدن آروزهایش بشارتش دهد و اگر روی حیوانی سوار است آن را به علامت بشارت وصول به مدینه به حرکت آورده، مانعی ندارد هنگام رویت این محل شریف پیاده شود چنانکه برخی چنین می کرده اند، زیرا کاروان عبد القیس هنگامی که رسول خدا را دیدند از مرکوب هایشان پائین آمدند و رسول خدا نیز، از آن جلوگیری نفرمود و بدیهی است که تعظیم آن حضرت بعد از وفات همانند آن در حال حیاتش هست. ابو سلیمان داود مالکی، در انتصار گفته است: این عمل برای مردانی که می توانند، موکد تر است و به خاطر تواضع برای خدا و احترام به پیامبر اسلام، مستحب است. قاضی عیاض در ” الشفاء ” آورده است که: ابو الفضل جوهری هنگامی که به عنوان زیارت وارد مدینه می شد و به خانه های آن نزدیک گردید، پیاده شد و در حال گریه می خوان “: هنگامی که دیدیم نشانه کسی را که وانگذاشت برای ما دل و عقلی برای شناسائی ظواهر، از مرکوب ها به خاطر احترام به کسی که پراکندگی ما وسیله او به اتحاد گرائید پائین آمده پیاده راه رفتیم.” و قاضی عیاض، در قصیده نبویه ای که دارد آن را تضمین کرده و بعد از آنها نی گوید “: و گورارا باد ترا به خوانب خیمه ها از لحاظ اظهار عشق و شوق که گاهی آن را می بوسیم، و گاهی دیگر از روی محبت آن را می مکیم، و اظهار سرور می کنیم، در حالیکه دل ها به محبتش پرپر می زند و جگرهای آتش گرفته بدان – وسیله سیراب می گردد یکی پس از دیگری به خاطر هیبت از مقامش قدم بر می دارم و رویم را در مواطن آن می سایم و اشکم را در مواضع محبتش می ریزم و علاقه ام را در اماکن پاک آن تقدیم می دارم، و می خوانم خواندن بیجاره سر گردان که دور کرد او را هوای نفس تا آنکه آدم هلاک شده جلوه کرد.

7- هنگامی که مدینه منوره رسید، بعد از سلام و صلوات بگوید: خدایا این حرم رسول خداست که بازبانش آن را حرم قرار داردی، و از تو خواست که در آن از خیر و برکت دو برابر آنچه که دار بیت الحرام هست قرار دهی، پس مرا بر آتش حرام گردان و روزی که بندگانت را برمی انگیزانی به من امان ده و از برکات آن، چنانکه اولیاء، و اهل طاعت را روزی دادی روزیم ده و برای تحصیل ادب نیکو و انجام کارهای نیک و ترک اعمال زشت موفقم بدار آنگاه به نماز و درود بر حضرتش مشغول باش. غزالی در احیاء العلوم جلد 1 صفحه 246 گفته است: هنگامی که چشمش به دیوارها و درخت های مدینه افتاد، بگوید: خدایا این حرم رسول تو است، آن را برایم سپری از آتش و امان از عذاب و بدی حساب قرار بده. فقیه شرنبلالی در ” مراقی الفلاح ” گفته است: هنگامی که دیوارهای مدینه منوره را مشاهده کرد، صلوات بر حضرتش بفرستد سپس بگوید: خدایا این حرم پیامبر تو و محل نزول وحی تو است بر من با دخول در آن منت بگذار و آن را برایم سپری از آتش و امانی از عذاب قرار ده و مرا از کسانی قرارده که در قیامت به شفاعتش نائل می شوند.

8- هرگاه راهش از طریق ذو الحلیفه بود، از ” معرس ” نگذارد تا آنکه در آنجا توقف کند و این مستحب است، چنانکه ابو بکر خفاف در کتاب ” الاقسام و الخصال ” و نووی و دیگران گفته اند.

