اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۶ مرداد ۱۴۰۳

دروغ های ابن تیمه در کتاب منهاج السنه – انکار نزول سوره انسان درباره اهل بیت(ع)

متن فارسی

انکار نزول سوره هل اتی درباره اهل بیت و پاسخ آن
ابن تیمیه می گوید: او (علامه حلی) مطالب دروغی که نماینده جهل گوینده آنست آورده مثل این سخن که ” هل اتی ” در حق آنان(اهل بیت) نازل گردیده با اینکه هل اتی به اتفاق علماء از سوره های مکی است، و علی بعد از هجرت با فاطمه ازدواج کرده وحسن و حسین بعد از نزول هل اتی به دنیا آمده اند- پس این سخن که سوره در شان آنها شده از دروغهائی است که بر هر کس کمترین علمی به نزول قرآن و احوال اهل بیت داشته باشد پوشیده نمی ماند.
پاسخ- نادانی این مرد به یک باب و دو باب محدود نیست، او چنانکه در عقائد نادان است، در فرق اسلامی، در سیره و احکام، درحدیث، همچنین در علوم قرآن، نادان است و نمی داند مکی بودن سوره، منافی آن نیست که برخی آیاتش در مدینه نازل شده
باشد و بالعکس. و این امر در همه سوره های قرآن جاری است چنانکه درجلد 2 ص 154 همین کتاب بیان شد و مقصود ابن
الحصار که گوید “: از هر سوره مکی یامدنی آیاتی مستثنی می باشد ” همین است
ثانیا مطمئن ترین راه برای اینکه بدانیم سوره ای مکی یا مدنی است، مراجعه به راوایات فراوانی است که شان نزول آن به اسناد مستفیض و متعدد رسیده است، نه استناد به سخنان بی مدرک و بدون سند. ما در همین مجلد ص190/197  به بخش مهمی ازکسانی که این حدیث را نقل کرده اند و در برابر آن پذیرش خود را اعلام نموده اند، اشاره کردیم تا ثابت کنیم، این از دروغهای رافضیان نیست و دلیل بر نادانی ناقلش نمیشود، نمیتوان به دانشمند بزرگ ما علامه حلی، و نه بر پیروانش از این بابت حمله کرد. و اگر در نقل این حدیث در ذیل آیه ایرادی وجود دارد، علامه حلی، و بزرگان اهل سنت، در این باره یکسانند.
ثالثا عقیده به مکی بودن سوره ” هل اتی ” نه تنها مورد اتفاق همه علما نیست بلکه اکثریتشان بنابر نقل خازن (در تفسیرش 4ر 356(از مجاهد و قتاده و جمهور، بر خلاف آن، نظر می دهند.ابو جعفر نحاس درکتاب خود ” الناسخ و المنسوخ ” از طریق حافظ ابی حاتم از مجاهد از ابن عباس حدیثی درباره تفکیک آیات مدنی، از مکی قرآن آورده، که در آن گوید:و- المدثر تا آخر قرآن مگر ” اذا زلزلت “، ” اذا جاء نصر الله “، ” قل هو الله احد ” ” قل اعود برب الفق ” ” قل اعوذ برب الناس
 “همه در مدینه نازل شده اند. و در بین اینها سوره هل اتی می باشد. و نیز سیوطی در، الاتقان 1/15 پس از نقل حدیث گوید: اینچنین به تفضیل روایت کرده اند و اسنادش بسیار خوب. و رجالش همه مورد وثوق، و از علمای مشهور عربیت اند.
حافظ ” بیهقی ” در ” دلائل النبوه ” به اسنادش از عکرمه، و حسین بن ابی الحسن حدیثی در مکی و مدنی بودن سوره ها آوردهاند که در آن یکی از سوره های مدنی را، سوره هل اتی شمرده است.و ابن الضریس در ” فضائل القرآن ” از عطا روایت کرده: سوره انسان (هل اتی) از سوره های مدنی است.خازن در تفسیرش 1ر 9 آنرا از سوره های نازل در مدینه، شمرده است.و این همه قرآنهای موجود دنیا است اعم از خطی و چاپی آن باشکارا حقیقت را به شما خبر می دهند. همه اتفاق دارند بر مدنی بودن سوره هل اتی، پس باید گفت اگر پندار ابن تیمه درست باشد، امت اسلامی اجماع کرده اند بر خلاف اتفاق علماء؟
“فما منکم من احد عنه حاجزین. و انه لتذکره للمتقین. و انا لنعلم ” ان منکم مکذبین. “
رابعا کسانی که معتقدند در آن آن سوره یک یا چند آیه مکی وجود دارد مانند حسن، عکرمه، کلبی، و دیگری، تصریح می کنند
که آیات مربوط به قصه اطعام طعام، مدنی است.
خامسا هیچ ملازمه ای بین مکی بودن سوره و نزول آن قبل از هجرت، وجود ندارد زیرا ممکن است در حجه الوداع نازل شده باشد با توجه به اینکه از کلمه ” اسیرا ” اراده عموم شده و به هر مومنی که شامل مملوک هم باشد اطلاق می گردد، چنانکه ابن جبیر،حسن، ضحاک، عکرمه، عطا و قتاده گفته اند و ابن جریر و گروه دیگری آن برگزیده اند (و این گونه اسیران در مدینه بعد ازهجرت یافت می شدند نه قبل از آن در مکه).الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 242

