اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۶ مرداد ۱۴۰۳

خواندن خطبه نماز عید قبل از نماز

متن فارسی

بدعت خطبه را پیش از نماز خواندن
زرقانی در شرح «موطأ» در بیان این که در عیدین باید نماز را پیش از خطبه خواند می نویسد: «در دو صحیح مسلم و بخاری آمده که ابن عباس می گوید:
در نماز عید رسول خدا (ص) و ابوبکر و عمر حضور داشته ام. همه شان نماز را پیش از خطبه می خواندند.
درباره کسی که اولین بار این ترتیب را تغییر داده اختلاف است: در صحیح «مسلم» روایتی از طارق بن شهاب هست که می گوید: اولین کسی که در نماز عید خطبه را پیش از نماز خواند مروان بود. و در روایت ابن منذر با سند صحیح از حسن بصری آمده که اولین کسی که پیش از نماز خطبه خواند عثمان بود که طبق معمول در مقام پیشنمازی مردم نخست نماز خواند و بعد خطبه، اما چون دید بعضی از مردم به نماز نمی رسند این کار را کرد یعنی خطبه را پیش از نماز خواند. این علت غیر از آن است که مروان به آن استناد جسته است، زیرا عثمان برای رعایت مصلحت مردم که رسیدن به نماز عید باشد چنین کرد، اما مروان مصلحتی را که مردم در شنیدن خطبه دارند رعایت کرده است. اما گفته اند: در زمان مروان چون در خطبه به کسانی که شایسته نیست دشنام داده می شد و بعضی را بیش از حد ستایش و تمجید می نمودند مردم عمدا پس از نماز برخاسته برای شنیدن خطبه نمی ماندند، در نتیجه وی مصلحت خویش را رعایت کرد. و احتمال می رود عثمان برخلاف مروان که پیوسته خطبه را پیش از نماز می خوانده گاهی چنین می کرده است به همین جهت این کار را به مروان نسبت داده اند.
روایت دیگری هست که همین کار را که عثمان می کرده عمر می کرده است.
عیاض و بعضی که نظر او را پذیرفته اند گفته اند: این روایت «صحیح» نیست و قابل تأمل است، زیرا عبد الرزاق و ابن ابی شیبه هر دو آن را از قول ابن عیینه از یحیی بن سعید انصاری از یوسف بن عبد اللّه بن سلام روایت کرده اند و این سندی صحیح است، اما دو روایتی که از ابن عباس و ابن عمر هست با آن معارضه دارد، و اگر بتوان میان آنها سازگاری دارد به این طریق خواهد بود که بگوئیم این کار از وی به ندرت سرزده است و گرنه آنچه در دو «صحیح» مسلم و بخاری آمده صحیح تر خواهد بود. شافعی از عبد اللّه بن یزید روایتی شبیه روایت ابن عباس ثبت کرده و می افزاید: این روش ادامه داشت تا معاویه آمد و خطبه را پیش ازنماز خواند. و این دلالت دارد بر این که مروان به پیروی از معاویه چنان کرده چون از طرف او فرماندار مدینه بوده است. عبد الرزاق از ابن جریج از زهری روایت می کند که اولین کسی که خطبه خواندن پیش از نماز را در عید بدعت نهاد معاویه بود. ابن منذر از ابن سیرین چنین روایت می کند که اولین کسی که اینکار را کرد زیاد در بصره بود. عیاض می گوید: این دو روایت با روایتی که آن کار را به مروان نسبت می دهد منافات ندارد، زیرا مروان و زیاد هر دو استاندار معاویه بوده اند، و روایت چنین توجیه می شود که نخست معاویه انجام داده و سپس استانداران و مأمورانش از او تقلید کرده اند». «1»
سکتواری در «محاضرة الاوائل» می نویسد: «اولین کسی که خطبه را پیش از نماز خواند معاویه بود. و سپس حکام مروانی مثل مروان و زیاد- که در عراق انجام داده- از او پیروی کردند و معاویه این کار را در مدینه مشرفه انجام داد.» «2»
در جلد هشتم، سنت ثابت و مسلم را در مورد خطبه نماز عیدین شرح دادیم و گفتیم که پس از نماز خوانده می شود و پیامبر (ص) چنین می کرده و نیز ابو بکر و عمر، و عثمان در روزهای اول حکومتش به پیروی از پیامبر اکرم (ص)، لکن عثمان بعدها چون نمی خواسته خطبه خویش را به صورتی دلپسند خلق در آورد و مردم برای شنیدنش نمی نشسته اند بنا کرده به خواندن خطبه پیش از نماز تا به انتظار شروع نماز بنشینند و اجبارا حرف های او را بشنوند. سپس استاندارانش و خویشاوندان امویش که پس از او بر مردم مسلط گشته اند- گرچه به علت دیگری بوده- به تقلید وی چنین کرده اند.
اینها چون چنگ آهنین خویش بر گلوی خلق فشردند بنا کردند به دشنام دادن امیر المؤمنین علی بن ابیطالب (ع) در نطق ها و خطبه ها، و مردم چون آن را روا و شایسته نمی دیدند برخاسته می پراکندند، به همین سبب بر آن شدند که خطبه را پیش از نماز بخوانند تا مردم اجبارا بشنوند.

