اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۳ آذر ۱۴۰۳

زیارت مزار پیامبر(ص) از نظر علمای مذاهب چهارگانه اهل سنت

متن فارسی

بزرگان مذاهب اربعه درباره زیارت قبر پیامبر بزرگوار اسلام، گفتار فراوانی دارند که ما از مجموع آنها چهل گفته را ذیلا می‌آوریم «1»:

1- ابو عبد اللّه حسین بن حسن حلیمی جرجانی شافعی، متوفی در سال 403 ه در کتابش «المنهاج فی شعب الایمان» بعد از ذکر مقداری از امور مربوط به تعظیم پیامبر اکرم، گفته است: «اما امروز از بزرگداشت آن حضرت زیارت آن بزرگوار است».

2- ابو الحسن احمد بن محمد محاملی شافعی، متوفی در سال 425 ه در «التجرید» گفته است: «برای حاجی بعد از فراغت از مکه مستحب است قبر پیامبر اکرم را زیارت کند».

3- قاضی ابو الطیب طاهر بن عبد اللّه طبری، متوفی در سال 450 ه گفته است:
«بعد از فراغت از حج و عمره مستحب است پیامبر اکرم را زیارت کند».

4- قاضی القضاة ابو الحسن ماوردی، متوفی در سال 450 ه در «الاحکام السلطانیة» صفحه 105 گفته است: «هنگامی که کاروان حج از مکه مراجعت می‌کند خوب است آنان را از راه مدینه عبور دهد تا قبر پیامبر اکرم را زیارت کنند و میان زیارت خانه خدا و زیارت قبر پیامبر اکرم بخاطر احترام و شکر گذاری از زحماتش، جمع نمایندو این کار اگر از واجبات حج نباشد از مستحبات و عبادات نیکوی حاجیان است».
و او در «الحاوی» گفته است: «اما زیارت قبر پیامبر اکرم مستحب و مأمور به است».

5- عبد الحق بن محمد صقیلی، متوفی در سال 466 ه در کتابش (تهذیب الطالب) از شیخ ابی عمران مالکی نقل کرده که گفته است: «مالک کراهت داشت که گفته شود: ما قبر پیامبر را زیارت کردیم، زیرا زیارت چیزی است که میشود انجام داد و می‌شود ترک نمود، اما زیارت قبر پیامبر اکرم واجب است».
عبد الحق می‌گوید: «منظور مالک از اینکه زیارت قبر پیامبر اکرم واجب است، این است که از سنن واجبه است» در «المدخل جلد 1 صفحه 256» گفته شده: منظور وجوب سنن مؤکده است.

6- ابو اسحاق ابراهیم بن محمد شیرازی، فقیه شافعی، متوفی در سال 476 ه در «المهذب» گفته است: «زیارت کردن قبر پیامبر اکرم مستحب است».

7- ابو الخطاب محفوظ بن احمد کلودانی فقیه بغدادی حنبلی، متوفی در سال 510 ه در کتاب «الهدایة» گفته است: «هنگامی که حاجی از حج فراغت پیدا کرد، برایش مستحب است که قبر پیامبر اکرم و مصاحبانش را زیارت نماید».

8- قاضی عیاض مالکی، متوفی در سال 544 ه در «الشفاء» گفته است:
«و زیارت قبر پیامبر اکرم سنت مورد اتفاق همه مسلمین و دارای فضیلت مورد ترغیب است».
آنگاه مقداری از احادیث باب را نقل کرده، سپس اضافه می‌کند که:
اسحاق بن ابراهیم فقیه، گفته است: «از چیزهائی که همواره از شأن حاجی بوده زیارت کردن در مدینه و تصمیم بر انجام امور زیر بوده است: نماز خواندن در مسجد پیامبر اکرم و تبرک به دیدن روضه مبارکه و منبر و قبر و محل جلوس و موضع دست‏ها و پاهای مبارک پیامبر اکرم و ستونی که به آن تکیه می‌داده و جائی که جبرئیل بر وی نازل می‌شده و مشاهده زحمات افرادی از صحابه و پیشوایان اسلام که آن را تعمیر کرده و اعمالی در آن انجام داده‌اند و عبرت گرفتن از همه آنها و …».

