اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

دلیل ضعف دینی عمرو عاص

متن فارسی

ابوجعفر، و زید بن حسن گویند: معاویه در روز صفین از عمرو بن عاص درخواست نمود که صفوف اهل شام را در مقابل سپاهیان عراق منظم نماید، عمرو گفت: مشروط بر اینکه حکم و فرمان من – در صورتی که پسر ابی طالب کشته شود، و بلاد عراق را مسخر کردی -برای تو معتبر و نافذ باشد. معاویه گفت: مگر نه این است که فرمان تو در باره حکومت مصر است؟ عمرو گفت: مگر نه این است که حکومت مصر برای من در عوض بهشت است و کشته شدن پسر ابی طالب بهای آتش دوزخ است که از اهلش آنی جدا نمی گردد و پیوسته در دوزخ گرفتارند؟ معاویه گفت: ای ابا عبدالله، فرمانی که برای حکومت مصر به تو اعطا کردیم در اعتبار خود باقی است، اگر پسر ابی طالب کشته شود. تو، آهسته دراین باره سخن بگو، مبادا اهل شام سخن تو را بشنوند. در این موقع عمرو خطاب به اهل شام نمود و گفت: ای گروه مردم شام صفوف خود را منظم کنید، جمجمه های خود را به پروردگارتان بسپارید و از خدای خود که می پرستیدش، استعانت جوئید، و با دشمن خود نبرد کنید، آنها را بکشید و دنباله شان را قطع کنید و در مقابل مشکلات و پیشامدهای جنگ صبور و بردبار باشید، همانا زمین از آن خدا است که به هر کس از بندگانش بخواهد بهره می دهد و فرجام کار به نفع اهل تقوی خواهد بود. مصدر این بحث: کتاب ” صفین ” ابن مزاحم ص 123 ، و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید این سخن، بزرگترین کلامی است که بر ضعف دینی این مرد (عمرو) دلالت می کند. زیرا، این کلماتی که عمرو (در مقابل معاویه) گفت، می رساند که حق امیر مومنان علی (ع) را شناخته و تباهی و فساد کار مخالفین و مبارزین با او را تشخیص داده است با این همه مردم را به نبرد با آن جناب تحریص می کند و حقیقت امر را بر مردم مشتبه می سازد بنابر این، باید دانست که این استدلال رد بر نظر و عقیده کسانی است که عمل عمرو را از روی اجتهاد و یا عدالت او نیکو می دانند.

( الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 2 ص 220 )

متن عربی

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏2، ص: 220

و قام أبو الأسود و هو یقول:

ألا إنَّ عمراً رامَ لیثَ خفیّةٍ «1»             و کیف ینالُ الذئبُ لیثَ عرینِ‏

 

تاریخ ابن عساکر «2» (7/104- 106)

18- حدیث أبی جعفر و زید

قال أبو جعفر و زید بن الحسن: طلب معاویة إلى عمرو بن العاص یوم صفِّین أن یسوّی صفوف أهل الشام، فقال له عمرو: على أنَّ لی حکمی إن قتل اللَّه ابن أبی طالب، و استوسقت لک البلاد؟ فقال: ألیس حکمک فی مصر؟ قال: و هل مصر تکون عوضاً عن الجنّة؟ و قتل ابن أبی طالب ثمناً لعذاب النار الذی لا یفتّر عنهم و هم فیه مبلسون؟ فقال معاویة: إنَّ لک حکمک أبا عبد اللَّه إن قتل ابن أبی طالب، رویداً لا یسمع أهل الشام کلامک. فقال لهم عمرو: یا معشر أهل الشام سوّوا صفوفکم، أعیروا ربّکم جماجمکم، و استعینوا باللَّه إلهکم، و جاهدوا عدوَّ اللَّه و عدوّکم، و اقتلوهم قتلهم اللَّه و أبادهم (وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ‏) «3». کتاب صفِّین لابن مزاحم «4» (ص 123)، شرح ابن أبی الحدید «5».

هذه أکبر کلمة تدلُّ على ضئولة الرجل فی دینه، لأنَّها تنمُّ عن عرفانه بحقِّ أمیر المؤمنین علیه السلام و مغبّة أمر من ناواه، و مع ذلک فهو یحرِّض الناس على قتاله، و یموِّه علیهم، و هی تردُّ قول من یبرِّر عمله باجتهاده أو بعدله.