اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

شبهه دوم «ابن تیمیه» درباره شأن نزول آیه عذاب واقع

متن فارسی

وجه دوّم (از اشکالات ابن تیمیه) اینکه سوره «المعارج» مکّی است به اتفاق دانشمندان و بنابر این ده سال یا بیشتر قبل از واقعه غدیر نازل شده!!

جواب این اشکال:

آنچه از اجماع و اتّفاق مذکور حاصل می شود این است که سوره مزبور من حیث المجموع مکّی است نه جمیع آیات آن، بنابر این ممکن است این آیات بالخصوص مدنی باشد، کما اینکه در بسیاری از سوره ها نظیر دارد و این ایراد وارد نخواهد بود که وقتی متقن شد که سوره ای مکی است یا مدنی لازمه آن این است که آیات اوّلیه آن نیز یا آیه ای که نام سوره از آن گرفته شده چنان باشد، زیرا چنان که قبلا نیز اشعار نمودیم، ترتیبی که در آیات و سور ملاحظه می شود به مقتضای توقیف است نه ترتیب نزول، بنابر این امکان دارد نزول این آیات متأخر باشد و مقدّم داشتن آنها بر آیاتی که قبلا نازل شده به سبب توقیف باشد، هر چند ما به حکمت این امر واقف نباشیم، همان طور که در اکثر موارد ترتیب در آیات و سور قرآن ما به حکمت آن وقوفی نداریم و چه بسیار نظیر دارد، از جمله:

1- سوره «عنکبوت»، که مکی است، جز ده آیه از ابتداء آن، به طوری که این امر را طبری در جزء بیستم تفسیرش در ص 86 و قرطبی در جلد 13 تفسیرش در ص 323 و شربینی در ج 3 «السراج المنیر» ص 116 روایت نموده اند.

2- سوره «کهف»، مکی است، جز هفت آیه از ابتداء آن که مدنی است و آیه 28 این سوره وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ …  نیز مدنی است چنانکه در ج 10 تفسیر قرطبی صفحه 346 و ج 1 «اتقان» سیوطی صفحه 116 مذکور است.

3- سوره «هود» مکی است مگر آیه مبارکه 114  وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ …  چنانکه در جلد 9 تفسیر قرطبی صفحه 1 مذکور است و آیه 12 فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْکَ …  چنانکه در جزء 2 «السراج المنیر» صفحه 40 مذکور است.

4- سوره «مریم» مکی است، مگر آیه سجده و آیه 71 إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وارِدُها  به طوری که در جزء 1 «الاتقان» سیوطی صفحه 16 مذکور است.

5- سوره «رعد» مکی است، مگر آیه 31 وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا … و بعض آیات دیگر آن و یا عکس این است، به طوری که قرطبی در جزء 9 تفسیرش در صفحه 278 و رازی در جزء 6 تفسیرش صفحه 258 و شربینی در جزء 2 تفسیرش صفحه 137 بدان تصریح نموده اند.

6- سوره «ابراهیم» مکى است، مگر این آیه: أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ …. و آیه بعد آن، چنانکه قرطبى در جزء 9 تفسیرش صفحه 338 و شربینى در «السراج المنیر» جزء 2 صفحه 159 بآن تصریح نموده‌اند.

7- سوره «الاسراء» مکى است، مگر این آیه: وَ إِنْ کادُوا لَیسْتَفِزُّونَک مِنَ الْأَرْضِ … تا: وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْک سُلْطاناً نَصِیراً. به طوری که در جزء 10 تفسیر قرطبى صفحه 203 و جزء 5 تفسیر رازى صفحه 540 و جزء 2 «السراج المنیر» صفحه 261 مذکور است.

8- سوره «حج» مکى است، مگر این آیه: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یعْبُدُ اللَّهَ عَلی‌ حَرْفٍ‏، چنانکه در جزء 12 تفسیر قرطبى ص 1 و جزء 6 تفسیر رازى ص 206 و جزء 2 «السراج المنیر» ص 511 مذکور است.

9- سوره «فرقان» مکى است، مگر آیه: وَ الَّذِینَ لا یدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ، چنانکه در جزء 13 تفسیر قرطبى ص 1 و جزء 2 «السراج المنیر» صفحه 617 مذکور است.

10- سوره «نمل» مکى است مگر آیه: وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ … تا آخر سوره مزبور، قرطبى در جزء 15 تفسیرش ص 65 و شربینى در جزء 2 تفسیرش ص 205 به آن تصریح نموده‌اند.

11- سوره «قصص» مکى است، مگر آیه: الَّذِینَ آتَیناهُمُ الْکتابَ مِنْ قَبْلِه‌ و به قولى مگر آیه: إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیک الْقُرْآنَ … چنانکه در جزء 13 تفسیر قرطبى ص 247 و در جزء 6 تفسیر رازى ص 585 مذکور است.

