و پس از تمام این دلایل و آثار، آن چه در خور نهایت شگفتی است، سخن آلوسی است که در ج 2 «روح المعانی» ص 249 می گوید: شیعه از ابی سعید خدری آورده است که: آیه اکمال، پس از فرمایش پیغمبر صلی اللّه علیه و آله درباره علی کرّم اللّه وجهه در غدیر خم – یعنی من کنت مولاه فعلی مولاه – نازل شد، و پس از نزول آن، ایشان فرمود: الله اکبر علی اکمال الدین، و اتمام النعمة، و رضی الرب برسالتی و ولایة علی کرم الله تعالی وجهه بعدی.
و پوشیده نیست که این از افتراهای آنان (شیعه) است، و ضعف و بی مایگی خبر در آغاز امر، گواه بر این مطلب است ….
ما نمی توانیم احتمال این را بدهیم که آلوسی بر طرق این حدیث و راویان آن آگاهی نداشته و به خاطر جهل و عدم تسلط، این روایت را به شیعه فقط نسبت داده است، بلکه انگیزه های تعصبی و کینه توزی، او را وادار نموده که این حقیقت آشکار را در پرده های اشتباه کاری و هوچی گری بپوشاند. این گمان را به خود راه نداده که کسی باشد و پس از اطلاع بر کتب اهل سنت و روایات آنان، با او در آویزد و به حساب فتنه انگیزی او برسد!
آیا کسی نیست از این مرد سؤال کند که چگونه حدیث مزبور را به شیعه اختصاص داده؟ در حالی که پیشوایان حدیث و علمای تفسیر و حاملین تاریخ، از غیر شیعه، که حدیث مزبور را روایت نموده اند، شناخته ای و با اینکه سلسله اسناد این روایت به ابی هریره و جابر بن عبد اللّه انصاری و امام باقر و امام صادق علیهما السّلام نیز منتهی گشته، چگونه اسناد حدیث مزبور را به ابی سعید خدری مخصوص نموده؟! سپس از او سؤال شود، ضعف و بی مایگی را که در حدیث مزبور پنداشته و آن را گواه بر این قرار داده که حدیث مزبور از ساخته های شیعه است، آیا در لفظ حدیث وجود دارد؟ و حال آن که همزاد سایر احادیثی است که روایت شده، و هیچ گونه پیچیدگی و ابهامی در آن نیست، یا این بی مایگی خیالی، از ضعفی است که در اسلوب آن هست؟ و یا دارای پیچیدگی در بیان مقصود است؟ و یا اختلافی در ترکیب آن وجود دارد، در حالی که بر مجرای موازین عربی محض جاری است؟! و یا این ضعف، در معنای آن است؟! در صورتی که در آن روایت، اثری از این نوع ضعف نیست جز آن که آنچه در فضیلت امیر المؤمنین علیه السّلام روایت شود و هر منقبت و فضیلتی که به آن جناب نسبت داده شود در نظر آلوسی و به عقیده او، رکیک و ضعیف و ناپسند است! و این همان کینه و عصبیت باطلی است که دارنده آن را به وادی هلاکت می افکند! کاش میدانستم که اگر شیعه، روایت صحیحی را نقل نموده و روایات اهل سنت هم آن را تأیید و پشتیبانی نمود، چه گناهی مرتکب شده اند که یک ناصبی معاند، با این کیفیت، در وادی دشمنی، عنان خود را سر دهد و با عناد لجوجانه بگوید: «این روایت را شیعه آورده … و پوشیده نیست که این از مطالب ساخته و بی حقیقت آنها است … الخ».
در حالی که برای ما این امکان وجود دارد که هم اکنون، احادیث رکیک و بی مایه او را که کتاب ضخیم او پر است از آن، در معرض نمایش بگذاریم تا ارباب انصاف و صرافان سخن، مطالب ضعیف و رکیک را از غیر آن جدا نمایند، ولی با چشم پوشی از آن می گذریم و از راه کرم و فتوت او را وا می گذاریم! کلَّا إِنَّهُ تَذْکرَةٌ فَمَنْ شاءَ ذَکرَهُ، وَ ما یذْکرُونَ إِلَّا أَنْ یشاءَ اللَّهُ …
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 1، ص: 458