9- برای دخول در مدینه از” بئر الحره ” و غیر آن غسل کرده خود را خوشبو کند و بهترین لباسش را بپوشد، کرمانی که از حنفی ها است می گوید: اگر بیرون مدینه غسل نکرده در داخل آن غسل نماید. ابن حجر گفته است: از باب کمال در ادب مستحب است که نظیفترین لباسش را بپوشد و کامل تر پوشیدن لباس سفید است شایسته تر به تواضع است. بعضی از نادانان هنگام دیدن مدینه از مرکوب هایشان پائین می آیند، با لباس کثیف که روی زمین کشیده می شود، البته باید آنان را از این عمل بازداشت، آری هنگام دیدن مدینه از مرکوب ها پائین آمدن از کمال ادب است اما بعد از استعمال عطر و پوشیدن لباس نظیف. فقیه شرنبلالی در ” مراقی الفلاح ” گفته است: اگر مقدور باشد پیش از رفتن به زیارت غسل کند خواه پیش از دخول به مدینه یا بعد از آن باشد، خود را خوشبو کند و بهترین لباسش را به خاطر تعظیم رسول اکرم بپوشد، سپس اگر ممکن باشد و ضرورتی ایجاب نکند پیاده وارد مدینه شود.

10- هنگامی که از ” باب البلد ” وارد می شود، بگوید: بنام خدا آنچه را که خواسته نیروئی جز از ناحیه او نیست. خدایا مرا از محل راستی وارد و از همان موضع خارج فرما، برایم از ناحیه ات قدرت پیروزی قرار داده، خدا کفایتم می کند که به او ایمان آورده ام، توکل به او دارم حرکت و نیروئی جز برای خدا نیست خدایا ترا به حق کسانی که ترا می خوانند و به حق آمدنم به سویت من از روی خوشگذارنی و تکبر و ریا و شهرت به اینجا نیامده ام، بلکه به خاطر پرهیز از عذاب و جلب رضایتت آمده ام از تو می خواهم مرا از آتش نجات دهی و گناهم را ببخشی، زیرا غیر از تو بخشنده ای نیست. شیخ زاده در” مجمع الانهر ” جلد 1 صفحه 157 گفته است: هنگامی که وارد مدینه شد بگوید: خدایا مرا آنجا که اهل راستی را داخل می کنی وارد ساز.. خدایا درهای فضل و رحمتت را برایم یگشا و زیارت قبر پیامبر برگزیده ات را چنانکه نصیب اولیاء و اهل طاعتت کردی روزیم فرما ای بهترین کسی که مورد سوال قرار گرفته ای مرا بیامرز و بر من رحم کن

11- هنگامی که قبه و بارگاهش را می بیند، با خضوع و خشوع بوده عظمتش را در نظر داشته باشد و مواضع قدم هایش را مجسم کند و قدم هایش را روی آن جز با وقار و سکینه و احترام نگذارد.

12- کوتاهی نکردن در امر به معروف و نهی از منکر و اظهار خشم، هنگام دیدن هتک حرمت یا تضییع حقی از حقوق آن بزرگوار.

13- هنگامی که مسجد و حرم شریف را می بیند، در خضوع و خشوع که مناسب ولایق این مقام است بیافزاید.

14- بهتر این است که زائر، از باب جبرئیل داخل شود، ولی عادت زائران این بوده که از ناحیه باب السلام وارد می شدند.

15- دم درب، توقف لطیف و مودبانه ای داشته باشد آن چنانکه در وارد شدن بر برزگان با حال اذن توقف می کنند. فاکهی در” حسن الادب ” صفحه 56 و شیخ عبد المعطی السقا در ” الارشادات السنیه ” صفحه 261 چنین گفته اند.