9- ابن هبیرة، متوفی در سال 560 ه در کتاب «اتفاق الائمة» گفته است:
مالک و شافعی و ابو حنیفه و احمد ابن حنبل خدای رحمتشان کند، همگی اتفاق دارند که: زیارت پیامبر اکرم مستحب است (المدخل تألیف ابن الحاج جلد 1 صفحه 256).

10- حافظ ابن جوزی حنبلی، متوفی در سال 597 ه در کتابش «مثیر الغرام الساکن الی اشرف الاماکن» درباره زیارت قبر پیامبر اکرم بابی منعقد کرده و دو حدیث ابن عمر و انس یاد شده در احادیث باب را نقل کرده است.

11- ابو محمد عبد الکریم بن عطاء اللّه مالکی، متوفی در سال 612 ه در مناسکش گفته است: «هنگامی که حج و عمره‌ات به طریق شرعی اتیان شد، دیگر چیزی جز رفتن به مسجد رسول خدا برای درود فرستادن بر او و دعا کردن در برابرش و سلام بر مصاحبانش و رفتن به بقیع و زیارت قبور صحابه و تابعان و نماز در مسجد پیامبر اکرم باقی نمی‌ماند و کسی که قدرت بر این کار دارد آن را ترک نکند.

12- ابو عبد اللّه محمد بن عبد اللّه بن حسین سامری حنبلی، معروف به ابن ابی سنینة، متوفی در سال 616 ه در کتاب «المستوعب» باب زیارت قبر پیامبر اکرم گفته است: هنگامی که به سوی مدینه می‌رود مستحب است که برای دخول در آن غسل کند، آنگاه آداب زیارت و چگونگی درود و دعا و وداع را ذکر کرده است.

13- شیخ موفق الدین عبد اللّه بن احمد بن قدامه مقدسی حنبلی، متوفی در سال 620 ه در کتابش «المغنی» «1» گفته است: زیارت قبر پیامبر اکرم (ص) مستحب است. آنگاه دو حدیث ابن عمر و ابی هریره را از طریق دار قطنی و احمد ذکر کرده است.

14- محیی الدین نووی شافعی، متوفی حدود سال 677 ه در «المنهاج» که در حاشیه شرح آن «المغنی» جلد 1 صفحه 494 چاپ شده گفته است: «بعد از فراغت از حج مستحب است آب زمزم بنوشد و قبر پیامبر اکرم را زیارت نماید».

15- نجم الدین ابن حمدان حنبلی، متوفی در سال 695 ه در «الرعایة الکبری فی الفروع الحنبلیة» گفته است: و برای کسی که از اعمال حج فراغت پیدا کرد مستحب است: قبر پیامبر اکرم و مصاحبانش را زیارت کند و این کار را چه قبل از فراغت از حج و چه بعد از آن می‌تواند انجام دهد.

16- قاضی حسین در کتاب «الشفاء» می‌گوید: هنگامی که از حج فراغت حاصل کرد، مستحب است در «ملتزم» توقف کند و دعا کند. آنگاه از آب زمزم بنوشد، سپس به مدینه بیاید و قبر پیامبر اکرم را زیارت نماید.

17- قاضی ابو العباس احمد سروجی حنفی، متوفی در سال 710 ه در «الغایة» می‌گوید: «حاجیان و عمره کنندگان وقتیکه از مکه مراجعت میکنند می‌باید به سوی مدینه به خاطر قبر پیامبر اکرم حرکت کنند، زیرا آن از بهترین اعمال است».

