وجه دوّم (از اشکالات ابن تیمیه) اینکه سوره «المعارج» مکّی است به اتفاق دانشمندان و بنابر این ده سال یا بیشتر قبل از واقعه غدیر نازل شده!!
جواب این اشکال:
آنچه از اجماع و اتّفاق مذکور حاصل می شود این است که سوره مزبور من حیث المجموع مکّی است نه جمیع آیات آن، بنابر این ممکن است این آیات بالخصوص مدنی باشد، کما اینکه در بسیاری از سوره ها نظیر دارد و این ایراد وارد نخواهد بود که وقتی متقن شد که سوره ای مکی است یا مدنی لازمه آن این است که آیات اوّلیه آن نیز یا آیه ای که نام سوره از آن گرفته شده چنان باشد، زیرا چنان که قبلا نیز اشعار نمودیم، ترتیبی که در آیات و سور ملاحظه می شود به مقتضای توقیف است نه ترتیب نزول، بنابر این امکان دارد نزول این آیات متأخر باشد و مقدّم داشتن آنها بر آیاتی که قبلا نازل شده به سبب توقیف باشد، هر چند ما به حکمت این امر واقف نباشیم، همان طور که در اکثر موارد ترتیب در آیات و سور قرآن ما به حکمت آن وقوفی نداریم و چه بسیار نظیر دارد، از جمله:
1- سوره «عنکبوت»، که مکی است، جز ده آیه از ابتداء آن، به طوری که این امر را طبری در جزء بیستم تفسیرش در ص 86 و قرطبی در جلد 13 تفسیرش در ص 323 و شربینی در ج 3 «السراج المنیر» ص 116 روایت نموده اند.
2- سوره «کهف»، مکی است، جز هفت آیه از ابتداء آن که مدنی است و آیه 28 این سوره وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ … نیز مدنی است چنانکه در ج 10 تفسیر قرطبی صفحه 346 و ج 1 «اتقان» سیوطی صفحه 116 مذکور است.
3- سوره «هود» مکی است مگر آیه مبارکه 114 وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ … چنانکه در جلد 9 تفسیر قرطبی صفحه 1 مذکور است و آیه 12 فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْکَ … چنانکه در جزء 2 «السراج المنیر» صفحه 40 مذکور است.
4- سوره «مریم» مکی است، مگر آیه سجده و آیه 71 إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وارِدُها به طوری که در جزء 1 «الاتقان» سیوطی صفحه 16 مذکور است.
5- سوره «رعد» مکی است، مگر آیه 31 وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا … و بعض آیات دیگر آن و یا عکس این است، به طوری که قرطبی در جزء 9 تفسیرش در صفحه 278 و رازی در جزء 6 تفسیرش صفحه 258 و شربینی در جزء 2 تفسیرش صفحه 137 بدان تصریح نموده اند.
6- سوره «ابراهیم» مکى است، مگر این آیه: أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ …. و آیه بعد آن، چنانکه قرطبى در جزء 9 تفسیرش صفحه 338 و شربینى در «السراج المنیر» جزء 2 صفحه 159 بآن تصریح نمودهاند.
7- سوره «الاسراء» مکى است، مگر این آیه: وَ إِنْ کادُوا لَیسْتَفِزُّونَک مِنَ الْأَرْضِ … تا: وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْک سُلْطاناً نَصِیراً. به طوری که در جزء 10 تفسیر قرطبى صفحه 203 و جزء 5 تفسیر رازى صفحه 540 و جزء 2 «السراج المنیر» صفحه 261 مذکور است.
8- سوره «حج» مکى است، مگر این آیه: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یعْبُدُ اللَّهَ عَلی حَرْفٍ، چنانکه در جزء 12 تفسیر قرطبى ص 1 و جزء 6 تفسیر رازى ص 206 و جزء 2 «السراج المنیر» ص 511 مذکور است.
9- سوره «فرقان» مکى است، مگر آیه: وَ الَّذِینَ لا یدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ، چنانکه در جزء 13 تفسیر قرطبى ص 1 و جزء 2 «السراج المنیر» صفحه 617 مذکور است.
10- سوره «نمل» مکى است مگر آیه: وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ … تا آخر سوره مزبور، قرطبى در جزء 15 تفسیرش ص 65 و شربینى در جزء 2 تفسیرش ص 205 به آن تصریح نمودهاند.
11- سوره «قصص» مکى است، مگر آیه: الَّذِینَ آتَیناهُمُ الْکتابَ مِنْ قَبْلِه و به قولى مگر آیه: إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیک الْقُرْآنَ … چنانکه در جزء 13 تفسیر قرطبى ص 247 و در جزء 6 تفسیر رازى ص 585 مذکور است.
12- سوره «المدثر» مکى است، مگر یک آیه در آخر آن، بنا بقولى، چنانکه در جزء 4 تفسیر خازن صفحه 343 مذکور است.
13- سوره «القمر» مکى است، مگر آیه: سَیهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یوَلُّونَ الدُّبُرَ. شربینى در جزء 4 «السراج المنیر» صفحه 136 این قول را ذکر نموده.
14- سوره «واقعه» مکى است، مگر چهار آیه، چنانکه در جزء 4 «السراج المنیر» ص 171 مذکور است.
15- سوره «المطفّفین» مکى است مگر آیه اوّل آن که نام سوره از آن گرفته شده چنانکه طبرى در جزء 30 از تفسیرش در ص 58 آنرا روایت کرده.
16- سوره «و اللیل» مکى است مگر آیه اول که نام سوره از آن گرفته شده چنانکه در «الاتقان» جزء 1 ص 17 مذکور است.
17- سوره «یونس» مکى است، مگر آیه: فَإِنْ کنْتَ فِی شَک … تا دو آیه یا سه آیه یا آیه وَ مِنْهُمْ مَنْ یؤْمِنُ بِهِ …، چنانکه در جزء 4 تفسیر رازى ص 774 و «اتقان» سیوطى جزء 1 ص 15 و تفسیر شربینى جزء 2 صفحه 2 مذکور است. (چنانکه تعدادى هم از سورههاى مدنى است و در آنها آیاتى مکى هست)
از جمله آنها: سوره «مجادله» مدنى است، مگر ده آیه از اول آن که نام سوره از آنها گرفته شده چنانکه در تفسیر ابى السعود در حاشیه جزء 8 از تفسیر رازى ص 148، و جزء 4 «السراج المنیر» ص 210 مذکور است.
و از جمله سوره «البلد» مدنى است، مگر آیه اول آن که نام سوره بلد از آن گرفته شده تا آخر آیه چهارم، چنانکه این قول در جزء 1 «الاتقان» ص 17 ذکر شده، و سورههاى دیگر که ذکر آنها موجب تطویل است.
علاوه بر این، ممکن است یک آیه دو بار نازل شده باشد، مانند بسیارى از آیات که علماء تصریح نمودهاند که از نظر پند و یاد آورى و یا از لحاظ اهتمام به شأن آنها و یا جهت اقتضاء دو مورد که بیش از یک بار نزول آن را ایجاب کند، نظیر (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ)* و مانند اول سوره (روم) و مانند: آیه (روح) و مانند آیه: ما کانَ لِلنَّبِی وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکینَ و آیه: وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ … تا آخر سوره (نحل) و آیه: مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّه … تا آخر آیه و آیه: أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَی النَّهارِ … و آیه أَ لَیسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَه. و سوره «فاتحة الکتاب» که یکبار در مکه هنگام واجب شدن نماز و یکبار در مدینه. هنگام برگردانیدن قبله نازل شده و به همین جهت به (مثانى) نامیده شده «1».
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 1، ص: 484