(از گفتار مفسّر است) و خدا زشت گرداند رافضیان را زیرا آنها گفتند که: آن حضرت چیزی را از وحی الهی که مورد نیاز مردم بود کتمان نمود … انتهی و قسطلانی در ج 7 «فتح الباری» ص 101 افترا روی افترا بار آورده گوید: شیعه میگویند که: آنحضرت چیزی را بر سبیل تقیه کتمان نمود!!
ای کاش این دو نفر (قرطبی و قسطلانی) مستند و منشأی برای این افترائیکه بشیعه بسته اند نشان میدادند خواه دانشمندی که آنرا گفته است یا تألیفی که آنرا در بر داشته یا فرقه ای که چنین عقیده را بخود بسته باشند بلی این دو نفر چیزی از این قبیل نیافتند. و بلکه، پنداشتند که در هر چه که در مورد هر گروهی در هر حال نسبت دهند، مورد تصدیق قرار میگیرند!
یا پنداشتند که: شیعه تألیفاتی که شامل معتقداتشان باشد ندارند تا در مواردی که نسبتی بآنها داده میشود مجموعه معتقداتشان مقیاسی آشکار باشد برای سنجش و تطبیق نسبتها با آن! و یا چنین پنداشتند که نسلهای بعدی مردانی را نمی پروراند که با گروه مفتری برابر شوند و بحساب سخنان آنها برسند ناچار، این گونه اوهام آنها را واداشته و تشویق نموده که حسن اشتهار شیعه را با این گونه افتراها و نسبتهای ناروا و بی اساس آلوده و دگرگون سازند همانطور که دیگران یعنی سایر نویسندگان معاند و مفتری را در این وادی افکنده که هرگونه ناسزا و ناروائی را علیه شیعه جستجو کنند و عواطف و احساسات مردم بی خبر و غیر وارد را علیه آنان تحریک و بهیجان بیندازند و موجبات جدائی اقوام و امم را از آنها فراهم سازند!
آری! این گونه تصورات و پندارهای ناروا باعث شد که بی دریغ عنان سخن را رها کرده و بر خلاف واقع علیه گروه شیعه سخن گویند! بطوری که گوئی علیه قوم و ملّتی سخن میگویند که منقرض شده اند و اثر حیاتی و اجتماعی آنها از بین رفته و دیگر مدافعی ندارند!! در صورتیکه آنچه اینان گفته و نوشته اند حقیقت ندارد و شیعه هرگز چنین جرأتی نداشت که ساحت مقدس صاحب رسالت را مورد چنین نسبت قرار دهند و کتمان آنچه را که تبیلغ آن بر آن جناب واجب است درباره حضرتش روا پندارند!! مگر آنکه تبلیغ مخصوص ظرف معیّنی از زمان و مکان باشد که وحی الهی اجازه آشکار ساختن آنرا قبل از موعد معین ندهد.
بخدا، اگر این دو مفسر! در تمام سخنان یاران خود (سایر مفسرین) امعان نظر میکردند و مخصوصا وجوه دهگانه ایرا که رازی بیان داشته ملاحظه مینمودند از افترای بشیعه خود داری میکردند و بگوینده سخنانی که شیعه را بگفتن آنها طعن میزنند و متّهمشان میدارند واقف میشدند!! چه؟ همانطور که اقوال و وجوه مذکوره نقل شد، بعضی از آنها میگویند: آیه تبلیغ درباره جهاد نازل شده، زیرا پیغمبر صلی اللّه علیه و آله در پاره مواقع از تحریض منافقین بجهاد خودداری و امساک مینمود، آندیگری گوید: هنگامی که پیغمبر از نکوهش خدایان ثنویها سکوت فرمود، این آیه نازل شد، و آنسومی گوید: هنگامی که آنحضرت آیه تخییر را از زنان خود (همانطور که در صفحه 107 بدان اشعار شد) کتمان فرمود این آیه نازل گشت، بنابر آنچه گفته شد، چنانکه ملاحظه میکنید: نزول آیه تبلیغ بر مبنای این وجوه و اقوال مشتمل است بر اینکه پیغمبر صلی اللّه علیه و آله از انجام مأموریت خود خودداری نموده! حاشا و کلّا!! چنین نسبتها از ساحت عظمت و قداست پیغمبر گرامی صلی اللّه علیه و آله دور است!.
إِنَّهُ لَتَذْکِرَةٌ لِلْمُتَّقِینَ* وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْکُمْ مُکَذِّبِینَ
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 1، ص: 446