16- هنگامی که خواست وارد حرم رسول خدا بشود، دلش را پاک و ضمیرش را از همه کدورات و آلایش ها صاف گرداند و پای راستش را مقدم دارد و بگوید: از شیطان رانده شده به خدای بزرگ و به وجه کریمش و به نور قدیمش پناه می برم. بنام خدا، و سپاس مخصوص اوست. حرکت و نیورئی جز از ناحیه خدا نیست که هر چه رامی کند، نیروئی جز از ناحیه او نیست خدایا، درود بر سید ما محمد بنده و رسولت و بر آل و یارانش بفرست، و درودی فراوان، خدایا، گناهانم را بیامرز و درهای رحمتت را برویم بگشا. خدایا موفقم بدار، محکم و شایسته ام بساز و بر انجام اعمالی که ترا از من راضی گرداند کمکم کن، و به ادب نیکو در این مقام مقدس بر من منت بگذار، و درود و رحمت خدا و برکاتش بر تو ای پیامبر بزرگوار، و درود بر ما و بر بندگان شایسته خدا باد. و این دعا را هر وقت که وارد مسجد می شود و یا از آن خارج می گردد، ترک نکند مگر آنکه هنگام خروج به جای دردهای رحمتت را برایم بگشا.بگوید: درهای فضل و کرامت را برایم بگشا. قاضی عیاض گفته است: که ابن حبیب گفته: زائر هنگامی که وارد مسجد می شود، یگوید: بنام خدا و درود بر رسول خدا، و درود بر ما از خدایمان و درود خدا و فرشتگانش بر محمد، خدایا گناهم را بیامرز و درهای رحمت و بهشت را برویم بگشا و از شیطان رانده شده محفوظم دار.

17- قاضی در ” الشفاء ” گفته است: سپس برو به سوی ” روضه مبارکه ” که ما بین قبر و منبر است و پیش از توقف کنار قبر شریف دو رکعت نماز در آنجا بخوان و در آن خدایا را ستایش کن و از او تمام حوائجت را بخواه و یاری به طلب و اگر در غیر از “روضه ” نیز خوانده شود، کافی است اما در آن برتر است. قسطلانی در” المواهب ” گفته است: مستحب است پیش از زیارت دو رکعت نماز بخواند، گفته شده: این در صورتی است که مرورش از ناحیه روی مبارکش نباشد و گرنه اول زیارت مستحب است. و در ” تحقیق النصره ” گفته است: آن استدراک نیکوئی است، و برخی بطور مطلق مقدم داشتن زیارت را جائز دانسته اند و ابن الحاج گفته است همه اینها وسعت دارد و جائز است. شرنبلالی در ” مراقی الفلاح ” گفته است: دو رکعت نماز به عنوان شکر گزاری از این نعمتی که خداوند به تو عنایت کرده و به آن مکان آورده بجای آر و این غیر از دو رکعت نماز تحیت مسجد است. حمزاوی در ” کنز المطالب ” صفحه 211 گفته است: نماز تحیت مسجد را که دو رکعت است سبک و با قل یا ایها الکافرون و قل هو الله احد در مصلای رسول خدا بخواند،و اگر مقدور نشد نزدیک آن کنار منبر از ناحیه بخواند.

18- شایسته است زائر، هنگام زیارت ایستاده باشد که مودبانه تر است و اگر طول کشید مانعی ندارد دو زانو بنشیند و از لحاظ ادب و احترام چشم هایش را پائین بیاندازد، دلش از همه چیز فارغ و تنها مشغول به عرض ادب و اخلاص باشد و توجه داشته باشد که رسول الله زنده است و او را می بیند و از زائرش خبر دار است. خفاجی در ” شرح الشفاء ” جلد 3 صفحه 571 گفته است: در حال زیارت چنانکه مصنف (قاضی عیاض) گفته است مستحب است ایستاده باشد، و آن از جلوس پیش جمهور بهتر است، و کسی که میان آن دو تخییر گفته منظورش جواز است، نه مساوات و اگر خواست بنشید بهتر اینست که روی دو زانو باشد، نه چهار زانو و امثال آن، زیرا آن به ادب نزدیکتر است.

19- چنانکه در نماز می ایستد در زیارات بایستد، یعنی دست راستش را روی دست چپش برگذارد. کرمانی حنفی و شیخ زاده، در مجمع الانهر و دیگران، چنین گفته اند و این حجر آن را شایسته تر می داند.

