از انس به طور مرفوع آمده است: “در شب معراج وارد بهشت شدم سیبی را دیدم به حوریه ای آویزان بوده، گفت: من مال عثمان کشته شده با ظلم هستم.”
ذهبی در میزانش جلد 2 صفحه 20 از طریق عباس بن محمد عدوی، حدیث ساز آن را آورده است.و گفته است: این خبر ساختگی است و در جلد 3صفحه 293 با تغییر مختصر از طریق یحیی بن شیب مذاب وضاع نیز آن را آورده و گفته است: این دروغ است و خدا می داند که کدام یک از این دو مرد آن را ساخته اند. و ابن حجر در لسان المیزان جلد 3 صفحه 245 گفته است: ابن حبان آن را ضعیف دانسته و معتقد است: برای آن از کلام پیامبر و انس و ثابت و حماد (که آنها رجال سند حدیثند) اصلی نیست و به این مطلب ذهبی در ” المیزان ” در شرح حال عبد الله بن ابراهیم دمشقی، اشاره کرده و گفته است: این خبر باطل است.
و ابن حجر در لسان المیزان جلد 3 صفحه 248 گفته است: حدیث یاد شده از عقبه بن عامر چنین آورده شده “: هنگامی که به آسمان عروج داده شدم داخل بهشت عدن شدم، سیبی در دستم قرار گرفت که از آن حوریه پسندیده ای که مژگان چشمهایش همانند زیبائی مژگان بازها بوده، آشکار گردید و به او گفتم که: تو مالی کی هستی؟ گفت: من برای خلیفه بعد از تو هستم که از روی ستم کشته می شود (عثمان بن عفان) و در صفحه 293 نیز آن را آورده و گفته است: حدیث نادرستی است. و خطیب در تاریخش جلد 5 صفحه 297 آن را از طریق محمد بن سلیمان ابی علی شطوی، از نافع از ابن عمر از رسول خدا چنین آورده است “: هنگامی که شبانه بسوی آسمان برده شدم و در آسمان چهارم قرار گرفتیم سیبی در دامنم افتاد آن را با دستم گرفتم پس شکافته شد و از آن حوریه خندانی بیرون آمد و به او گفتم: بگو بینم: مال کی هستی؟ گفت: متعلق به مقتول شهید: عثمان عفان هستم.” و با این طریق نیز این حدیث ساختگی است. خطیب در تاریخش و ابن جوزی در ” الموضاعات ” و ذهبی در “میزانش ” نادرستی این حدیث را از ناحیه محمد بن سلیمان ابی جعفر خزاز دانسته اند.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج5، ص: 480 و 481