روایت افسانه وار منسوب به سعید مقبری
سعید مقبری از ابو هریره نقل می کند که من با عثمان در خانه اش در محاصره بودم . یکی از ما را به تیر زدند. به امیرالمومنین (عثمان) گفتم: اکنون زد و خورد نیکو و جایز است زیرا یک تن از ما را کشته اند. گفت: تو را ای ابو هریره ملزم می سازم که شمشیرت را به یک سو افکنی زیرا مقصودشان جان من است و امروز با جان خویش از مومنان دفاع خواهم کرد. ابو هریره می گوید : من شمشیرم را به کناری انداختم و نمی دانم الان کجاست .
از میان رجال سند این روایت افسانه وار جز سعید المقبری کسی را نشناختم و او سعید بن ابی سعید ابو سعد مدنی است . مقبری منسوب به مقبره ای است در مدینه، زیرا وی مجاور آن مقبره بوده است. یعقوب بن شیبه و واقدی و ابن حنان می گویند: وی چهار سال پیش از مرگش تغییر حال داده و فرتوت گشته و حواسش پرت شده است. متن این روایت بهترین شاهد اختلال حواس وی است. چه مسلم است نخستین کسی که در آن واقعه تیراندازی کرد یکی از رفقای عثمان بوده که نیار بن عارض اسلمی را – که پیری سالخورده بوده است – به تیر زده و کشته است. این مطلب را قبلا آوردیم و دیدیم که ابو حفصه – آزاد شده مروان – بوده که جنگ را آغاز کرده و نیار اسلمی را به تیر زده است. ضمنا ابو هریره را می شناسید و می دانید تا چه اندازه در نقل و حفظ ودیعه های گران بهای دین و دانش امین و درستکار است و راستگوئیش تا چه حد است، و در صورتی که او را نمی شناسیدلازم است به کتاب” ابو هریره ” اثر گرانقدر سرورمان حضرت شرف الدین عاملی مراجعه کنید. شاید علت این که ابو هریره از پیوستن به صفوف مجاهدانی که زیر پرچم امام امیرالمومنین علی علیه السلام به نبردهای خونین در راه اسلام برخاستند خودداری کرده و به یاری آن حضرت بر نخاست این بوده که نمی دانسته شمشیرش کجاست !!
از قول اشعب بن حنین – آزاد شده عثمان – نیز این سخن را روایت کرده اند که ” من با عثمان و در خانه اش بودم. وقتی به محاصره افتاد بردگانش شمشیر کشیدند. عثمان به آنان گفت: هر که شمشیرش را به نیام درآرد آزاد خواهد بود. تا این سخن را شنیدم پیش از دیگران شمشیرم راغلاف کردم، و در نتیجه آزاد گشتم . ذهبی می نویسد: این روایت باطل و بی اساس است، زیرا صحابی بودن اشعب را لازم می آورد، در صورتی که چنین نیست و او صحابی نبوده است”.
( الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 9 ص 328 )