20- متوجه قبر شریف شود، در حالی که از خدا در رعایت ادب در این مقام بزرگ یاری خواه است. می ایستد در حالی که صورت مبارکش را در خیالش مجسم کرده، و با خضوع و خشوع در برابرش پشت به قبله گرفته و چشمش را به پائین دیوار حجره شریفه دوخته، در ظاهر و باطن کمال ادب را رعایت می نماید و می داند که او دانای به حضور و قیام و زیارتش هست و درود و تحیتش را می شنود. ابن حجر گفته است: رو بروی صورت شریف رسول خدا و پشت به قبله ماندن مذهب و ما مذهب جمهور علماء است. خفاجی در شرح ” الشفاء ” جلد 3 صفحه 171 گفته است: رو بروی رسول خدا و پشت به قبله زیارت کردن مذهب شافعی و جمهور علماء و منقول از ابی حنیفه است و ابن الهمام گفته است: آنچه که از ابی حنیفه نقل شده که: رو به قبله زیارت کند، طبق روایت ابن عمران است که می گوید: رو به قبر شریف و پشت به قبله باشد، صحیح نخواهد بود و قول صحیح او همان قول جمهور است. و گفته کرمانی که: مذهب او بر خلاف مذهب جمهور است، قابل اعتماد نخواهد بود، زیرا گرچه او در ضریح مبارکش آرمیده، و لی زنده است و زائرش را می بیند. و بدیهی است که در زمان حباتش کسی جز رو برو و در مقابلش قرار نمی گرفت. و در شرح گفته ابن ابی ملکیه “: کسی که دوست دارد رو بروی رسول خدا باشد، قندیلی که در جهت قبله نزدیک قبر قرار دارد بر سرش قرار دهد ” گفته است: این توضیح، ارشاد به چگونگی زیارت است و اینکه باید بین او و قبر فاصله باشد. گفته شده: در حدود چهار ذراع، با آن فاصله داشته باشد و گفته شده: سه ذارع، و این حکم به خاطر این است که دور تر ماندن به ادب نزدیکتر است چنانکه در حال حیاتش چنین بوده است و بیشتر به همین عقیده اند، و بعضی از مالکی ها عقیده دارند که: نزدیکتر بودن اولی است، و گفته شده: رفتاری را که در زمان حیاتش در این مورد داشته، انجام دهد که به حسب افراد فرق خواهد کرد. البته این بحث ها مربوط به زمان های صدر اول است و لی اکنون ضریحی برایش قرار داده اند که مانع از نزدیک شدن به خود قبر است و طبعا نزدیک ضریح قرار خواهد گرفت.

21- هنگام خواندن زیارتنامه خیلی بلند و خیلی آهسته نخواند، بلکه میانه روی را رعایت نماید و پائین آوردن صدا پیش رسول خدا، برای همه مردم جزء آداب نیکو و پسندیده است. قاضی عیاض، با اسنادش از ابن حمید آورده است که: ابو جعفر امیر المومنین با مالک در مسجد رسول خدا مناظره کرد و مالک به او گفت: ای امیر المومنین صدایت را در این مسجد بلند نکن، زیرا خدا مردمی را چنین ادب فرمود “: صدایتان را بالای صدای رسول خدا قرار ندهید ” و مردمی دیگر را چنین ستود “: کسانی که صدایشان را پیش رسول خدا پائین می آوردند ” و قومی دیگر را چنین نکوهش نمود  “: کسانی که از پشت حجره ها ترا می خوانند ” و روشن است که احترام او بعد از مرگ همانند احترامش در زمان حیات اوست. با شنیدن این مطالب. ابو جعفر آرام شد و گفت: ای بنده خدا رو به قبله بمانم و دعا بخوانم با رو به رسول خدا؟ مالک در جواب او گفت: چرا رویت را از او بر می گردانی، در صورتی که او وسیله تو و پدرت در قیامت پیش خدا خواهد بود؟ بلکه رو به رویش بمان و از او طلب شفاعت کن تا ترا شفاعت نماید که خداوند فرموده است “: و اگر آنان، هنگامی که به خود ستم کرده اند پیشت بیایند و از خدا طلب مغفرت کنند و تو نیز برایشان طلب آمرزش نمائی خدا را توبه پذیر و بخشنده خواهند یافت…

(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 5 ص 193 تا 201)

متن عربی

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 193

أدب الزائر عند الجمهور:

نذکرُ نصّ ما وقفنا علیه فی المصادر «1»:

1- إخلاص النیّة و خلوص الطویّة، فإنّما الأعمال بالنیّات، فینوی التقرُّب إلى اللَّه تعالى بزیارة رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم، و یستحبُّ أن ینوی مع ذلک التقرّب بالمسافرة إلى مسجده صلى الله علیه و آله و سلم و شدِّ الرحال إلیه و الصلاة فیه. قاله ابن الصلاح و النووی «2» من الشافعیّة، و نقله شیخ الحنفیّة الکمال بن الهمام عن مشایخهم.

