اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۳ آذر ۱۴۰۳

حضرمی، نحو را با اجازه می ‏آموزد

متن فارسی

«ابن العلماء حنبلی» در «شذرات الذهب» 5: 361 می نویسد: «شیخ اسمعیل حضرمی متوفی 678 کراماتی داشت. مطری گفته است: کرامات شیخ به حد تواتر نزدیک است. از جمله اینکه به ابن معطی در خواب گفتند نزد فقیه اسمعیل حضرمی برود و از او نحو فرا بگیرد. چون از خواب بیدار شد، خیلی تعجب کرد، زیرا حضرمی نحو خوب نمی دانست. با خود گفت ناگزیر باید اطاعت کنم، از این رو، نزد او رفتم و در حضور او جمعی فقه می خواندند. به مجرد اینکه مرا دید، گفت: در کتابهای نحو به تو اجازه دادم. و او که مطالعه ای در آن کتابها نداشت همه آنها را یکباره بدون استاد فهمید».
 «امینی» می نویسد: علم را از دهان مردم یا از اجازات دریابید. ما چقدر شنیده ایم که با مذاکره و تمرین علم می آموزند، لکن آیا شنیده اید که علم را با اجازه یا با یک کلمه بیاموزند؟ و آیا چنین کرامتی را از پیغمبران شنیده اید؟ یا اینکه این فضیلتی است که فقط به «حضرمی» اختصاص دارد و چنین چیزی به هیچ کس نرسیده؟ حتی پیغمبر به نزدیک خود عمر بن خطاب با اجازه چیزی را نیاموخته است و به او می گفت که معنی «کلاله»  را نمی دانی و به دخترش «حفصه» می گفت: پدرت آن را نمی داند. بهمین ترتیب صدها مجهول و مشکلی که در خلافت نتوانسته بود با اجازه یا اشراف یا مذاکره همه آنها را فرا بگیرد، با وجود آنکه پس از فرو ریختن عرش خلافت پس از پیغمبر به همه این علوم نیاز شدید بود و هیچکدام از علم پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله دور و مخفی نبود، و همه امت بدان احتیاج داشتند و هیچکدام اینها مانند نحو نبود که بدون آن ستون اسلام  و قضاوت و فتوی پایدار نماند. بر اینها اضافه کن برادرش خلیفه اول که چقدر مجهولات داشت و چه مایه از معارف دین و احکام شریعت بر وی پوشیده بود. کاش این باب علم از روزگار پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله مفتوح بود، تا از این طریق حتی سومین خلیفه، «عثمان»، معارف دین خود را کاملا فرا می گرفت و اوراق فقه اسلامی با آراء دور از کتاب و سنت آلوده نمی شد.

 (الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 11  ص 235)

 

متن عربی

79- الحضرمی یعلِّم النحو بالإجازة

قال ابن العماد الحنبلی فی شذرات الذهب «2» (5/361): للشیخ إسماعیل الحضرمی المتوفّی (678) کرامات، قال المطری: کادت تبلغ التواتر، منها: أنَّ ابن

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 11، ص: 235

معطٍ قیل له فی النوم: اذهب إلی الفقیه إسماعیل الحضرمی و اقرأ علیه النحو، فلمّا انتبه تعجّب لکون الحضرمی لا یحسنه ثم قال: لا بدَّ من الامتثال، فدخل علیه و عنده جمعٌ یقرؤون الفقه، فبمجرّد رؤیاه قال: أجزتک بکتب النحو، فصار لا یطالع فیه شیئاً إلّا عرفه بغیر شیخ.

قال الأمینی: خذ العلم من أفواه الرجال أو من إجازاتهم، ما أکثر ما سمعنا التعلّم بالدراسة! لکن هل سمعت أذناک تعلّماً بإجازة أو تزریقاً للعلم بکلمة واحدة؟ و هل سمعت أکرومة مثلها عن أحد من الرسل؟ أو أنَّها فضیلة اختصّ بها الحضرمیّ؟ و لم یتح مثله لأیّ أحد، حتی أنَّ النبیّ الأعظم لم یعلّم عمر بن الخطّاب الکلالة بالإجازة و کان یقول: أراک لم تعلمها. و یقول لبنته حفصة: أری أباک لم یعلمها. إلی مئات من مجهولات الخلیفة التی لم یتوفّق لاستکناهها بإشراق، أو إجازة، أو دراسة، مع حاجته الماسّة إلیها یوم تسنّم عرش الخلافة بعد النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم و کان غیر عازب عن علمه صلی الله علیه و آله و سلم و حاجة الأُمّة إلیها، و لم تکن تلکم المجهولات کعلم النحو الذی لا تقوم به دعامة الإسلام و القضاء و الفتیا، أضف إلیه أخاه یوم المؤاخاة الخلیفة الأوّل، و ما أکثر مجهولاته و ما خفی علیه من معالم الدین و أحکام الشریعة! و لیت باب التعلیم بالإجازة کان مفتوحاً منذ عهد رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم و یعلّم صلی الله علیه و آله و سلم ثالث الخلفاء الراشدین عثمان معالم دینه، و لم تک تشوّه صفحات الفقه الإسلامی بآرائه الشاذّة عن الکتاب و السنّة.