پاره ای از روایات جعلی در فضیلت عثمان
26/ سیف بن عمر از قول صعصعه بن معاویه تیمی چنین روایت کرده است : عثمان وقتی در محاصره بود به دنبال علی و طلحه و زبیر و دیگران فرستاد که فردا بیائید . فردا از فراز خانه رو به آنان نموده گفت: شما را به خدا قسم می دهم و من فقط اصحاب پیامبر (ص)را قسم و مورد سوال قرار می دهم – آیا می دانید که پیامبر خدا (ص) فرمود هر کس چاه رومه را حفر کند بهشت را پاداش می برد . و من آن چاه را حفر کردم ؟ آیا می دانید که او فرمود : هرکس سپاه تنگدستی را تدارک نماید بهشت را پاداش می برد ، و من آن را تدارک نمودم ؟ آنها حرفش را تصدیق کردند.
ابن حجر این را در ” فتح الباری ” آورده و می گوید : نسائی از طریق احنف بن قیس روایت کرده کسانی که حرفش را تصدیق کردند عبارتند از : علی بن ابیطالب ، طلحه ، زبیر، و سعد بن ابی وقاص . ابن حجر در اینجا خاموش است و هیچ اشکالی به این روایت نمی کند ، در حالیکه خودش نظریات حدیث دانان را درباره ” سیف بن عمر ” ثبت کرده است ، اینها را که او ” ضعیف ” و سست روایت و ” متروک ” و بی اعتبار و جاعل دانسته و عموم روایاتش نادرست و دروغ شمرده شده ، و حرف های جعلی را از زبان رجال مسلم حدیث نقل می کند، حدیث جعل می کرده است، و متهم به زندقه بوده است . پنداری ابن حجر می خواسته با ثبت اعتراف کسانی که ادعای عثمان را باور کرده و راست شمرده اند برهانی برای اثبات فضیلت عثمان جور کند بی توجه به این که هر قدر بر شماره تصدیق کنندگان ادعایش بیفزاید – بفرض صحت آن روایات، که به هیچ وجه صحت هم ندارد – نه تنها فضیلت و افتخاری برایش به ثبوت نمی رسد بلکه مایه ننگ و محکومیتش خواهد شد و چنانکه گذشت مسلم می سازد کسانی که اعتراف به صحت ادعای عثمان کرده اند باز به علت انحراف او از راه راست دین نتوانسته اند کوچک ترین ترتیب اثری به فرمایشات پیامبر (ص) درباره عثمان بدهند، و چندان بر تقاضای خویش دائر بر عزل وی از خلافت با دست برداشتن از رویه ضد اسلامیش پا بفشرده اند که کار به کشتنش انجامیده است. بنابر آنچه گذشت، محقق هیچ ارزشی برای روایت ” سوگند دهی ” عثمان قائل نخواهد گشت گرچه آن را ” بخاری ” در” صحیح ” خویش ثبت کرده باشد . چه بسیار حدیث های سقیم که در این ” صحیح ” ثبت گشته ، و بایستی بر دیوار زدش و به دور افکندش، چنان که این معنا از کتاب ” ابو هریره ” اثر ارزنده ” آیه الله سید شرف الدین ” و دیگر تالیفات ایشان بر می اید، و از آن به تفصیل سخن خواهیم گفت.
( الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 9 ص 456 )