2- أن یکون دائم الأشواق إلى زیارة الحبیب الشفیع.

3- أن یقول إذا خرج من بیته: باسم اللَّه و توکّلت على اللَّه و لا حول و لا قوّة إلّا باللَّه، اللّهمّ إلیک خرجتُ و أنت أخرجتنی، اللّهمّ سلّمنی و سلِّم منّی و رُدّنی سالماً فی دینی کما أخرجتنی، اللّهمّ إنّی أعوذ بک أن أضلّ أو أُضلّ، أو أذلَّ أو أُذلّ، أو أظلم أو أُظلم، أو أجهل أو یُجهل علیّ، عزَّ جارک، و جلَّ ثناؤک، و تبارک اسمک، و لا إله غیرک.

4- الإکثار فی المسیر من الصلاة و التسلیم على النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم، بل یستغرق أوقات فراغه فی ذلک و غیره من القربات.

5- یتتبّع ما فی طریقه من المساجد و الآثار المنسوبة إلى النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم، فیحییها بالزیارة و یتبرّک بالصلاة فیها.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 194

6- إذا دنا من حرم المدینة و شاهد أعلامها و ربُاها و آکامها، فلیستحضر وظائف الخضوع و الخشوع مستبشراً بالهنا و بلوغ المنى، و إن کان على دابّة حرّکها تباشراً بالمدینة، و لا بأس بالترجّل و المشی عند رؤیة ذلک المحلّ الشریف کما یفعله بعضهم؛ لأنَّ وفد عبد القیس لمّا رأوا النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم نزلوا عن الرواحل و لم ینکر علیهم، و تعظیمه بعد الوفاة کتعظیمه فی الحیاة. و قال أبو سلیمان داود المالکی فی الانتصار: إنَّ ذلک یتأکّد فعله لمن أمکنه من الرجال، و إنّه یستحبّ تواضعاً للَّه تعالى و إجلالًا لنبیّه صلى الله علیه و آله و سلم.

و حکى القاضی عیاض فی الشفا «1»: أنَّ أبا الفضل الجوهری «2» لمّا ورد المدینة زائراً و قرب من بیوتها ترجّل باکیاً منشداً:

و لمّا رأینا رسمَ من لم یَدَعْ لنا             فؤاداً لعرفانِ الرسومِ و لا لُبّا

نزلنا عن الأکوارِ نمشی کرامةً             لمن بانَ عنه أن نلمَّ به رکبا

 

و قد ضمّنها القاضی عیاض فی قصیدة نبویّة له یقول بعدهما:

و تهنا بأکنافِ الخیامِ تواجداً             نُقبِّلها طوراً و نرشفُها حُبّا

و نُبدی سروراً و الفؤاد بحبِّها             تقطّعَ و الأکبادُ أورى بها لهبا

أقدِّم رجلًا بعد رجلٍ مهابةً             و أسحبُ خدّی فی مواطنِها سحبا

و أسکبُ دمعی فی مناهل حبِّها             و أُرسل حبّا فی أماکنها النجبا

و أدعو دعاءَ البائسِ الوالهِ الذی             براهُ الهوى حتى بدا شخصُه شجبا

 

7- إذا بلغ حرم المدینة الشریفة، فلیقل بعد الصلاة و التسلیم: اللّهمّ هذا حرم

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 195

رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم الذی حرّمته على لسانه، و دعاک أن تجعل فیه من الخیر و البرکة مثلَی ما فی حرم البیت الحرام، فحرِّمنی على النار، و آمنِّی من عذابک یوم تبعث عبادک، و ارزقنی من برکاته ما رزقته أولیاءک و أهل طاعتک، و وفّقنی لحسن الأدب و فعل الخیرات و ترک المنکرات. ثمّ تشتغل بالصلاة و التسلیم.

و قال الغزالی فی الإحیاء «1» (1/246): إذا وقع بصره على حیطان المدینة و أشجارها قال: اللّهمّ هذا حرم رسولک، فاجعله لی وقایةً من النار، و أماناً من العذاب و سوء الحساب.

