اروی دختر حارث بن عبد المطلب هنگامیکه بر معاویه وارد شد، درحالیکه پیر و فرتوت شده بود. معاویه پس از خوشامد گفتن و احوالپرسی از وی پرسید که بعد از ما حال تو چون بود؟
اروی گفت: ای برادرزاده من تو هر آینه در قبال حق نعمت ناسپاسی کردی! و در دوستی و رفاقت با پسر عمّت بد رفتاری نمودی! و خود را به غیر نام خود نامیدی! و امری را که حق تو نبود به دست گرفتی، چه تو و پدرانت هیچگونه سابقه خدمت نسبت به اسلام ندارید!
ابتداء آنچه را که محمّد آورد انکار نموده و کافر شدید؛ در نتیجه خداوند شما را منکوب و هلاک فرمود و روی خلق را از شما برگرداند تا اینکه حق به اهلش رسید و سخن خداوند برتری یافت و پیغمبر ما محمّد (ص) بر غم مشرکین بر دشمنانش نصرت و پیروزی یافت.
ما خاندان نبوت، از جهت بهرهمندی از دین و قدر و منزلت بر خلق برتری و بزرگی جستیم تا آنکه خداوند پیامبر خود را بعد از زدوده شدن نسبتهای ناروا از او به دیگر سرای برد؛ و درجهاش را بلند فرمود و پسندیده و بزرگوارش داشت. بعد از در گذشت پیامبر، ما خاندان او در میان شما به منزله قوم موسی در دست فرعونیان در آمدیم که اولادشان را میکشتند و زنانشان را به اسیری میبردند! و پسر عم رسول خدا بعد از وفات حضرت چون هارون شد در دوران جدائیش از موسی! آنگاه که هارون از قوم خود شکوه به موسی برد و گفت: ای پسر مادرم! این قوم در غیاب تو، مرا خوار و زبون شمردند و نزدیک بود مرا بکشند. در نتیجه (جفاکاری شما) بعد از رسول خدا (ص) پراکندگی ما جمع نشد و دشواریهایمان آسان نگشت، ولی (بدانید) که سرانجام امر ما بهشت است و سرانجام شما آتش.
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج10، ص: 237