18- امام ابن الحاج محمد بن محمد عبدری قیروانی مالکی، متوفی در سال 737 ه در «المدخل» در فصل زیارت قبور جلد 1 صفحه 257 می‌گوید: «اما بزرگداشت مقام انبیاء علیهم السلام، کنار قبورشان به این است که: زائر از راه دور و نزدیک تصمیم زیارت آنان می‌گیرد و به سوی قبور آنان می‌شتابد، وقتی که کنار قبور آنان قرار گرفت، سعی کند که با ادب و احترام و خضوع و خشوع باشد، و بکوشد با حضور قلب و چشم دل آنان را ببیند. چون آنان نه کهنه می‌شوند و نه تغییر می‌کنند، آنگاه خدای را چنانکه هست سپاس بگذارد، سپس بر آنان درود
بفرستد و برای اصحاب و تابعانش طلب خشنودی و ترحم کند، پس از آن وسیله آنها به خدا در مورد قضاء حوائج و آمرزش گناهانش توسل جوید، و بداند که خواسته‌هایش برآورده خواهد شد چون آنان در گشوده خدایند و سنت خدا بر این جاری شده که حوائج را به دست آنان و به وسیله آنان برآورد.
و هر کس از وصول به قبور آنان، عاجز باشد می‌تواند از دور بر آنها سلام فرستاده و نیازمندی‌هایش را از قبیل: بخشش گناهان، پوشش عیوب و برآوردن حاجاتش را ذکر کند، زیرا آنان بزرگوار و کریمند و هیچ گاه کریمان کسانی را که از آنها سؤال کنند و توسل جویند و سویشان روند و پناه برند محروم نخواهند کرد. و این در مورد زیارت و توسل به همه پیامبران است.
آنگاه فرموده است: و اما در مورد زیارت آقای اولین و آخرین پیامبر عزیز ما صلوات اللّه و سلامه علیه آنچه که درباره دیگر پیامبران گفتیم باید خیلی بیشتر رعایت گردد، یعنی با ادب و احترام و خضوع و خشوع بیشتر باشد، زیرا او شفیعی است که شفاعتش رد نمی‌شود و کسی که رو سوی او کند و به بارگاه او نازل شود و از او کمک بگیرد و به او پناه برد، محروم نمی‌گردد، زیرا او قطب دائره کمال و عروس آفرینش است.
تا اینکه می‌گوید: کسی که به او توسل جوید و یا از او کمک بخواهد و یا حوائجش را از او طلب کند، همان طور که تجربه نشان داده محروم نخواهد شد، در صورتی که آداب کلی زیارت در مورد او به نحو احسن رعایت گردد و لذا علماء ما- که رحمت خدا بر آنها باد- گفته‌اند: شخص زائر باید توجه داشته باشد که در برابر رسول خدا همانند دوران حیاتش قرار دارد، زیرا فرقی میان حیات و ممات او نیست یعنی: همانطور که در زمان حیاتش امتش را می‌دیده و از حال و نیات و مقاصدشان آگاه بوده در زمان مماتش نیز چنان است.
تا اینکه می‌گوید: «توسل به رسول خدا محل پائین گذاشتن بارهای سنگین و ریزش گناهان و خطاها است، زیرا که برکت شفاعت آن حضرت و
عظمت آن پیش خدا چنان است که دیگر برای گناه عظمتی نمی‌ماند، چون او از همه چیز اعظم است. پس به کسی که او را زیارت کرده است بشارت ده و کسی که او را زیارت نکرده باید با شفاعتش به خدا پناه ببرد.
خدایا ما را به احترامی که او پیشت دارد از شفاعتش محروم مفرما! آمین یا رب العالمین و کسی که خلاف این عقیده را داشته باشد او محروم است. آیا او گفته خدا را نشنیده است که فرموده است:
«وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُک فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً / اگر آنان هنگامی که بخود ظلم کرده، پیشت آمده از خدا طلب مغفرت کنند و پیامبر نیز برایشان درخواست بخشش نماید، هر آینه خدا را توبه پذیر و بخشنده خواهند یافت» «1»
پس کسی که در برابر او ایستاد و به خدا توسل جست خدا را توبه پذیر و بخشنده خواهد یافت، زیرا خدا منزه از خلف وعده است در صورتی که خدا وعده داده است توبه کسی را که در برابرش ایستاده و طلب مغفرت کرده است بپذیرد و این حقیقتی است که جز منکر دین و معاند خدا و رسول، در آن شک نمی‌کند پناه می‌بریم به خدا از محرومیت.