و فی مراقی الفلاح للفقیه الشرنبلالی «2»: فإذا عاین حیطان المدینة المنوّرة یصلّی على النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم ثمَّ یقول: اللّهمّ هذا حرم نبیّک و مهبط وحیک، فامنن علیَّ بالدخول فیه، و اجعله وقایةً لی من النار و أماناً من العذاب، و اجعلنی من الفائزین بشفاعة المصطفى یوم المآب.

8- إن کانت طریقه على ذی الحلیفة فلا یجاوز المعرَّس حتى ینیخ به، و هو مستحبّ، کما قاله أبو بکر الخفّاف فی کتاب الأقسام و الخصال، و النووی و غیرهما.

9- الغسل لدخول المدینة المنوّرة من بئر الحرّة أو غیرها، و التطیّب و لبس الزائر أحسن ثیابه.

و قال الکرمانی من الحنفیّة: فإن لم یغتسل خارج المدینة، فلیغتسل بعد دخولها.

قال ابن حجر: و یسنُّ له، کمالًا فی الأدب، أن یلبس أنظف ثیابه، و الأکمل الأبیض، إذ هو ألیق بالتواضع المطلوب متطیّباً، و قد یقع لبعض الجهلة عند الرؤیة للمدینة نزولهم عن رواحلهم مع ثیاب المهنة و التجرّد عن الملبوس فینبغی زجره،

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 196

نعم؛ النزول عن الرواحل عند رؤیة المدینة من کمال الأدب، لکن بعد التطیّب و لبس النظیف.

و قال الفقیه الشرنبلالی فی مراقی الفلاح «1»: و یغتسل قبل الدخول أو بعده قبل التوجّه للزیارة إن أمکنه، و یتطیّب و یلبس أحسن ثیابه تعظیماً للقدوم على النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم، ثمّ یدخل المدینة ماشیاً إن أمکنه بلا ضرورة.

10- أن یقول عند دخوله من باب البلد: بسم اللَّه ما شاء اللَّه لا قوّة إلّا باللَّه، ربّ أدخلنی مُدخَل صدق، و أخرجنی مُخرَج صدقٍ، و اجعل لی من لدنک سلطاناً نصیراً، حسبی اللَّه آمنت باللَّه توکلّت على اللَّه لا حول و لا قوّة إلّا باللَّه، اللّهمّ إنّی أسألک بحقِّ السائلین علیک، و بحقِّ ممشای هذا إلیک، فإنّی لم أخرج بطراً و لا أَشِراً و لا ریاءً و لا سمعةً، خرجت اتِّقاء سخطک و ابتغاء مرضاتک، أسألک أن تنقذنی من النار، و أن تغفر لی ذنوبی، إنّه لا یغفر الذنوب إلّا أنت.

و قال شیخ زاده فی مجمع الأنهر «2» (1/157): إذا دخل المدینة قال: (رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ‏) «3» الآیة. اللّهمّ افتح لی أبواب فضلک و رحمتک، فارزقنی زیارة قبر رسولک المجتبى علیه الصلاة و السلام ما رزقت أولیاءک و أهل طاعتک، و اغفر لی و ارحمنی یا خیر مسؤول.

11- لزوم الخشوع و الخضوع لمّا شاهد القبّة مستحضراً عظمتها، یمثِّل فی نفسه مواقع أقدام رسول اللَّه، فلا یضع قدمه علیه إلّا مع الهیبة و السکینة و الوقار.

12- عدم الإخلال بشی‏ء ممّا أمکنه من الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر،

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 197

و الغضب عند انتهاک حرمة من حرمه، أو تضییع شی‏ء من حقوقه صلى الله علیه و آله و سلم.

13- إذا شاهد المسجد و الحرم الشریف فلیزدد خضوعاً و خشوعاً یلیق بهذا المقام، و یقتضیه هذا المحلّ الذی ترتعد دونه الأقدام، و یجتهد فی أن یوفّی للمقام حقّه من التعظیم و القیام.

14- الأفضل أن یدخل الزائر إلى الحضرة الشریفة من باب جبرئیل، و جرت عادة القادمین من ناحیة باب السلام بالدخول.

