اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

ائمه کفر چه کسانی هستند؟

متن فارسی

11- اعمش از قول حکم بن عتیبه و او از قول قیس بن ابی حازم میگوید: «علی (ع) بر منبر کوفه بود و شنیدم که چنین میگفت: ای فرزندان مهاجران! بطرف ائمه کفر پیش تازید بطرف باقیمانده قبائل مشرک جنگجو و طرفداران شیطان، بطرف کسانی برای جنگ پیش تازید که بر سر خون کسی که بار گناهان بدوش داشت می جنگند. قسم بخدائی که دانه را بشکافت و آدمی را بیافرید، او گناهانی را که اینها تا به قیامت مرتکب می شوند بر دوش و بر عهده خواهد داشت و در عین حال مسؤولیت او هیچ از سنگینی بار گناه اینها نخواهد کاست» «2».
امینی گوید:
ابن ابی الحدید این حدیث را بدلیل وجود قیس بن ابی حازم «3» در سلسله روات آن نامعتبر شمرده است و میگوید «او همان کسی است که این حدیث معروف را روایت کرده: شما در قیامت پروردگارتان را چنان خواهید دید که ماه را در شب چهاردهم می بینید و در دیدنش تردیدی ندارید. مشایخ ما که از جمله علمای کلامند بر او ایراد گرفته و درباره اش گفته اند: او فاسق و زشتکار است و روایاتی که او نقل می کند پذیرفتنی و قابل قبول نیست زیرا او گفته است از علی که بر فراز منبر کوفه نطق میکرد شنیدم که می گفت: به طرف باقیمانده قبائل مشرک و جنگجو پیش تازید … و بر اثر شنیدن این سخنش از او نفرت کرده کینه اش را به دل گرفتم. و هر که کینه علی (ع) را به دل بپرورد روایتش قابل قبول نخواهد بود». آنگاه می گوید به فرض که این روایت صحیح باشد و واقعا علی (ع) چنین سخنی به زبان آورده باشد مقصودش «از کسی که بار گناهان را بر دوش دارد» معاویه است، زیرا آنها از جان و خون معاویه دفاع می کردند. و هر که از خون کسی دفاع کند بر سر او جنگیده است …
باید از ابن ابی الحدید پرسید: روایت کردن حدیث «رؤیت» چه عیب و اشکالی دارد، و می دانیم که این روایت را بخاری و مسلم در «صحیح» خود و احمد حنبل در مسندش ثبت کرده اند؟ مگر کسی به اینها که ائمه و پیشوایان علم حدیث اهل سنت هستند به خاطر این که این روایت را آورده و آن را حدیثی «صحیح» و معتبر شمرده اند ایراد گرفته و در صلاحیت آنها اشکال کرده است؟
به علاوه اگر هر کس کینه علی (ع) را به دل بپرورد فاسق و زشتکار باشد و آنچه روایت می کند غیر قابل قبول و نامعتبر شمرده شود- و این البته درست است- «صحاح» یعنی کتابهای حدیث معتبر اهل سنت- چه ارزش و اعتباری خواهد داشت، کتابهای حدیثی که پر از روایاتی است که دشمنان امیر المؤمنین علی (ع) و از جمله همین «قیس بن ابی حازم» نقل و روایت کرده و مؤلفین «صحاح» بسیار حدیث از طریق همین شخص آورده و او از رجال حدیث ایشان است؟! با این حال، علمای حدیث و رجال آن جماعت با این که گفته اند آن مرد از دشمنان علی (ع) است در عین حال او را «ثقه» و مورد اعتماد در نقل حدیث شمرده و گفته اند: با دقت و استواری روایت می کند، و حدیثی که از او نقل شود سندش در شمار بهترین اسناد روائی خواهد بود. «ابن خراش» در باره اش می گوید: اهل کوفه و بسیار بزرگوار است. «ابن معین» می گوید: ثقه و مورد اعتماد است. «ابن حیان» او را در ردیف ثقات و راویان طرف اعتماد ذکر می کند. «ابن حجر» می گوید: در این که به روایاتش می توان استناد فقهی کرد اتفاق نظر حاصل شده و هر که درباره اش ایراد و اشکال کند خودش را به زحمت انداخته است «1».
تأویل ابن ابی الحدید هم دائر بر این که مقصود امام از «کسی که بار گناهان را بر دوش دارد» معاویه است تأویلی سست و نامربوط است و با سیاق بیان عربی مغایرت دارد و نظیر تأویل معاویه در مورد حدیث پیامبر (ص) درباره عمار یاسر است.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 109

