اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۶ دی ۱۴۰۳

دروغ های ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه – انکار نزول آیه مودت درباره اهل بیت(ع)

متن فارسی

[انکار نزول آیه مودت درباره اهل بیت و پاسخ آن ]
16- می گوید: گفتار او (علامه حلّی) مبنی بر اینکه آیه.
قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی
«2».
محبت اهل بیت را واجب میکند، غلط است دلیلش اینست که آیه مکی است و آن روز علی هنوز با فاطمه ازدواج نکرده و اولادی بهم نرسانده بود 2/118.
و در ص 250 گوید: اما سخن او (علامه حلّی) که گوید: خدا درباره آنها قل لا اسئلکم علیه اجرا الّا المودة فی القربی» را نازل کرده است، این دروغ است،
زیرا این آیه در سوره شوری است و سوره شوری بی تردید مکی است و قبل از ازدواج علی با فاطمه، و قبل از تولد حسن و حسین، نازل شده است (تا آنجا که گوید) گروهی از مصنفان اهل سنت و جماعت و شیعیان طرفدار احمد، و دیگران حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) نقل کرده اند که وقتی: این آیه نازل شد اصحاب گفتند یا رسول اللّه اینان کیانند! فرمود: علی و فاطمه و دو فرزندشان، و این حدیث به اتفاق حدیث شناسان دروغ است دلیلش اینکه، آیه به اتفاق اهل علم در مکه نازل شده، زیرا سوره شوری همه اش مکی است بلکه تمام سوره هائی که ال حمیم دارد همه مکی می باشند.
آنگاه تاریخ تولد دو سبط پیغمبر حسن و حسین را برای اثبات علم و اطلاعش نسبت به تاریخ به تفصیل بیان کرده است.
پاسخ- اگر در کتاب این مرد، جز این تقلب و تزویرها نسبت به اجر صاحب رسالت، و سخنان دروغ و نسبت های باطل و تهمت های صریحش در این باره نبود، برای عار و ننگ او کافی بود.
هیچکس به مکی بودن آیه تصریح ندارد، تا چه رسد به اتفاق دروغین اهل علم، تنها این گمان از آنجا برای مردک حاصل شده است که اطلاق مکی بر سوره شده است، حق سخن را، در ج 2/154- 158 این کتاب و در همین مجلد 274- 276 ایراد کردیم.
و تکذیب این ادعا که سوره شوری همه اش مکی است به وسیله استثنای مفسّران از مکی بودن چهار آیه:
ام یقولون افتری علی اللّه کذبا- تا قول خدای تعالی- «خبیر بصیر» صورت میگیرد و بقول برخی دیگر استثنای چند آیه.وَ الَّذِینَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ  تا «مِنْ سَبِیلٍ » «1».
تا چه رسد، به استثنای مکی بودن آیه مودت.
و قرطبی در تفسیرش 16/1 و نیشابوری در تفسیرش، و خازن در تفسیرش 4/49 و شوکانی در «فتح القدیر» 4/510 و دیگران از ابن عباس و قتاده، تصریح کرده اند که سوره شوری جز چهار آیه آن که اولش قل لا اسألکم علیه اجرا» می باشد، مکی است.
امّا درباره اینکه آیه در شأن علی و فاطمه و فرزندانشان نازل گردیده و مودت آنان را واجب کرده، این مطلب از مختصّات علامه حلّی و ملت شیعی او نمی باشد، بلکه اتفاقی تمام مسلمانان جز افراد نایابی از طرفداران روح اموی مانند ابن تیمیه و ابن کثیر است. هیچ خواننده ای بر خورد به چنین اتفاق دروغین حدیث شناسان نکرده و نخواهد کرد. ای کاش این مرد ما را به پاره ای از این اجماع کنندگان یا بر یکی از تألیفاتشان، یا بر پاره ای از کلماتشان رهبری می کرد. مادر 2/306- 311 متن همین کتاب به اندازه کافی و رسا از گروهی از حفاظ و مفسران بزرگ قوم حدیث را نقل کردیم از قبیل:
امام احمد ابن المنذر
ابن ابی حاتم طبری
طبرانی ابن مردویه
ثعلبی ابو عبد اللّه المّلا
ابو الشیخ نسائی
واحدی ابو نعیم
بغوی بزّار
ابن المغازلی حسکانی
محب الدین زمخشری
ابن عساکر ابو الفرج
حمویی نیشابوری
ابن طلحه رازی
ابو السعود ابو حیان
ابن ابی الحدید بیضاوی
نسفی هیثمی
ابن الصّباغ کنجی
مناوی قسطلانی
زرندی خازن
زرقانی ابن حجر
سمهودی سیوطی
صفوری صبّان
شبلنجی حضرمی
نبهانی
و گفتار امام شافعی در این باره معروف است که گوید:
یا اهل بیت رسول اللّه حبّکم فرض من اللّه فی القرآن انزله
کفاکم من عظیم القدر أنّکم من لم یصلّ علیکم لا صلوة له:

«ای خاندان رسول اللّه، دوستی شما در قرآن از جانب خدا، واجب شده است.
در عظمت قدر و جلالت منزلت شما این بس که هر کس بر شما درود نفرستد نمازش پذیرفته نیست»
این دو بیت را ابن حجر در الصواعق 87، زرقانی در شرح المواهب 7/7، حمزاوی مالکی در «مشارق الانوار» 88، شبراوی در «الاتحاف» 29، الصّبان در الاسعاف 119، آورده اند.
و عجلونی «1» در «کشف الخفا» 1/19 گوید در این باره من شعری به این مضمون افزوده ام:
«همانا دودمان پیغمبر از آنجا به شریفترین افتخارات، نائل آمده اند که منسوب به پیغمبر پاک و خوش نامند»
«دوستی آنان بر هر مؤمنی به اشاره خدا در قرآن واجب شده است»
«و هر کس جز آنان ادعای انتساب به پیغمبر کند ملعونی است که زشتترین» گناهان را مرتکب شده»
«از میان دودمان پیغمبر، نسل شریف زهرا به تاج هائی از سندس خضر (دیبا و ابریشم سبز) اختصاص یافته اند».
«و آنان را از اشتباه در خصائصشان، چهره های درخشنده تر از ماه و خورشیدشان بی نیاز می کند»
«بنابر عقیده سیوطی مانعی نیست که دیگران هم لباس سبز بر تن بپوشند»
«ولی به تحقیق پیوسته از غیر سیوطی حرمت آن لباس بر دیگران، این مسئله با تتبع دانسته خواهد شد».
امّا درباره اینکه ازدواج علی با فاطمه (ع) از حوادث دوران مدینه است، و ما با آن مرد موافق باشیم که آیه، در مکه نازل شده، گوئیم هیچگونه ملازمه ای بین تطبیق آیه با آنان و اولادشان، و تقدّم ازدواج بر نزول آیه، وجود ندارد چنانکه منافاتی بین نزول آیه، درباره آنان و تأخّر وجود فرزندانشان، فرضا مشاهده نمی گردد؛ زیرا جای تردید نیست که هر دو بزرگوار، علی و فاطمه از نزدیکان پیغمبر به نسبت عمو زادگی و فرزندی بوده اند و فرزندانشان در تقدیر علم ازلی الهی از آنها آفریده شده چنانکه در علم الهی پیوند ازدواجشان منعقد بوده است و برای تحقق حکمی به عنوان ملاکی عام که شامل حاضران و آیندگان گردد،
وجود موضوع فعلی، لازم نیست بلکه هرگاه موضوع پیدا کرد هرجا و هر وقت باشد حکم مزبور خود بخود بدان کشیده می شود.
گذشته از این ممکن است آیه در حجة الوداع در مکه نازل شده باشد وقتیکه علی با فاطمه ازدواج کرده و حسن و حسین زاده شده بودند. و هیچگونه تلازمی بین نزول مکی و قبل از هجرت بودن نازل شدن، وجود ندارد.
وَ یَرَی الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقَ «1»

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 244

متن عربی

16- قال: قوله- یعنی العلّامة الحلّی-: إیجاب مودّة أهل البیت بقوله تعالی: (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی

) «2» غلط، و ممّا یدلُّ علی هذا أنَّ الآیة مکّیةٌ، و لم یکن علیٌّ بعدُ قد تزوّج بفاطمة و لا ولد لهما أولاد (2/118).