12- سوره «المدثر» مکى است، مگر یک آیه در آخر آن، بنا بقولى، چنانکه در جزء 4 تفسیر خازن صفحه 343 مذکور است.

13- سوره «القمر» مکى است، مگر آیه: سَیهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یوَلُّونَ الدُّبُرَ. شربینى در جزء 4 «السراج المنیر» صفحه 136 این قول را ذکر نموده.

14- سوره «واقعه» مکى است، مگر چهار آیه، چنانکه در جزء 4 «السراج المنیر» ص 171 مذکور است.

15- سوره «المطفّفین» مکى است مگر آیه اوّل آن که نام سوره از آن گرفته شده چنانکه طبرى در جزء 30 از تفسیرش در ص 58 آنرا روایت کرده.

16- سوره «و اللیل» مکى است مگر آیه اول که نام سوره از آن گرفته شده چنانکه در «الاتقان» جزء 1 ص 17 مذکور است.

17- سوره «یونس» مکى است، مگر آیه: فَإِنْ کنْتَ فِی شَک … تا دو آیه یا سه آیه یا آیه وَ مِنْهُمْ مَنْ یؤْمِنُ بِهِ …، چنانکه در جزء 4 تفسیر رازى ص 774 و «اتقان» سیوطى جزء 1 ص 15 و تفسیر شربینى جزء 2 صفحه 2 مذکور است. (چنانکه تعدادى هم از سوره‌هاى مدنى است و در آنها آیاتى مکى هست)

از جمله آنها: سوره «مجادله» مدنى است، مگر ده آیه از اول آن که نام سوره از آنها گرفته شده چنانکه در تفسیر ابى السعود در حاشیه جزء 8 از تفسیر رازى ص 148، و جزء 4 «السراج المنیر» ص 210 مذکور است.

و از جمله سوره «البلد» مدنى است، مگر آیه اول آن که نام سوره بلد از آن گرفته شده تا آخر آیه چهارم، چنانکه این قول در جزء 1 «الاتقان» ص 17 ذکر شده، و سوره‌هاى دیگر که ذکر آنها موجب تطویل است.

علاوه بر این، ممکن است یک آیه دو بار نازل شده باشد، مانند بسیارى از آیات که علماء تصریح نموده‌اند که از نظر پند و یاد آورى و یا از لحاظ اهتمام به شأن آنها و یا جهت اقتضاء دو مورد که بیش از یک بار نزول آن را ایجاب کند، نظیر (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ)* و مانند اول سوره (روم) و مانند: آیه (روح) و مانند آیه: ما کانَ لِلنَّبِی وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکینَ‏ و آیه: وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ … تا آخر سوره (نحل) و آیه: مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّه‌ … تا آخر آیه و آیه: أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَی النَّهارِ … و آیه أَ لَیسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَه‌. و سوره «فاتحة الکتاب» که یکبار در مکه هنگام واجب شدن نماز و یکبار در مدینه. هنگام برگردانیدن قبله نازل شده و به همین جهت به (مثانى) نامیده شده «1».

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 1، ص: 484

متن عربی

الوجه الثانی: أنَّ سورة المعارج مکیّة باتّفاق أهل العلم، فیکون نزولها قبل واقعة الغدیر بعشر سنین، أو أکثر من ذلک. الجواب: إنَّ المتیقّن من معقد الإجماع المذکور هو نزول مجموع السورة مکیّا، لا جمیع آیاتها، فیمکن أن یکون خصوص هذه الآیة مدنیّا کما فی کثیر من السور. و لا یرد علیه: أنَّ المتیقّن من کون السورة مکیّة أو مدنیّة هو کون مفاتیحها کذلک، أو الآیة التی انتزع منها اسم السورة؛ لِما قدّمناه من أنَّ هذا الترتیب هو ما اقتضاه التوقیف، لا ترتیب النزول، فمن الممکن نزول هذه الآیة أخیراً و تقدّمها علی النازلات قبلها بالتوقیف، و إن کنّا جهلنا الحکمة فی ذلک کما جهلناها فی أکثر موارد الترتیب فی الذکر الحکیم، و کم لها من نظیر، و من ذلک:

1- سورة العنکبوت: فإنّها مکیّة، إلّا من أوّلها عشر آیات، کما رواه الطبری فی تفسیره «1» فی الجزء العشرین (ص 86)، و القرطبی فی تفسیره «2» (13/323)، و الشربینی فی السراج المنیر «3» (3/116).                    

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 1، ص: 485

2- سورة الکهف: فإنّها مکیّة، إلّا من أوّلها سبع آیات، فهی مدنیّة و قوله: (وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ ) الآیة. کما فی تفسیر القرطبی «1» (10/346)، و إتقان السیوطی «2» (1/16).

