اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۶ مرداد ۱۴۰۳

دوست من ابوبکر و عثمان است !!

متن فارسی

پاره ای از روایات جعلی در فضیلت عثمان:

38/ خطیب بغدادی روایتی ثبت کرده است از طریق عبد الله بن حسن بن احمد از یزید بن مروان خلال از اسحاق بن نجیح ملطی از عطاء از ابو هریره . می گوید : پیامبر خدا (ص) فرمود: هر پیامبری از میان امتش دوستی دارد و دوست من عثمان بن عفان است.

امینی گوید : برای شناختن سند این روایت ، بررسی دو راوی دروغگو و دروغ ساز آن کفایت می نماید : خلال و ملطی. درباره خلال ، یحیی بن معین می گوید : خلال دروغ ساز است . دارمی می گوید : او را دیده ام، و او ” ضعیف ” است و همانگونه که یحیی بن معین گفته است ، ابو داود می گوید : سست روایت است . دار قطنی می گوید : واقعا ” ضعیف ” است. این خلاصه ای درباره خلال . اما ملطی ، احمد درباره اش می گوید : اسحاق (بن نجیح ملطی) از دروغگوترین افراد است. ابن معین می گوید : دروغ سازی است دشمن خدا، و آدم بد و پلیدی است . ابن ابی شیبه می گوید : در بغداد عده ای بودند که حدیث جعل می کردند از جمله اسحاق بن نجیح . ابن ابی مریم می گوید : او از کسانی است که در دروغ سازی و جعل حدیث شهرت پیدا کرده اند . عمرو بن علی می گوید : دروغ سازی است که حدیث جعل می کرده . جوزجانی می گوید : غیر موثق است و غیر امین . ابن عدی می گوید : روایاتش جعلی است و خودش جعل می کرده، و همه آنچه از ابن جریح نقل کرده از زبانش جعل کرده است، و وضعش مشخص و در ردیف راویان ” ضعیف است ” و در شمار کسانی که حدیث جعل می کرده اند. نسائی می گوید : دروغ ساز است . ابن حبان می گوید : دجال و دغلکار است و آشکارا حدیث جعل می کرده . برقانی می گوید : به او نسبت دروغ گوئی داده اند . جوزجانی می گوید : دروغ سازی جاعل است ، روایاتش را به هیچ وجه نمی توان پذیرفت و نه مورد استناد قرار داد، و باید وضع او را روشن ساخت . ابو سعید می گوید : شهرت دارد که حدیث جعل می کرده است . ابن طاهر می گوید : دجالی و دروغ ساز است . ابن جوزی می گوید : بر این که جعل حدیث می کرده هم داستانند . تعجب آور است که خطیب درباره این روایت و عیبناکی و سستی سندش سکوت می کند در حالیکه خودش بسیاری از اظهار نظرهای حدیث شناسان نام برده را در شرح حال اسحاق ثبت کرده است . شاید نخواسته صریحا این روایت را رد کند و با ذکر آن اظهار نظرها – آن هم در جای دیگر – سستی سند روایت را رسانده است. جاعل این روایت توجه نداشته که روایت های جعلی دیگری منافی جعل او هست ، مثلا این روایت که ” هر پیامبری دوستی دارد و دوست من سعد بن معاذ است، ” و روایت دیگری که با این هر دو منافات دارد و بخاری در ” صحیح ” خویش از قول پیامبر اکرم (ص) آورده است : اگر می خواستم دوستی برگزینم حتما ابوبکر را بر می گزیدم . در جلدهای پیش در این زمینه به تفصیل سخن گفته و ثابت نمودیم جعلی و ساختگی است.

( الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 9 ص 474)

متن عربی

38- أخرج الخطیب البغدادی فی تاریخه (6/321)؛ من طریق عبد اللَّه بن الحسن بن أحمد، عن یزید بن مروان الخلّال، عن إسحاق بن نجیح الملطی، عن عطاء، عن أبی هریرة، قال: قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: إنّ لکلّ نبیّ خلیلًا من أُمّته و إنّ خلیلی عثمان بن عفّان.

قال الأمینی: حسبک من عرفان رجال الإسناد کذّابان: الخلّال و الملطی، أمّا الخلّال فقال یحیی بن معین: الخلّال کذّاب. و قال الدارمی: و قد أدرکته و هو ضعیف قریب ممّا قال یحیی. و قال أبو داود: ضعیف. و قال الدارقطنی: ضعیف جداً «1».

هذا مجمل القول فی الخلّال، و أمّا الملطی فقال أحمد «2»: إسحاق من أکذب الناس، و قال ابن معین «3»: کذّاب عدوّ اللَّه رجل سوء خبیث. و قال ابن أبی شیبة عنه: کان ببغداد قوم یضعون الحدیث منهم إسحاق بن نجیح. و قال ابن أبی مریم: إنّه من المعروفین بالکذب و وضع الحدیث، و قال عمرو بن علیّ: کذّاب کان یضع الحدیث. و قال الجوزجانی: غیر ثقة و لا من أوعیة الأمانة. و قال ابن عدی «4»: أحادیثه موضوعات وضعها هو، و عامّة ما أتی عن ابن جریج فکلّه منکر و وضعه علیه، و هو بیّن الأمر فی الضعفاء، و هو ممّن یضع الحدیث. و قال النسائی «5»: کذّاب.

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 475

و قال ابن حبّان «1»: دجّال من الدجاجلة یضع الحدیث صراحاً. و قال البرقانی: نُسب إلی الکذب. و قال الجوزقانی: کذّاب وضّاع لا یجوز قبول خبره و لا الاحتجاج بحدیثه و یجب بیان أمره. و قال أبو سعید: مشهور بوضع الحدیث. و قال ابن طاهر: دجّال کذّاب. و قال ابن الجوزی: أجمعوا علی أنّه کان یضع الحدیث «2».

و من العجب سکوت الخطیب عن هذه الروایة و عمّا فی إسنادها من العلل، و قد ذکر هو کثیراً من آراء الحفّاظ المذکورة فی ترجمة إسحاق، و لعلّه اکتفی بذکرها عن تفنید الروایة صریحاً، و کأنّ مفتعلها لم یقف علی المفتعلة الأخری المرفوعة: لکلّ نبیّ خلیل و خلیلی سعد بن معاذ «3». و یضادّ کلاهما ما جاء به البخاری فی صحیحه «4» (5/243) من القول المعزوّ إلی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم: لو کنت متّخذاً خلیلًا لاتّخذت أبا بکر. و قد قدّمنا الکلام حول ذلک فی الأجزاء الماضیة و أنّه موضوع مختلق أیضاً.