اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۳ آذر ۱۴۰۳

دلگرمی پیامبر(ص) به خاطر ابوبکر در قاب قوسین

متن فارسی

گزارش به ما چنان رسید که پیامبر (ص)چون به جایی رسید که تا بارگاه قرب خدای تعالی به اندازه دو کمان یا کمتر بود هراسی او را گرفت که آوای ابوبکر (ض) را شنید و دلش آرام گرفت‌ و به آوای دوستش انسی پیدا کرد .  گزارش بالا را عبیدی مالکی در ص 154 از عمده التحقیق آورده و گفته این یکی از کرامات ابوبکر صدیق است که ویژه او (ض) می باشد .
امینی گوید: آن هراس برای چه بوده و آن دلگرمی از چه؟ مگر او (ص) در بارگاه پروردگار نبوده و مگر جز این بوده که ‌او تنها به خدا انس می گرفت و روان پاک او در همه لحظه ها گرایش به وی داشت؟ پس چگونه وقتی به آنجا بار یابد بیمناک شود ؟ مگر نه آنجا نزدیک ترین جایگاه بوده است به پیشگاه خدای پاک که کسی جز او (ص) را به آنجا راه نبوده تا آنجا که جبرییل امین هم از گام نهادن به آن مرز خودداری کرده و گفته اگر فراتر آیم به آتش خواهم سوخت چون خدای تعالی او (ص) را بدانجا برکشید و رنگی از پاکی و قداست خدایی بر او زد تا آمادگی یابد که فیض اقدس را بپذیرد . آیا آنجا برای کسی همچون‌او (ص) هراسی تواند بود که آوای بوبکرآن را فرو نشاند؟ و آیا او (ص) در جایگاه به درآمدن از خویش حتی نیم نگاهی هم جز به سوی خدا – که شکوه اوبزرگ است – داشته است تا به آواز دیگران مانوس شود؟ نه بخدا دل پیامبر (ص) جز خدا را بخویش راه نمی داده به او انس داشته و به نعمت های وی دلش آرامش می یافته پس هیچکش دیگر را به آن راه نبوده است تا در آرامش آن جای پایی داشته باشد و خداوند برای هیچ مردی در درون وی دو دل ننهاده، به راستی که او را در افق و چشم انداز بزرگ دیده و به بنده‌خود وحی کرده آنچه وحی کرده و قلب وی‌آنچه را بدید تکذیب نکرد چرا با پیامبر درباره آنچه می بیند مجادله می کنید یکبار دیگر نیز او را دید نزدیک به آخرین درخت کنار نه دیده اوخیره گشت و نه منحرف شد و شمه‌ای از آیه های بزرگ پروردگارش را بدید و روان ارجمند او همیشه آرامش خود را از پروردگارش می گرفت تا آنجا که با این سخن از سوی خدای پاک وی را ندا در دادند . ای روان آرامش یافته به سوی پروردگارت به گونه ای برگرد که او از تو خشنود است و تو از وی خرسند.  این از ارج روایت در عالم واقعیت اما گزافگویان در برترخوانی، خوش داشته اند که آن را – هر چند زنجیره اش بریده – از فضایل خلیفه بشمارند.

(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب  ج 7 ص 394 و 395)

متن عربی

أبو بکر فی قاب قوسین

بلغنا أنّ النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم لمّا کان قاب قوسین أو أدنی أخذته وحشة فسمع فی حضرة اللَّه تعالی صوت أبی بکر رضی الله عنه فاطمأنّ قلبه و استأنس بصوت صاحبه.

ذکره العبیدی المالکی فی عمدة التحقیق «5» (ص 154) فقال: هذه کرامة للصدّیق انفرد بها رضی اللَّه تعالی عنه.

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 7، ص: 395

قال الأمینی: لما ذا تلک الوحشة؟ و لما ذا ذلک الأُنس؟ و هو صلی الله علیه و آله و سلم فی ساحة القدس الربوبیّ، و کان لا یأنس إلّا باللَّه، و کانت نفسه القدسیّة فی کلّ آنائه منعطفة إلیها، فهل هو یستوحش إذا حصل فیها؟ و هی أزلف مباءة إلی المولی سبحانه لا تقلّ غیره. حتی أنّ جبرئیل الأمین انکفأ «1» عنها فقال: إن تجاوزت احترقت بالنار. لمّا جذبه اللَّه تعالی إلیها و حفّته قداسة إلهیة ترکته مستعدّا لتلقّی الفیض الأقدس، و هل هناک وحشة لمثله صلی الله علیه و آله و سلم یسکّنها صوت أبی بکر؟! و هل کانت له صلی الله علیه و آله و سلم و هو فی مقام الفناء لفتة إلی غیره جلّت عظمته حتی یأنس بصوته؟ لاها اللَّه، و ما کان قلب النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم یقلّ غیره سبحانه فهو مستأنس به و مطمئنّ بآلائه، فلا مدخل فیه لأیّ أحد یطمئنّ به، و ما جعل اللَّه لرجل من قلبین فی جوفه، و لقد رآه بالأُفق المبین، فأوحی إلی عبده ما أوحی، ما کذب الفؤاد ما رأی، أ فتمارونه علی ما یری؟ و لقد رآه نزلةً أُخری عند سدرة المنتهی، ما زاغ البصر و ما طغی، لقد رأی من آیات ربّه الکبری، و لم تبرح نفسه الکریمة مطمئنّة ببارئها حتی خوطب بقوله سبحانه: (یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلی رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً

) «2».هذا مبلغ الروایة من نفس الأمر لکن الغلوّ فی الفضائل آثر أن یعدّوها من فضائل الخلیفة و إن کانت مقطوعةً عن الإسناد.