متن عربی

10- أُحدوثة تقدیم الخطبة علی الصلاة

قال الزرقانی فی شرح الموطّأ «2» (1/324) فی بیان کون الصلاة قبل الخطبة فی العیدین: ففی الصحیحین «3» عن ابن عبّاس: شهدت العید مع رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم و أبی بکر و عمر [و عثمان ] «4»، فکلّهم کانوا یصلّون قبل الخطبة، و اختلف فی أوّل من غیّر ذلک، ففی مسلم، عن طارق بن شهاب: أوّل من بدأ بالخطبة یوم العید قبل الصلاة مروان. و فی روایة ابن المنذر بسند صحیح عن الحسن البصری: أوّل من خطب قبل الصلاة عثمان، صلّی بالناس ثم خطبهم أی علی العادة، فرأی ناساً لم یدرکوا الصلاة ففعل ذلک أی صار یخطب قبل الصلاة، و هذه العلّة غیر التی اعتلّ بها مروان، لأنّ عثمان راعی مصلحة الجماعة فی إدراکهم الصلاة، و أمّا مروان فراعی مصلحتهم فی إسماعهم الخطبة، لکن قیل: إنّهم فی زمنه کانوا یتعمّدون ترک سماعهم لما فیها من سبّ من لا یستحق السبّ، و الإفراط فی مدح بعض الناس، فعلی هذا إنّما راعی مصلحة نفسه، و یحتمل أنّ عثمان فعل ذلک أحیاناً بخلاف مروان، فواظب علیه فلذا نسب إلیه، و [روی ] «5» عن عمر مثل فعل عثمان، قال عیاض و من تبعه: لا یصحّ عنه. و فیه

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 303

نظر لأنّ عبد الرزّاق «1»، و ابن أبی شیبة «2»، رویاه جمیعاً عن ابن عیینة، عن یحیی بن سعید الأنصاری، عن یوسف بن عبد اللَّه بن سلام، و هذا إسناد صحیح، لکن یعارضه حدیثا ابن عبّاس و ابن عمر، فإن جمع بوقوع ذلک منه نادراً، و إلّا فما فی الصحیحین أصحّ.

و أخرج الشافعی «3»، عن عبد اللَّه بن یزید نحو حدیث ابن عبّاس، و زاد حتی قدم معاویة فقدم الخطبة، و هذا یشیر إلی أنّ مروان إنّما فعل ذلک تبعاً لمعاویة، لأنّه کان أمین المدینة من جهته، و روی عبد الرزّاق «4»، عن ابن جریج، عن الزهری: أوّل من أحدث الخطبة قبل الصلاة فی العید معاویة، و روی ابن المنذر، عن ابن سیرین: أوّل من فعل ذلک زیاد بالبصرة. قال عیاض: و لا مخالفة بین هذین الأثرین و أثر مروان، لأنّ کلّا من مروان و زیاد کان عاملًا لمعاویة، فیحمل علی أنّه ابتدأ ذلک، و تبعه عمّاله. انتهی.

و قال السکتواری فی محاضرة الأوائل «5» (ص 144): أوّل من بدأ بالخطبة قبل الصلاة معاویة، و جری ذلک فی الأمراء المروانیّة، کمروان و زیاد و هو فعله بالعراق، و معاویة بالمدینة شرّفها اللَّه تعالی.

قال الأمینی: مرّ فی الجزء الثامن (ص 164- 167) بیان السنّة الثابتة فی خطبة العیدین، و أنّها بعد الصلاة کما مضی علیه الرسول الأمین صلی الله علیه و آله و سلم و اتّبعه الشیخان، و عثمان ردحاً من أیّامه، ثم حداه عیّه عن تلفیق الخطبة بصورة مرضیّة، فکانت

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 304

الناس تتفرّق عن استماعها، إلی تقدیمها علی الصلاة لیمنعهم انتظارهم لها عن الانجفال؛ ثم اقتصّ أثره عمّاله و المتغلّبون علی الأُمّة من بعد من بنی أبیه، و إن افترقت العلّة فیهم عنها فیه، فإنّهم لمّا طغوا فی البلاد طفقوا یسبّون أمیر المؤمنین علیّا علیه السلام فی خطبهم، فکان الحضور لا یستبیحون ذلک فیتفرّقون، فبدا لهم تقدیمها لإسماع الناس.

! و هل یشکّ مسلم أنّ أمیر المؤمنین أوّل المسلمین، و أولاهم بهم من أنفسهم، و هو أمیرهم و سیّدهم؟

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 305