اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۶ مرداد ۱۴۰۳

هر شب، پیامبر(ص) را زیارت می‌کنم

متن فارسی

«حریفیش» در «روض الفائق» ص 270 روایت می‌کند: «مثنی بن سعید قصیر گفته است: از مالک، امام مالکیان شنیدم که گفت: هیچ شبی را به روز نیاوردم، مگر آنکه پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله را در آن ملاقات کردم».

«امینی» می‌گوید: آیا «امام مالک» در این ادعای خود دروغ می‌گوید؟ یا آنکه «ابن سعید» این دروغ را پرداخته است؟ یا اینکه «حریفیش» در نقل این روایت مورد ملامت است؟

و این «امام مالک» نیز با دو ملک نکیر و منکر، سرگذشتی دارد که دست کم از رفتار «امام احمد حنبل» در این مورد نیست و آن روایتی است که «شعرانی» در «المیزان» 1: 46 ذکر می‌کند و می‌گوید:

«هنگامی که شیخ ما شیخ الاسلام، شیخ «ناصر الدین لقانی» از دنیا رفت، یکی از صالحان او را در خواب دید و از او پرسید: خدا با تو چه کرد؟ گفت: وقتی دو ملک مرا در قبر نشاندند که سؤال کنند، امام مالک حاضر شد و به آنها گفت: آیا مثل چنین آدمی احتیاج به سؤال دارد که از ایمان به خدا و رسولش بپرسید؟ از او دست بردارید و آنها هم او را ترک کردند».

«امینی» می‌گوید: هیچ معبری نیست که تعبیر این خوابها را بگوید.
و شاید هر فردی از معبران بگوید: همه اینها خوابهای باطل است و ما آگاهی از تعبیر این خوابها نداریم، هر چند که حافظان حدیث آنجا که خواسته باشند غلو کنند، به این سخنان همچون سندی استناد بکنند. تو گویی این دو ملک از احوال کسانی که از او سوال می‌کنند، هیچ اطلاعی ندارند و این قانون و فرمان قاطع خداوند نیست که آنها موظفند اجرا کنند. خدایا از ضعف عقل بر تو پناه می‌بریم.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج‏11، ص: 184

متن عربی

44- إمام المالکیة یرى النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم کلّ لیلة

ذکر الحریفیش فی الروض الفائق (ص 270) قال: قال المثنّى بن سعید القصیر: سمعت مالکاً- إمام المالکیّة- یقول: ما بتُّ لیلة إلّا رأیت النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم فیها.

قال الأمینی: هل یُکذَّب الإمام فی دعواه التی لا تُعلم إلّا من قِبَلِه؟ أو یرمى ابن سعید بالإفک و إن کان قصیراً؟ أو یُعاتب الحُریفیش فی نقله و إن کان مصغّراً؟

و للإمام مالک موقف خطر مع الملکین العظیمین: منکر و نکیر، لا یقلّ عن موقف الإمام أحمد معهما، ذکره الشعرانی فی المیزان (1/46) قال: لمّا مات شیخنا شیخ الإسلام الشیخ ناصر الدین اللقانی رآه بعض الصالحین فی المنام فقال له: ما فعل اللَّه بک؟ فقال: لمّا أجلسنی الملکان فی القبر لیسألانی أتاهم الإمام مالک فقال: مثل هذا یحتاج إلى سؤال فی إیمانه باللَّه و رسوله؟ تنحّیا عنه، فتنحّیا عنّی.

قال الأمینی: ألا من معبّر یعبّر هذه الأحلام؟ و لعلَّ کلّ فرد من المعبّرین یقول: أضغاث أحلام و ما نحن بتأویل الأحلام بعالمین. و إن اتّخذها الحفّاظ کأصل مسلّم استندوا إلیها عند المغالاة فی الفضائل. کأنَّ الملکین لم یکن عندهما عرفان بمن یحتاج إلى سؤال فی إیمانه، و لم یکن هنالک ناموسٌ مطّردٌ من المولى سبحانه یتّبعانه، أعوذ باللَّه من ضئولة العقل.