و قال فی (ص 250): أمّا قوله- یعنی العلّامة-: و أنزل اللَّه فیهم: (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی

) فهذا کذبٌ، فإنَّ هذه الآیة فی سورة الشوری و هی مکّیةٌ بلا ریب، نزلت قبل أن یتزوّج علیّ بفاطمة، و قبل أن یولد له الحسن و الحسین- إلی أن قال-: و قد ذکر طائفة من المصنِّفین من أهل السنّة و الجماعة، و الشیعة من أصحاب أحمد و غیرهم حدیثاً

عن النبیِّ صلی الله علیه و سلم: إنَّ هذه الآیة لمّا نزلت قالوا: یا رسول اللَّه من هؤلاء؟ قال: «علیٌّ و فاطمة و ابناهما».

و هذا کذبٌ باتِّفاق أهل المعرفة بالحدیث، و ممّا یبیِّن ذلک أنَّ هذه الآیة نزلت بمکّة باتِّفاق أهل العلم، فإنَّ سورة الشوری جمیعها مکّیةٌ، بل جمیع آل حمیم کلّهن مکّیات.

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 244

ثمَّ فصّل تاریخ ولادة السبطین الحسنین إثباتاً لاطِّلاعه و علمه بالتاریخ.

الجواب: لو لم یکن فی کتاب الرجل إلّا ما فی هذه الجمل من التدجیل و التمویه علی أجر صاحب الرسالة، و القول المزوّر، و الفریة الشائنة، و الکذب الصریح، لکفی علیه عاراً و شناراً.

لم یصرِّح أحدٌ بأنَّ الآیة مکّیة فضلًا عن الاتِّفاق المکذوب علی أهل العلم، و إنَّما حسب الرجل ذلک من إطلاق قولهم: إنّ السورة مکّیة. فحقُّ المقال فیه ما قدّمناه (1/255- 258) و فی هذا الجزء (ص 169- 171).

و دعوی کون جمیع سورة الشوری مکّیة یکذِّبها استثناؤهم قوله تعالی: (أَمْ یَقُولُونَ افْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِباً

) إلی قوله: (خَبِیرٌ بَصِیرٌ

) و هی أربع آیات، و استثناء بعضهم قوله تعالی: (وَ الَّذِینَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ

) إلی قوله: (مِنْ سَبِیلٍ

) و هی عدّة آیات «1». فضلًا عن آیة المودّة.

و نصَّ القرطبی فی تفسیره «2» (16/1)، و النیسابوری فی تفسیره «3»، و الخازن فی تفسیره «4» (4/49)، و الشوکانی فی فتح القدیر «5» (4/510) و غیرهم، عن ابن عبّاس و قتادة علی أنَّها مکّیة إلّا أربع آیات، أوّلها: (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً

).

و أمّا حدیث: إنَّ الآیة نزلت فی علیٍّ و فاطمة و ابنیهما و إیجاب مودّتهم بها، فلیس مختصّا بآیة اللَّه العلّامة الحلّی و لا بأمّته من الشیعة، بل أصفق المسلمون علی ذلک إلّا شذّاذاً من حملة الروح الأمویّة نظراء ابن تیمیّة و ابن کثیر، و لم یقف القارئ و لن یقف- علی شی ءٍ من الاتّفاق المکذوب علی أهل المعرفة بالحدیث، لیت الرجل

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 245

دلّنا علی بعض من أولئک المجمعین، أو علی شی ءٍ من تآلیفهم، أو علی نزرٍ من کلماتهم. و قد أسلفنا فی (2/306- 311) ما فیه بُلغة و کفایة، نقلًا عن جمع من الحفّاظ المفسِّرین من أعلام القوم و هم:

