اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۶ خرداد ۱۴۰۴

دروغ گویی آلوسی درباره آیه اکمال

متن فارسی

و پس از تمام این دلایل و آثار، آن چه در خور نهایت شگفتی است، سخن آلوسی است که در ج 2 «روح المعانی» ص 249 می گوید: شیعه از ابی سعید خدری آورده است که: آیه اکمال، پس از فرمایش پیغمبر صلی اللّه علیه و آله درباره علی کرّم اللّه وجهه در غدیر خم – یعنی من کنت مولاه فعلی مولاه – نازل شد، و پس از نزول آن، ایشان فرمود: الله اکبر علی اکمال الدین، و اتمام النعمة، و رضی الرب برسالتی و ولایة علی کرم الله تعالی وجهه بعدی.
و پوشیده نیست که این از افتراهای آنان (شیعه) است، و  ضعف و بی مایگی خبر در آغاز امر، گواه بر این مطلب است ….

ما نمی توانیم احتمال این را بدهیم که آلوسی بر طرق این حدیث و راویان آن آگاهی نداشته و به خاطر جهل و عدم تسلط، این روایت را به شیعه فقط نسبت داده است، بلکه انگیزه های تعصبی و کینه توزی، او را وادار نموده که این حقیقت آشکار را در پرده های اشتباه کاری و هوچی گری بپوشاند. این گمان را به خود راه نداده که کسی باشد و پس از اطلاع بر کتب اهل سنت و روایات آنان، با او در آویزد و به حساب فتنه انگیزی او برسد!

آیا کسی نیست از این مرد سؤال کند که چگونه حدیث مزبور را به شیعه اختصاص داده؟ در حالی که پیشوایان حدیث و علمای تفسیر و حاملین تاریخ، از غیر شیعه، که حدیث مزبور را روایت نموده اند، شناخته ای و با اینکه سلسله اسناد این روایت به ابی هریره و جابر بن عبد اللّه انصاری و امام باقر و امام صادق علیهما السّلام نیز منتهی گشته، چگونه اسناد حدیث مزبور را به ابی سعید خدری مخصوص نموده؟! سپس از او سؤال شود، ضعف و بی مایگی را که در حدیث مزبور پنداشته و آن را گواه بر این قرار داده که حدیث مزبور از ساخته های شیعه است، آیا در لفظ حدیث وجود دارد؟ و حال آن که همزاد سایر احادیثی است که روایت شده، و هیچ گونه پیچیدگی و ابهامی در آن نیست، یا این بی مایگی خیالی، از ضعفی است که در اسلوب آن هست؟ و یا دارای پیچیدگی در بیان مقصود است؟ و یا اختلافی در ترکیب آن وجود دارد، در حالی که بر مجرای موازین عربی محض جاری است؟! و یا این ضعف، در معنای آن است؟! در صورتی که در آن روایت، اثری از این نوع ضعف نیست جز آن که آنچه در فضیلت امیر المؤمنین علیه السّلام روایت شود و هر منقبت و فضیلتی که به آن جناب نسبت داده شود در نظر آلوسی و به عقیده او، رکیک و ضعیف و ناپسند است! و این همان کینه و عصبیت باطلی است که دارنده آن را به وادی هلاکت می افکند! کاش میدانستم که اگر شیعه،  روایت صحیحی را نقل نموده و روایات اهل سنت هم آن را تأیید و پشتیبانی نمود، چه گناهی مرتکب شده اند که یک ناصبی معاند، با این کیفیت، در وادی دشمنی، عنان خود را سر دهد و با عناد لجوجانه بگوید: «این روایت را شیعه آورده … و پوشیده نیست که این از مطالب ساخته و بی حقیقت آنها است … الخ».

در حالی که برای ما این امکان وجود دارد که هم اکنون، احادیث رکیک و بی مایه او را که کتاب ضخیم او پر است از آن، در معرض نمایش بگذاریم تا ارباب انصاف و صرافان سخن، مطالب ضعیف و رکیک را از غیر آن جدا نمایند، ولی با چشم پوشی از آن می گذریم و از راه کرم و فتوت او را وا می گذاریم! کلَّا إِنَّهُ تَذْکرَةٌ فَمَنْ شاءَ ذَکرَهُ، وَ ما یذْکرُونَ إِلَّا أَنْ یشاءَ اللَّهُ …

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 1، ص: 458

متن عربی

قول الآلوسی فی روح المعانی «3» (2/249):

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 458

أخرج الشیعة عن أبی سعید الخُدری أنَّ هذه الآیة نزلت بعد أن قال النبیّ صلى الله علیه و سلم لعلیٍّ- کرّم اللَّه وجهه- فی غدیر خُمّ: «من کنتُ مولاه فعلیٌّ مولاه». فلمّا نزلت قال- علیه الصلاة و السلام-: «اللَّه أکبر على إکمال الدین، و إتمام النعمة، و رضا الربِّ برسالتی، و ولایة علیّ- کرّم اللَّه تعالى وجهه- بعدی»

، و لا یخفى أنَّ هذا من مُفتریاتهم، و رکاکة الخبر شاهدٌ على ذلک فی مبتدأ الأمر. انتهى.

و نحن لا نحتمل أنَّ الآلوسی لم یقف على طرق الحدیث و رواته حتى حداه الجهل الشائن إلى عَزْو الروایة إلى الشیعة فحسب، لکن بواعثه دعته إلى التمویه و الجَلَبة أمام تلک الحقیقة الراهنة، و هو لا یحسب أنَّ وراءه من یناقشه الحساب بعد الاطّلاع على کتب أهل السنّة و روایاتهم.

ألا مُسائِلٌ هذا الرجل عن تخصیصه الروایة بالشیعة؟ و قد عرفت من رواها من أئمّة الحدیث و قادة التفسیر و حملة التاریخ من غیرهم.

ثمّ عن حصره إسناد الحدیث بأبی سعید؟ و قد مضت روایة أبی هریرة و جابر ابن عبد اللَّه و مجاهد و الإمامین الباقر و الصادق علیهما السلام له.

ثمّ عن الرکاکة التی حسبها فی الحدیث، و جعلها شاهداً على کونه من مُفتریات الشیعة: أ هی فی لفظه؟ و لا یعدوه أن یکن لِدَةَ سائرِ الأحادیث المرویّة، و هو خالٍ عن أیّ تعقید، أو ضعف فی الأسلوب، أو تکلّف فی البیان، أو تنافر فی الترکیب، جارٍ على مجاری العربیّة المحضة.

أو فی معناه؟ و لیس فیه منها شی‏ء، غیر أن یقول الآلوسی: إنَّ ما یُروى فی فضل أمیر المؤمنین علیه السلام و ما یُسند إلیه من فضائل کلّها رکیکة؛ لأنّها فی فضله، و هذا هو النّصب المُسِفُّ بصاحبه إلى هُوّة الهلکة، و لیت شعری ما ذنب الشیعة إن رووا صحیحاً و عضدتهم على ذلک روایات أهل السنّة؟ غیرَ أنَّ الناصب مع ذلک یتیه فی

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏1، ص: 459

غلوائه، و یجاثیک على العناد، فیقول: أخرج الشیعة… و لا یخفى أنَّ هذا من مُفتریاتهم…

و بوسعنا الآن أن نسرد لک الأحادیث الرکیکة التی شحن بها کتابه الضخم؛ حتى یمیز الناقد المنصفُ الرکیکَ من غیره، لکنّا نمرُّ علیها کراماً.

(کَلَّا إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ* فَمَنْ شاءَ ذَکَرَهُ* وَ ما یَذْکُرُونَ إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ‏) «1»