15- یقف بالباب لحظةً لطیفةً کما یقف المستأذن فی الدخول على العظماء، قاله الفاکهی فی حسن الأدب (ص 56)، و الشیخ عبد المعطی السقا فی الإرشادات السنیّة (ص 261).

16- إذا أراد الدخول فلیفرغ قلبه و لیصفِّ ضمیره، و یقدّم رجله الیمنى و یقول: أعوذ باللَّه العظیم و بوجهه الکریم و بنوره القدیم من الشیطان الرجیم، بسم اللَّه و الحمد للَّه و لا حول و لا قوّة إلّا باللَّه، ما شاء اللَّه لا قوّة إلّا باللَّه، اللّهمّ صلِّ على سیّدنا محمد عبدک و رسولک و على آله و صحبه و سلّم تسلیماً کثیراً؛ اللّهمّ اغفر لی ذنوبی، و افتح لی أبواب رحمتک، ربِّ وفِّقنی و سدِّدنی و أصلحنی و أعنّی على ما یرضیک عنّی، و مُنَّ علیَّ بحسن الأدب فی هذه الحضرة الشریفة، السلام علیک أیّها النبیُّ و رحمة اللَّه تعالى و برکاته، السلام علینا و على عباد اللَّه الصالحین.

و لا یترک ذلک کلّما دخل المسجد أو خرج منه، إلّا أنَّه یقول عند خروجه: و افتح لی أبواب فضلک. بدل قوله: أبواب رحمتک.

و قال القاضی عیاض «1»: قال ابن حبیب: یقول إذا دخل مسجد الرسول: بسم اللَّه و سلام على رسول اللَّه، السلام علینا من ربّنا، و صلّى اللَّه و ملائکته على محمد،

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 198

اللّهمّ اغفر لی ذنوبی، و افتح لی أبواب رحمتک و جنّتک؛ و احفظنی من الشیطان الرجیم.

17- قال القاضی فی الشفاء «1»: ثمّ اقصد إلى الروضة- و هی ما بین القبر و المنبر- و ارکع فیهما رکعتین قبل وقوفک بالقبر، تحمد اللَّه تعالى فیهما و تسأله تمام ما خرجت إلیه و العون علیه؛ و إن کانت رکعتاک فی غیر الروضة أجزأتاک، و فی الروضة أفضل.

و قال القسطلانی فی المواهب «2»: یستحبّ أن یصلّی رکعتین قبل الزیارة، قیل: و هذا ما لم یکن مروره من جهة وجهه الشریف و إلّا استحبَّ الزیارة أوّلًا. قال فی تحقیق النصرة «3»: و هو استدراک حسن، و رخَّص بعضهم تقدیم الزیارة مطلقاً. و قال ابن الحاجّ: کلٌّ ذلک واسع.

و قال الشرنبلالی فی مراقی الفلاح «4»: فتسجد شکراً للَّه تعالى بأداء رکعتین غیر تحیّة المسجد، شکراً لما وفّقک اللَّه تعالى و منَّ علیک بالوصول إلیه.

و قال الحمزاوی فی کنز المطالب (ص 211): یبدأ بتحیّة المسجد رکعتین خفیفتین ب: (قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ‏) و (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ)؛ و أن یکون بمصلّاه صلى الله علیه و آله و سلم فإن لم یتیسّر له، فما قرب منه ممّا یلی المنبر من جهة الروضة.

18- ینبغی للزائر أن یکون واقفاً وقت الزیارة کما هو الألیق بالأدب، فإذا طال فلا بأس أن یجلس متأدّباً جاثیاً على رکبتیه، غاضّا لطرفه فی مقام الهیبة و الإجلال، فارغ القلب مستحضراً بقلبه جلالة موقفه، و أنَّه صلى الله علیه و آله و سلم حیٌّ ناظر إلیه و مطّلع علیه.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 199

و قال الخفاجی فی شرح الشفا «1» (3/571): و یستحبُّ القیام فی حال الزیارة کما نبّه علیه المصنِّف- یعنی القاضی عیاض- بقوله: یقف، و هو أفضل من الجلوس عند القبر الشریف عند الجمهور، و من خیّر بینهما أراد الجواز دون المساواة، فإن جلس فالأفضل أن یجثو على رکبتیه، و لا یفترش و لا یتربّع لأنَّه ألیق بالأدب.