19- شیخ تقی الدین سبکی شافعی، متوفی در سال 756 ه کتاب جامعی در باره زیارت پیامبر بزرگوار اسلام در 187 صفحه تألیف کرده، آن را «شفاء السقام فی زیارة خیر الانام» نامیده است.
این کتاب در پاسخ ابن تیمیه نوشته شده، مؤلف، بسیاری از احادیث مربوطه را در آن آورده است. آنگاه فصلی را اختصاص به نصوص گفتار علماء مذاهب چهارگانه در مورد استحباب زیارت قبر پیغمبر و اینکه آن مورد اتفاق همه مسلمین است داده است.
او در صفحه 48 می‌گوید: «نیازی به تتبع کلمات اصحاب در این موردبا علم به اتفاق آنان و همه علماء نداریم» حنفی‌ها گفته‌اند: زیارت قبر پیامبر اکرم از افضل مستحبات بلکه نزدیک به واجبات است و از کسانی که به این حقیقت تصریح کرده‌اند: ابو منصور محمد بن مکرم کرمانی است در مناسکش و عبد اللّه بن محمود بن بلدحی در شرح مختار، و ابی اللیث سمرقندی در فتاواش در باب اداء حج.
و در صفحه 59 گفته است: «چگونه درباره یکی از گذشتگان تصور می‌شود که زیارت پیامبر اکرم را منع کرده باشد در صورتی که آنان به اتفاق، زیارت سایر مردگان را جائز می‌دانند و به زودی احادیث و آثاری که درباره زیارت آنان رسیده نقل خواهیم کرد».
او در صفحه 61 از قاضی عیاض و ابی زکریا نووی، اجماع علماء و مسلمین را در مورد استحباب زیارت نقل کرده است. و در صفحه 63 گفته است: «وقتی که زیارت قبر غیر رسول خدا مستحب باشد زیارت قبر او به خاطر حقانیت و وجوب تعظیمش اولی خواهد بود.
اگر گفته شود: فرق میان آن دو این است که: دیگران به خاطر احتیاجشان با طلب مغفرت زیارت می‌شوند چنانکه رسول خدا درباره اهل قبور بقیع چنین کرده است اما پیامبر اکرم از اینکه برایش طلب مغفرت شود بی‌نیاز است در پاسخ باید گفت که: زیارت پیامبر اکرم به خاطر تعظیم و تبرک به او است و برای اینست که با درود و سلام ما بر او رحمت خدا شامل حال ما گردد چنانکه ما مأمور به درود و سلام فرستادن بر او و درخواست وسیله و غیر آن از چیزهائی که بدون درخواست ما برایش حاصل است هستیم، لیکن پیامبر اکرم ما را به این کار ارشاد کرده تا با دعا کردنمان برای او مشمول عنایات و رحمت خدا که برای این کار مقرر فرموده است گردیم.
اگر گفته شود: در زیارت دیگران، مانعی از جهت مورد پرستش قرار گرفتن وجود ندارد. اما در مورد زیارت قبر پیامبر اکرم بیم آن می‌رود که کم کم مورد پرستشقرار گیرد. در پاسخ این جهت امتیاز نیز گفته می‌شود: این بیان به قدری نادرست است که آدمی را می‌لرزاند و اگر بیم گمراهی جهال نبود آن را ذکر نمی‌کردیم و اگر آن را بپذیریم باید ادله شرعی را که دلالت بر استحباب زیارت قبر پیامبر اکرم می‌کرده با این گونه خیالات فاسده ترک کنیم در صورتی که چنین کاری ترک ادله شرعی بدون دلیل است.