متن عربی

15- قال: ذکر- العلّامة الحلّی- أشیاء من الکذب تدلُّ علی جهل ناقلها، مثل قوله: نزل فی حقِّهم- فی حقِّ أهل البیت- هل أتی، فإنّ هل أتی مکّیّةٌ باتِّفاق العلماء، و علیٌّ إنّما تزوّج فاطمة بالمدینة بعد الهجرة، و ولد الحسن و الحسین بعد نزول هل أتی، فقوله: إنّها نزلت فیهم من الکذب الذی لا یخفی علی من له علمٌ بنزول القرآن، و أحوال هذه السادة الأخیار. (2/117).

الجواب: إنّ الرجل لا ینحصر جهله بباب دون باب، فهو کما أنَّه جاهلٌ فی العقائد، جاهلٌ فی الفِرَق، جاهلٌ فی السیرة، جاهلٌ فی الأحکام، جاهلٌ فی الحدیث، کذلک جاهلٌ فی علوم القرآن، حیث لم یعلم أوّلًا أنّ کون السورة مکّیة لا یُنافی کون بعض آیاتها مدنیّة و بالعکس، و قد اطّرد ذلک فی السور القرآنیة کما مرَّ (1/255- 258)، و هذا معنی قول ابن الحصّار: إنّ کلّ نوع من المکّی و المدنیِّ منه آیات مستثناة «1».

و ثانیاً: إنّ أوثق الطرق إلی کون السورة أو الآیة مکّیة أو مدنیّة هو ما تضافر النقل به فی شأن نزولها بأسانید مستفیضة دون الأقوال المنقطعة عن الإسناد، و قد أسلفنا فی (ص 106- 111) من هذا الجزء شطراً مهمّا ممّن خرّج هذا الحدیث و أخبت إلیه، فلیس هو من کذب الرافضة حتی یدلَّ علی جهل ناقله، و لا علی شیخنا العلّامة الحلّی من تبعة فی نقله، فإن کان فی نقله شائبة سوء فالعلّامة و مشایخ قومه علی شرع سواء.

و ثالثاً: إنّ القول بأنَّها مکّیةٌ لیس ممّا اتّفق علیه العلماء بل الجمهور علی

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 242

خلافه، کما نقله الخازن فی تفسیره «1» (4/356) عن مجاهد و قتادة و الجمهور.

و روی أبو جعفر النحّاس فی کتابه الناسخ و المنسوخ «2»)، من طریق الحافظ أبی حاتم، عن مجاهد، عن ابن عبّاس حدیثاً فی تلخیص آی القرآن المدنی من المکّی، و فیه: و المدّثِّر إلی آخر القرآن إلّا إذا زلزلت، و إذا جاء نصر اللَّه، و قل هو اللَّه أحد، و قل أعوذ بربِّ الفلق، و قل أعوذ بربِّ الناس، فإنّهنّ مدنیّات و فیها سورة هل أتی. و قال السیوطی فی الإتقان «3» (1/15) بعد نقل الحدیث: هکذا أخرجه بطوله، و إسناده جید، رجاله کلّهم ثقات من علماء العربیّة المشهورین.

و أخرج الحافظ البیهقی فی دلائل النبوّة «4»، بإسناده عن عکرمة و الحسین بن أبی الحسن حدیثاً فی المکّی و المدنی من السوَر و عدّ من المدنیّات هل أتی. الإتقان «5» (1/16).

و یروی ابن الضریس فی فضائل القرآن عن عطا [عن ابن عباس ] عدّ سورة الإنسان من المدنیّات «6»، کما فی الإتقان (1/17).

و عدّها الخازن فی تفسیره «7» (1/9) من السوَر النازلة بالمدینة.

و هذه مصاحف الدنیا بأجمعها، مخطوطها و مطبوعها یخبرک عن جلیّة الحال،

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 243

فإنّها مجمعة علی أنَّها مدنیّة، فهل الأمّة أجمعت فیها علی خلاف ما اتّفق علیه العلماء، إن صحّت مزعمة ابن تیمیّة؟ (فَما مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِینَ* وَ إِنَّهُ لَتَذْکِرَةٌ لِلْمُتَّقِینَ* وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْکُمْ مُکَذِّبِینَ

) «1».

و رابعاً: إنَّ القائلین بأنَّ فیها آیة أو آیات مکّیة کالحسن، و عکرمة، و الکلبی، و غیرهم مصرِّحون بأنَّ الآیات المتعلّقة بقصّة الإطعام مدنیّة.

و خامساً: لا ملازمة بین القول بمکّیتها و بین نزولها قبل الهجرة، إذ من الممکن نزولها فی حجّة الوداع، بعد صحّة إرادة عموم قوله: و أسیراً للمؤمن الداخل فیه المملوک، کما قاله: ابن جبیر، و الحسن، و الضحّاک، و عکرمة، و عطاء، و قتادة، و اختاره ابن جریر و جمعٌ آخرون.