19- یقف کما یقف فی الصلاة واضعاً یمینه على شماله. قاله الکرمانی الحنفی و شیخ زاده فی مجمع الأنهر و غیرهما و رآه ابن حجر ألیق.

20- یتوجّه إلى القبر الکریم مستعیناً باللَّه تعالى فی رعایة الأدب فی هذا الموقف العظیم، فیقف ممثِّلًا صورته الکریمة فی خیاله بخشوع و خضوع تامّین بین یدیه صلى الله علیه و آله و سلم محاذاة الوجه الشریف مستدبر القبلة، ناظراً فی حال وقوفه إلى أسفل ما یستقبل من جدار الحجرة الشریفة، ملتزماً للحیاء و الأدب التامِّ فی ظاهره و باطنه، عالماً بأنَّه صلى الله علیه و آله و سلم عالم بحضوره و قیامه و زیارته، و أنَّه یبلغه سلامه و صلاته، و قال ابن حجر: استدبار القبلة و استقبال الوجه الشریف هو مذهبنا و مذهب جمهور العلماء.

و قال الخفاجی فی شرح الشفا «2» (3/571): استقبال وجهه صلى الله علیه و آله و سلم و استدبار القبلة مذهب الشافعی و الجمهور، و نُقل عن أبی حنیفة. و قال ابن الهمام: ما نُقل عن أبی حنیفة أنَّه یستقبل القبلة مردود بما روی عن ابن عمر: أنَّ من السنّة أن یستقبل القبر المکرَّم و یجعل ظهره للقبلة، و هو الصحیح من مذهب أبی حنیفة.

و قول الکرمانی: إنَّ مذهبه بخلافه لیس بشی‏ء؛ لأنّه صلى الله علیه و آله و سلم حیٌّ فی ضریحه، یعلم بزائره، و من یأتیه فی حیاته إنَّما یتوجّه إلیه.

و قال فی شرح قول ابن أبی ملیکة «3»: من أحبّ أن یکون و جاه النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 200

فیجعل القندیل الذی فی القبلة عند القبر على رأسه؛ هو إرشاد لکیفیّة الزیارة، و أن یکون بینه و بین القبر فاصل. فقیل: إنَّه یبعد عنه بمقدار أربعة أذرع، و قیل: ثلاثة، و هذا على أنَّ البعد أولى و ألیق بالأدب کما کان فی حیاته صلى الله علیه و آله و سلم، و علیه الأکثر. و ذهب بعض المالکیّة إلى أنَّ القرب أولى، و قیل: یعامل معاملته فی حیاته، فیختلف ذلک باختلاف الناس، و هذا باعتبار ما کان فی العصر الأوّل، و أمّا الیوم فعلیه مقصورة تمنع من دنوّ الزائر فیقف عند الشبّاک.

21- لا یرفع فی الزیارة صوته و لا یخفیه بل یقتصد، و خفض الصوت عنده صلّى اللَّه علیه أدب للجمیع. أخرج القاضی عیاض «1» بإسناده عن ابن حمید قال: ناظر أبو جعفر- أمیر المؤمنین- مالکاً فی مسجد رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم، فقال له مالک: یا أمیر المؤمنین لا ترفع صوتک فی هذا المسجد، فإنَّ اللَّه تعالى أدّب قوماً فقال (لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِ‏) «2» الآیة، و مدح قوماً فقال: (إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ‏) «3» الآیة، و ذمَّ قوماً فقال: (إِنَّ الَّذِینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ‏) «4» الآیة، و إنَّ حرمته میّتاً کحرمته حیّا، فاستکان لها أبو جعفر و قال: یا أَبا عبد اللَّه، أستقبل القبلة و أدعو أم استقبل رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم؟

فقال: و لِمَ تصرف وجهک عنه و هو وسیلتک و وسیلة أبیک آدم علیه السلام إلى اللَّه تعالى یوم القیامة؟ بل استقبله و استشفع به فیشفعک اللَّه تعالى، قال اللَّه تعالى: (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ‏) «5» الآیة.