اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۶ خرداد ۱۴۰۴

آیا معاویه آیات مباهله و تطهیر و دیگر فضائل حضرت علی(ع) را نشنیده بود؟!

متن فارسی

«معاویه به سعد بن ابى وقاص گفت: چرا به ابو تراب فحش نمی دهى؟ گفت:چون سه سخن از پیامبر (ص) در حق او شنیده ام هرگز به او بد نخواهم گفت، سه سخنى که اگر یکى از آنها متعلق به من می بود بهتر از آن بود که گرانبهاترین نعمت‏هاى مادى را می داشتم. آنگاه سه حدیث «منزلت» و «رایت» و «مباهله» را باز گفت.»  حاکم نیشابورى پس از ثبت آن می افزاید: معاویه دیگر کلمه اى بد نگفت تا از مدینه بیرون رفت. «1»

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏10، ص: 361

[divider]

درباره واقعه «مباهله» درست است که معاویه چون کافر بوده نمی توانسته شاهد گفتار پیامبر (ص) باشد و از آن محروم مانده است، لکن اگر پسر ابو سفیان از قرآن وسنت به دور نبود می توانست آن واقعه عظیم را در قرآن مجید بیابد و بخواند و بداند.

تازه، واقعه «مباهله» آنقدر پراهمیت است که در سطح جهان نشر و پخش گشته و هیچ کس نمی تواند ادعا کند نشنیده است.

در اینجا با پسر ابو سفیان راه می آئیم می گوئیم فرض می کنیم تا آن روز که سعد بن ابى وقاص آن احادیث را به گوشت خواند و ترا از فضائل و مقامات مولاى متقیان باخبر ساخت خبر نداشتى و از روى جهل با حضرتش جنگیدى، لکن تو خود این آیه کریمه را خواندى که چون دو دسته از مؤمنان با هم به جنگ پرداختند میانشان را به صلح و آشتى آرید … و خود می دانستى و پیش از جنگ صفین روایت می کردى که پیامبر (ص) به عمار یاسر فرموده: ترا دار و دسته تجاوزکار مسلح خواهند کشت.

پس چرا به تجاوز مسلح به مؤمنان دست زدى؟! و چرا پس از این که سعد بن ابى وقاص- صحابی یى که آن جماعت وى را از ده نفرى می شمارند که می گویند مژده بهشت یافته اند- به تو اطلاع داد که پیامبر گرامى چنان سخنانى در حق على (ع) گفته است و شهودى- از جمله ام ‏سلمه- بر آن اقامه شهادت نمودند، دست از دشمنى با على (ع) و لعنت فرستادن بر او بر نداشتى؟! پس معلوم می شود دروغى دیگر می گوئى که ادعا می کنى اگر آن احادیث از پیامبر (ص) در حق على (ع) شنیده بودى تا آخر عمر نوکرش می بودى.

آرى، معاویه حتى پس از شنیدن آن احادیث از زبان سعد بن ابى وقاص و ام ‏سلمه و دیگران به تبهکارى ادامه داد به على (ع) لعنت می فرستاد و به استانداران و مأمورانش می گفت لعنت بفرستند و مردم را مجبور به شنیدنش کنند، و دست از این کار برنداشت تا مرد و گناهش گریبانگیرش گشت. اینکه وقتى سعد، حدیث پیامبر (ص) را به او گوشزد کرد آن حرکت رکیک را انجام داد آیا براى اهانت به فرستاده خدا بود؟ یا تحقیر سعد که چرا گفته پیامبر (ص) را باور داشته؟ یا مسخره کردن سعد که چرا در تبهکارى و دشنامگوئى به مولاى متقیان با او همداستان نمی شود؟

من نمی دانم. لکن با توجه به کفر مزمن معاویه هر یک از این منظورها را می توان به او نسبت داد. آیا او که شاه بود و در محضرش طبعا مردان مهم و اعیانى نشسته بودند خجالت نکشید که این حرکت زشت و هرزگى را کرد؟!   امویان پرروئى که شهوت رانى آب رویشان را بریخته و شرمشان بزدوده از چه خجالت بکشند!

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏10، ص: 365

متن عربی

أخرج مسلم، و الترمذی، عن طریق عامر بن سعد بن أبی وقّاص، قال: أمر معاویة سعداً فقال: ما منعک أن تسبّ أبا تراب؟ فقال: أمّا ما ذکرت ثلاثاً قالهنّ له رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم فلن أسبّه، لَأَن تکون لی واحدة منهنّ أحبّ إلیّ من حمر النعم. فذکر حدیث المنزلة، و الرایة، و المباهلة. و أخرجه الحاکم و زاد: فلا و اللَّه ما ذکره معاویة بحرف حتى خرج من المدینة «1».              

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏10، ص: 361

 

[divider]

و أمّا نبأ المباهلة فصحیح أنّ معاویة لم یُدرکه، لأنّ الکفر کان یمنعه عند ذلک عن سماعه، غیر أن القرآن الکریم قد أعرب عن ذلک النبأ العظیم إن لم یکن ابن حرب فی معزل عن الکتاب و السنّة، على أن قصّتها من القضایا العالمیّة و لیس من المستطاع لأیّ أحد أن یدّعی الجهل بها.

و هنا نماشی ابن صخر فی عدم اطّلاعه على تلکم الفضائل إلى حدّ إخبار سعد

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏10، ص: 365

إیّاه، لکنّه بما ذا یعتذر و هو یقرأ قوله تعالى: (وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما) الآیة؟! و بما ذا یعتذر بعد ما رواه قبل یوم صفّین من

قوله صلى الله علیه و آله و سلم لعمّار: «تقتلک الفئة الباغیة»

و بما ذا یعتذر بعد علمه بتلکم الأحادیث بإخبار صحابیّ معدود عند القوم فی العشرة المبشّرة، و بعد إقامة الشهود علیه؟! و من هنا تعلم أنّه أفک مرّة أخرى بقوله: أما إنّی لو سمعت من رسول اللَّه ما سمعت فی علیّ لکنت له خادماً ما عشت. لأنّه عاش و لم یرتدع عن غیّه، و حارب أمیر المؤمنین علیه السلام حیّا و میّتاً، و دأب على لعنه و الأمر به حتى أجهز علیه عمله، و کبت به بطنته.

نعم: إنّه استمرّ على بغیه، و قابل سعداً فی حدیثه بالضرطة، و هل هی هزء منه بمصدر تلکم الأنباء القدسیّة؟ أو بخضوع سعد لها؟ أو لمحض أنّ سعداً لم یوافقه على ظلمه؟ أنا لا أدری، غیر أنّ کفر معاویة الدفین لا یأبى شیئاً من ذلک، و هلّا منعه الخجل عن مثل هذا المجون و هو ملک؟ و بطبع الحال أنّ مجلسه یحوی الأعاظم و الأعیان.

من أین تخجلُ أوجهٌ أمویّةٌ             سکبت بلذّات الفجور حیاءها