اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۳ آذر ۱۴۰۳

اجتهاد خلیفه دوم در بخشش قاتل

متن فارسی

رای خلیفه دوم در قاتل بخشوده شده از ابراهیم نخعی نقل شده که مردی را آوردند نزد عمر بن خطاب که شخصی را عمدا کشته بود پس فرمان داد او را بکشند. پس بعضی از اولیاء مقتول گذشتند عمر دستور داد مجددا که او را بکشند پس ابن مسعود گفت : این نفس مال همه آنهاست پس چوناین ولی او را بخشید نفس را احیاء کرد. پس توان ندارد که حقش را بگیرد مگر آن که غیراو بگیرد گفت : پس چه می بینی ؟

گفت : من می بینم که دیه قرار دهی بر او در مالش و برداری حصه ای را که بخشیده عمر گفت : من هم چنین می بینم.اگر حکم در این قضایا آن است که خلیفه در اول دیده و رای داده پس چرا از آن عدول کرده ؟ و اگر آن است که جلب توجه و نظراو را اخیرا کرده پس برای چه تصمیم گرفت که مخالفت با اول بکند ؟ و آیا توان هست که بگوئیم که حکم از فکر و اندیشه خلیفه مسلمین دور بوده در همه این موارد ؟ یا اینکه این قضایا تنها رای و زورگوئی او بوده ؟ یا اینها سیره و روش اعلم امت ( به نظرصاحب الوشیعه ) است ؟(الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 6، ص: 191)

متن عربی

36- رأی الخلیفة فی قاتلٍ معفوٍّ عنه

عن إبراهیم النخعی: أنّ عمر بن الخطّاب رضی الله عنه أُتی برجل قد قتل عمداً فأمر بقتله فعفا بعض الأولیاء فأمر بقتله، فقال ابن مسعود: کانت النفس لهم جمیعاً، فلمّا عفا هذا أحیا النفس فلا یستطیع أن یأخذ حقّه حتی یأخذ غیره قال: فما تری؟ قال: أری أن تجعل الدیة علیه فی ماله و ترفع حصّة الذی عفا، فقال عمر رضی الله عنه: و أنا أری ذلک «3».

إن کان الحکم فی هذه القضایا هو ما ارتآه الخلیفة أوّلًا فلما ذا عدل عنه؟ و إن

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 6، ص: 191

کان ما لفتوا نظره إلیه أخیراً فلما ذا همّ أن ینوء بالأوّل؟ و هل من المستطاع أن نقول: إنّ الحکم کان عازباً عن فکرة خلیفة المسلمین فی کلّ هذه الموارد؟ أو أنّ تلکم الأقضیة کانت مجرّد رأی و تحکّم؟ أو هذه هی سیرة أعلم الأمّة؟