اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۳ آذر ۱۴۰۳

اجتهاد خلیفه دوم در قصاص مرد ذمی کشته شده

متن فارسی

34 رأی خلیفه در ذمی کشته شده
از مجاهد گوید: عمر بن خطاب وارد شام شد و دید که مرد مسلمانی مردی از اهل ذمّه (یهود و نصارای که در زیر لواء اسلام با شرایط زندگی میکند) را کشته است پس عازم شد که او را قصاص
کند پس زید بن ثابت گفت: آیا بنده ات را از برادرت قصاص میکنی پس عمر دیه برای آن قتل قرار داد. «1»
35 قصه دیگری درباره ذمی مقتول
از عمر بن عبد العزیز نقل شده: که مردی از اهل ذمّه عمدا در شام کشته شد و عمر بن خطاب در این موقع در شام بود پس چون این خبر باو رسید، عمر گفت: حریص شدید بکشتن اهل ذمه هر آینه البتّه میکشم او را باو.
ابو عبیده بن جراح گفت برای تو نیست که این کار را بکنی پس نماز خواند سپس ابو عبیده را طلبید و گفت چطور گمان کردی که نکشم او را باو پس ابو عبیده گفت: آیا میبینی اگر کشته شود بنده ای برای او آیا تو قاتل او هستی باو: پس عمر ساکت شد آنگاه قضاوت کرد بر او به دیه دادن بهزار دینار برای سختگیری بر او. «2»

لغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 6، ص: 190

متن عربی

34- رأی الخلیفة فی ذمّی مقتول

عن مجاهد: قال: قدم عمر بن الخطّاب الشام فوجد رجلًا من المسلمین قتل رجلًا من أهل الذمّة فهمّ أن یقیده، فقال له زید بن ثابت: أ تقید عبدک من أخیک؟ فجعله عمر دیة.

أخرجه عبد الرزّاق «2»، و ابن جریر الطبری کما فی کنز العمّال «3» (7/304).

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 6، ص: 190

35- قصّة أخری فی ذمّی مقتول

عن عمر بن عبد العزیز: أنّ رجلًا من أهل الذمّة قُتل بالشام عمداً و عمر بن الخطّاب إذ ذاک بالشام، فلمّا بلغه ذلک قال عمر: قد ولعتم «1» بأهل الذمّة لأقتلنّه به. قال أبو عبیدة بن الجرّاح: لیس ذلک لک، فصلّی ثمّ دعا أبا عبیدة فقال: لم زعمت لا أقتله به؟ فقال أبو عبیدة: أ رأیت لو قتل عبداً له أ کنت قاتله به؟ فصمت عمر، ثمّ قضی علیه بالدیة بألف دینار تغلیظاً علیه.

أخرجه البیهقی فی السنن الکبری (8/32)، و ذکره السیوطی فی جمع الجوامع کما فی ترتیبه ( «2» (7/303.