الإمام أحمد، ابن المنذر، ابن أبی حاتم، الطبری، الطبرانی، ابن مردویه، الثعلبی، أبو عبد اللَّه الملّا، أبو الشیخ، النسائی، الواحدی، أبو نعیم، البغوی، البزّار، ابن المغازلی، الحسکانی، محبّ الدین، الزمخشری، ابن عساکر، أبو الفرج، الحمّوئی، النیسابوری، ابن طلحة، الرازی، أبو السعود، أبو حیّان، ابن أبی الحدید، البیضاوی، النسفی، الهیثمی، ابن الصبّاغ، الکنجی، المناوی، القسطلانی، الزرندی، الخازن، الزرقانی، ابن حجر، السمهودی، السیوطی، الصفوری، الصبّان، الشبلنجی، الحضرمی، النبهانی.

و قول الإمام الشافعی فی ذلک مشهورٌ، قال:

          یا أهلَ بیت رسولِ اللَّهِ حبُّکمُ             فرضٌ من اللَّهِ فی القرآنِ أنزلهُ

             کفاکمُ من عظیمِ القدرِ أنّکمُ             من لم یصلِّ علیکم لا صلاةَ لهُ

 

ذکرهما له ابن حجر فی الصواعق «1» (ص 87)، الزرقانی فی شرح المواهب (7/7)، الحمزاوی المالکی فی مشارق الأنوار «2» (ص 88)، الشبراوی فی الإتحاف «3» (ص 29)، الصبّان فی الإسعاف (ص 119).

و قال العجلونی «4» فی کشف الخفاء (1/19): و فی هذا مع زیادة قلت:

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 246

         لقد حاز آلُ المصطفی أشرفَ الفخرِ             بنسبتهِمْ للطاهرِ الطیِّبِ الذکرِ

             فحبّهمُ فرضٌ علی کلِّ مؤمنٍ             أشار إلیه اللَّهُ فی مُحْکمِ الذکرِ

             و من یدّعی من غیرِهم نسبةً له             فذلک ملعونٌ أتی أقبحَ الوزرِ

             و قد خُصَّ منهم نسلُ زهراءَ الاشرفُ             بأطرافِ تیجانٍ من السُندسِ الخُضرِ

             و یُغنیهمُ عن لُبسِ ما خصّهمْ بهِ             وجوهٌ لهم أبهی من الشمس و البدرِ

             و لم یمتنعْ من غیرهم لبس أخضرٍ             علی رأی من یعزی لأسیوطِ ذی الخبرِ

             و قد صحّحوا عن غیره حرمة الذی             رآه مباحاً فاعلمِ الحکمَ بالسبرِ

 

و أمّا أنّ تزویج علیّ بفاطمة علیهما السلام کان من حوادث العهد المدنیِّ، و قد ماشینا الرجل علی نزول الآیة فی مکّة، فإنَّه لا ملازمة بین إطباق الآیة بهما و بأولادهما و بین تقدّم تزویجهما علی نزولها، کما لا منافاة بینه و بین تأخّر وجود أولادهما علی فرضه، فإنَّ ممّا لا شبهة فیه کون کلّ منهما من قربی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم بالعمومة و البنوّة. و أمّا أولادهما فکان من المقدّر فی العلم الأزلیّ أن یُخلقوا منهما، کما أنَّه کان قد قضی بعلقة التزویج بینهما، و لیس من شرط ثبوت الحکم بملاک عام یشمل الحاضر و الغابر وجود موضوعه الفعلیِّ، بل إنَّما یتسرّب إلیه الحکم مهما وُجد، و متی وُجد، و أنّی وُجد.

علی أنَّ من الممکن أن تکون قد نزلت بمکّة فی حجّة الوداع، و علیٌّ قد تزوّج بفاطمة و وُلد الحسنان، و لا ملازمة بین نزولها بمکّة و بین کونه قبل الهجرة.

 (وَ یَرَی الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقَ

) «1».