متن عربی

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 109

11-

روی الأعمش، عن الحکم بن عتیبة، عن قیس بن أبی حازم، قال: سمعت علیّا علیه السلام علی منبر الکوفة و هو یقول: «یا أبناء المهاجرین انفروا إلی أئمّة الکفر، و بقیّة الأحزاب، و أولیاء الشیطان، انفروا إلی من یقاتل علی دم حمّال الخطایا، فو اللَّه الذی فلق الحبّة، و برأ النسمة؛ إنّه لیحمل خطایاهم إلی یوم القیامة لا ینقص من أوزارهم شیئا» «1».

قال الأمینی: طعن ابن أبی الحدید فی هذا الحدیث بمکان قیس «2» بن أبی حازم و قال: هو الذی روی حدیث: إنّکم لترون ربّکم یوم القیامة کما ترون القمر لیلة البدر لا تضامون فی رؤیته، و قد طعن مشایخنا المتکلّمون فیه و قالوا: إنّه فاسق و لا تُقبل روایته.

لأنّه قال: إنّی سمعت علیّا یخطب علی منبر الکوفة و یقول: «انفروا إلی بقیّة الأحزاب»

فأبغضته و دخل بغضه فی قلبی، و من یبغض علیّا علیه السلام لا تقبل روایته. ثمّ حمله علی فرض الصحّة علی إرادة معاویة من قوله: حمّال الخطایا فقال: لأنّهم یحامون عن دمه، و من حامی عن دم إنسان فقد قاتل علیه. انتهی.

ألا مسائل الرجل عن أنّ روایة حدیث الرؤیة أیّ منقصة و حزازة فیها و قد أخرجها «3» البخاری و مسلم فی صحیحیهما، و أحمد فی مسنده؟ فهل طعن أحد فی أولئک الأئمّة لروایتهم إیّاها؟.

ثمّ لو کان من أبغض علیّا علیه السلام فاسقاً غیر مقبول الروایة- کما هو الحقّ- فما

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 110

قیمة الصحاح عندئذٍ فی سوق الاعتبار؟ و ما أکثر ما فیها من الروایة عن مناوئی أمیر المؤمنین و منهم نفس الرجل- قیس بن أبی حازم- فقد أخرج أئمّة الصحاح أحادیث من طریقه و هو من رجالهم.

علی أنّ علماء الفنّ من القوم مع قولهم بأنّه کان یحمل علی علیّ نصوّا علی ثقة الرجل، و قالوا: متقن الروایة، و الحدیث عنه من أصحّ الإسناد، و قال ابن خراش: کوفیّ جلیل، و قال ابن معین «1»: ثقة. و ذکره ابن حبّان فی الثقات «2»، و قال ابن حجر: أجمعوا علی الذهبی الاحتجاج به و من تکلّم فیه فقد آذی نفسه.

راجع: تهذیب التهذیب «3» (8/386).

و أمّا تأویل: «حمّال الخطایا» بإرادة معاویة منه، فمن التافه البعید عن سیاق العربیّة نظیر تأویل معاویة الحدیث الوارد فی عمّار من

قوله صلی الله علیه و آله و سلم: «تقتلک الفئة الباغیة».