«ابن جوزی» و «ابن کثیر» از «احمد اسواری» که ثقه بود و اسماعیل بن محمّد حافظ را به دست خود غسل داده بود نقل کرده اند که گفته است: «هنگام غسل دادن، آنگاه که خواسته بود خرقه را از عورت او بردارد، شیخ اسمعیل با دست خود آنرا بر روی عورت خود کشید و آنرا پوشاند و غسل کننده بر زبان آورد که آیا پس از مرگ هم می توان زنده شد؟» «المنتظم» 10: 90، «تاریخ» ابن کثیر 12: 217.
«امینی» می گوید: پس از مرگ، امثال «طلحی» دیگر زنده نیستند، تا روزی که وقت معلوم فرا رسد. لکن این غلو در طرفداری و دوستی است که زنده می کند و می میراند و می میراند و زنده می کند.
(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 11 ص217)