3- سورة هود: مکیّة، إلّا قوله: (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ )، کما فی تفسیر القرطبی «3» (9/1) و قوله: (فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْکَ )، کما فی السراج المنیر «4» (2/40).

4- سورة مریم: مکیّة إلّا آیة السجدة، و قوله: (وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وارِدُها )، کما فی إتقان السیوطی «5» (1/16).

5- سورة الرعد: فإنَّها مکیّة إلّا قوله: (وَ لا یَزالُ الَّذِینَ کَفَرُوا ) و بعض آیها الأُخَر، أو بالعکس، کما نصَّ علیه القرطبی فی تفسیره «6» (9/278)، و الرازی فی تفسیره «7» (6/258)، و الشربینی فی تفسیره «8» (2/137).

6- سورة إبراهیم: مکیّة إلّا قوله: (أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ… ) الآیتین. نصّ به القرطبی فی تفسیره «9» (9/338)، و الشربینی فی السراج

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 1، ص: 486

المنیر «1» (2/159).

7- سورة الإسراء: مکیّة إلّا قوله (وَ إِنْ کادُوا لَیَسْتَفِزُّونَکَ مِنَ الْأَرْضِ ) إلی قوله: (وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً )، کما فی تفسیر القرطبی «2» (10/203)، و الرازی «3» (5/540)، و السراج المنیر «4» (2/261).

8- سورة الحجّ: مکیّة إلّا قوله: (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی حَرْفٍ )، کما فی تفسیر القرطبی «5» (12/1)، و الرازی «6» (6/206)، و السراج المنیر «7» (2/511).

9- سورة الفرقان: مکیّة إلّا قوله: (وَ الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ )، کما فی تفسیر القرطبی «8» (13/1)، و السراج المنیر «9» (2/617). 10- سورة النحل: مکیّة إلّا قوله: (وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا ) الآیة. إلی آخر السورة. نصّ علی ذلک القرطبی فی تفسیره «10» (15/65)، و الشربینی فی تفسیره «11» (2/205).

11- سورة القصص: مکیّة إلّا قوله: (الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِهِ )، و قیل:

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 1، ص: 487

إلّا آیة: (إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ ) الآیة، کما فی تفسیری القرطبی «1» (13/247)، و الرازی «2» (6/585).

12- سورة المدّثّر: مکیّة غیر آیة من آخرها علی ما قیل، کما فی تفسیر الخازن «3» (4/343).

13- سورة القمر: مکیّة إلّا قوله: (سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ ). قاله الشربینی فی السراج المنیر «4» (4/136).

14- سورة الواقعة: مکیّة إلّا أربع آیات، کما فی السراج المنیر «5» (4/171).

15- سورة المطفّفین: مکیّة إلّا الآیة الأولی، و منها انتزع اسم السورة، کما أخرجه الطبری فی الجزء الثلاثین من تفسیره «6» (ص 58).

16- سورة اللیل: مکیّة إلّا أوّلها، و منها اسم السورة، کما فی الإتقان «7» (1/17).

17- سورة یونس: مکیّة إلّا قوله: (فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ… ) الآیتین، أو الثلاث، أو قوله: (وَ مِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ )، کما فی تفسیر الرازی «8» (4/774)، و إتقان السیوطی «9» (1/15)، و تفسیر الشربینی (2/2).             

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 1، ص: 488

کما أنَّ غیر واحد من السور المدنیّة فیها آیات مکیّة: منها: سورة المجادلة، فإنّها مدنیّة إلّا العشر الأُوَل، و منها تسمیة السورة، کما فی تفسیر أبی السعود «1» فی هامش الجزء الثامن من تفسیر الرازی (ص 148)، و السراج المنیر «2» (4/210). و منها: سورة البلد مدنیّة إلّا الآیة الأولی- و بها تسمیتها بالبلد- إلی غایة الآیة الرابعة کما قیل فی الإتقان «3» (1/17) و سور أخری لا نُطیل بذکرها المجال. علی أنَّ من الجائز نزول الآیة مرّتین، کآیات کثیرة نصَّ العلماء علی نزولها مرّةً بعد أخری عظةً و تذکیراً، أو اهتماماً بشأنها، أو اقتضاء موردین لنزولها غیر مرّة، نظیر البسملة، و أوّل سورة الروم، و آیة الروح، و قوله: (ما کانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ ) «4» و قوله: (وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ ) «5»… إلی آخر النحل. و قوله: (مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ ) «6» الآیة، و قوله: (أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ ) «7»، و قوله: (أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ ) «8»، و سورة الفاتحة، فإنّها نزلت مرّةً بمکّة حین فرضت الصلاة، و مرّة بالمدینة حین حُوِّلت القبلة. و لتثنیة نزولها سُمِّیت بالمثانی «9».