اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۶ مرداد ۱۴۰۳

احادیثی که معانی مولا و ولایت را تفسیر کرده است

متن فارسی

علیّ بن حمید قرشی در «شمس الاخبار» ص 38 بنقل از «سلوة العارفین» تألیف: الموفّق باللّه، حسین بن اسمعیل جرجانی پدر- المرشد باللّه- باسنادش از پیغمبر صلی اللّه علیه و آله روایت نموده که: چون از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله در معنای این فرموده: «من کنت مولاه، فعلی مولاه» سؤال شد، فرمود: خدا، مولای من است، اولی (سزاوارتر) است بمن از خودم، امری (میل و اراده) برای من با وجود ذات مقدس او نیست، و من مولای مؤمنین هستم، بآنها از خودشان اولی (سزاوارتر) میباشم، و با وجود من امر (اراده و میلی) برای آنها نیست، و هر کس که من مولای اویم، باو از خودش اولی هستم، امر (میل و اراده) برای او با وجود من نیست، علی مولای او است، باو از خودش اولی (سزاوارتر) است برای او امری (میل و اراده) نیست با وجود او.
و در صفحه 65 همین مجلّد در حدیث استدلال و احتجاج عبد اللّه بن جعفر بر معاویه مذکور افتاد که باو گفت: ای معاویه، همانا من شنیدم از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله بر منبر میفرمود، در حالیکه روبروی او بودم و عمر بن ابی سلمه، و اسامة بن زید، و سعد بن ابی وقاص، و سلمان فارسی، و ابوذر، و مقداد، و زبیر بن عوام نیز بودند، که میفرمود: آیا من بمؤمنین اولی (سزاوارتر) نیستم از خودشان؟ گفتیم:
بلی یا رسول اللّه فرمود: آیا زنان من مادران شما نیستند؟ گفتیم: بلی یا رسول اللّه. فرمود:
«من کنت مولاه، فعلیّ مولاه، اولی به من نفسه»
و با دست خود بشانه علی زد و گفت: بار خدایا دوست بدار دوستان او را، و دشمن بدار دشمنانش
را، ای مردم، من بمؤمنین اولی (سزاوارتر) هستم از خود آنها، برای آنها با وجود من امری (میل و اراده) نیست، و علی بعد از من بمؤمنین اولی (سزاوارتر) است از خود آنها، برای آنها با وجود او امری (میل و اراده) نیست. تا آنجا که عبد اللّه بن جعفر گفت: و پیغمبر ما صلی اللّه علیه و آله بتحقیق برترین و سزاوارترین مردم و بهترین آنها را در روز غدیر خم و در غیر آنمورد برای امّتش نصب فرمود، و بسبب او بر آنها حجّت آورد و آنها را امر باطاعت او فرمود و خبر داد آنها را که او (علی علیه السّلام) از آن جناب بمنزله هارون است از موسی، و همانا او ولیّ هر مؤمن است بعد از آنحضرت و اینکه، هر کس او (پیغمبر صلی اللّه علیه و آله) ولیّ او است علی نیز ولیّ او است و هر کس او اولی باو است از خود او علی نیز اولی باو است، و اینکه او جانشین و وصیّ او است .. تا پایان حدیث مزبور.

  الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 1، ص: 671

متن عربی

  الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 1، ص: 671

أخرج القرشیّ علیّ بن حمید فی شمس الأخبار «1» (ص 38)، نقلًا عن سلوة العارفین- للموفّق باللَّه الحسین بن إسماعیل الجرجانی، والد المرشد باللَّه- بإسناده عن النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم أنَّه لمّا سُئل عن معنی قوله: «من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه»، قال:

 «اللَّه مولای؛ أَولی بی من نفسی لا أمرَ لی معه، و أنا مولی المؤمنین؛ أَولی بهم من أنفسهم لا أمرَ لهم معی، و من کنتُ مولاه أَولی به من نفسه لا أمرَ له معی، فعلیٌّ مولاه أَولی به من نفسه لا أمرَ له معه».

و مرّ فی صفحة (200)

فی حدیث احتجاج عبد اللَّه بن جعفر علی معاویة قوله: یا معاویة إنّی سمعتُ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم یقول علی المنبر و أنا بین یدیه، و عمر بن أبی سلمة، و أُسامة بن زید، و سعد بن أبی وقّاص، و سلمان الفارسی، و أبو ذرّ، و المقداد، و الزبیر بن العوّام، و هو یقول:

 «أ لستُ أَولی بالمؤمنین من أنفسهم؟ فقلنا: بلی یا رسول اللَّه.

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 1، ص: 672

قال: ألیس أزواجی أمّهاتکم؟ قلنا: بلی یا رسول اللَّه.

قال: من کنتُ مولاه فعلیٌّ مولاه، أَولی به من نفسه»، و ضرب بیده علی منکب علیّ، فقال: «اللّهمّ والِ من والاه، و عادِ من عاداه، أیُّها الناس أنا أَولی بالمؤمنین من أنفسهم لیس لهم معی أمر، و علیّ من بعدی أولی بالمؤمنین من أنفسهم لیس لهم معه أمر…»

– إلی أن قال عبد اللَّه-:

و نبیّنا صلی الله علیه و آله و سلم قد نصب لأُمّته أفضل الناس و أَولاهم و خیرهم بغدیر خُمّ و فی غیر موطن، و احتجّ علیهم به، و أمرهم بطاعته، و أخبرهم أنَّه منه بمنزلة هارون من موسی، و أنَّه ولیّ کلّ مؤمن من بعده، و أنَّه کلُّ من کان هو ولیّه فعلیّ ولیّه، و من کان أَولی به من نفسه فعلیّ أَولی به، و أنَّه خلیفته فیهم و وصیّه. الحدیث.