قول رسول خدا صلی الله علیه و آله است به این شرح: ای گروه مردم چه امری شهادت میدهید؟ مردم گفتند: شهادت میدهیم به یگانگی خدا، فرمود بعد از آن به چه؟ گفتند: به اینکه محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده او است، فرمود: ولی شما کیست؟ گفتند: خدا و رسولش مولای مایند، سپس بازوی علی علیه السلام را گرفت و او را به پا داشت و فرمود: هر کس، خدا و رسول او مولای او است، این مولای او است.. تا آخر حدیث.
این جمله ها در حدیثی که از روایت جریر رسیده مذکور است، و لفظ روایت رسیده از خود امیرالمومنین علیه السلام و روایت زید بن ارقم و عامر بن لیلی نیز قریب به این مضمون است، و در لفظ حذیفه بن اسید به سند صحیح چنین مذکور است: آیا شما نیستید که شهادت میدهید به یگانگی خدا و اینکه محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده او است؟ تا آنجا که راوی گوید: گفتند بلی، به این شهادت میدهیم، فرمود: خداوندا گواه باش، سپس فرمود: ای مردم، همانا خدا مولای من است، و من مولای مومنین هستم، و اولی (سزاوارتر) هستم به آنها از خودشان، پس هر کس که من مولای او هستم، این (یعنی علی علیه السلام) مولای او است. بنابراین، واقع شدن ولایت در سیاق شهادت به توحید و رسالت و ردیف نمودن آن در دنبال مولویت مطلقه خدای سبحان و رسول او بعد از او، (این ترتیب و نظام در انشاء سخن) ممکن نیست مگر اینکه اراده شود از آن معنی ولایت و امامتی که ملازم با اولویت به خود خلق از خود آنان باشد.
(الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج1، ص: 656)