آخر چگونه ممکن است عموم قول پیامبر اکرم را که فرموده: «قبور را زیارت کنید» با چنین خیال واهی تخصیص زد و یا گفته آن حضرت را: «کسی مرا زیارت کند شفاعتم برای او واجب است» بدون دلیل ترک کرد و بر خلاف اجماع مسلمین رفتار نمود؟!
البته زیارت کردن قبور غیر این است که آنها محل سجده و مورد پرستش قرار گیرند که قطعا حرام است و لذا صحابه پیامبر اکرم جدا از آن احراز می- کردند چون در اسلام از آن نهی شده است و ما هیچ گاه حق نداریم از ناحیه خود احکامی وضع کنیم و شریک خدا در دین در اموری که خدا اجازه نداده است باشیم.
پس کسی که زیارت قبر پیغمبر اکرم را منع کرده، در دین، احکام جدیدی آورده که خداوند نفرموده است و این خود بندگی غیر خدا است و کسی که خدا گمراهش کند دیگر کسی نمی‌تواند هدایتش نماید، و کسی که تعظیم و تکریم مشروع پیامبر اکرم را بخیال احترام به خدا ترک کند، به خدا دروغ بسته و حق رسالت را ضایع کرده است، چنانکه کسی افراط در تکریم پیامبران کند و آنان را از مرز انسانیت گذرانده به مقام الوهیت برساند بر آنان دروغ بسته و حق الهی را تضییع کرده است، پس عدالت حفظ دستور خدا در هر دو مرحله است و در زیارت مشروع پیامبر محذور و مانعی وجود ندارد».
او در صفحات 75- 87 فصلی در مورد اینکه سفر برای زیارت قبر پیامبر اکرم سبب نزدیکی به خدا است، منعقد کرده و بطور مفصل درباره آن بحث کردهآن را از نظر کتاب و سنت و اجماع و قیاس اثبات نموده است.
و از کتاب با این آیه: «اگر آنان هنگامی که به خود ستم کرده‌اند پیشت آمده از خدا طلب مغفرت کنند، و پیامبر نیز برایشان درخواست بخشش نماید، هر آینه خدا را توبه‌پذیر و بخشنده خواهند یافت» «1» استدلال کرده است با این بیان که: زائر در کمال خضوع و طلب آمرزش کنار قبرش قرار می‌گیرد. او هم که زنده و مرده‌اش فرق نمی‌کند، طبعا برایش طلب مغفرت خواهد کرد و این همان سبب نزدیکی به خدا است که گفتیم.
و از سنت با عموم گفته پیامبر اکرم «هر کس مرا زیارت کند» و صریح صحیحه ابن سکن: «کسی که به عنوان زیارتم بیاید و هیچ کاری جز زیارتم او را مشغول ندارد» و «رفتن پیامبر اکرم برای زیارت قبور» وقتی که رفتن به جای نزدیک باشد از راه دور نیز جائز خواهد بود. و در روایات صحیحه آمده که آن حضرت به دستور خدا و برای تعلیم عایشه که چگونه بر مردگان درود بفرستد به قبرستان بقیع «2» به عنوان زیارت رفته و همچنین به زیارت شهداء «3» (احد) رفته است.
سپس گفته است: «چهارم اجماع است که همه مسلمین اتفاق بر این کار داشته‌اند، زیرا مردم همواره در هر سال بعد از انجام مراسم حج برای زیارت آن- حضرت متوجه مدینه میشدند و بعضی پیش از انجام مراسم به مدینه می‌رفتند و این حقیقتی است که ما و گذشتگانمان آن را دیده و علما، از اعصار پیش برایمان نقل کرده‌اند چنانکه در باب سوم گفتیم.»
و این حقیقتی است که در آن شکی نیست و همه به سوی قبر پیامبر اکرم اگر چه در مسیرشان نبوده، می‌شتافتند و تحمل رنج سفر و دوری راه و مخارج سنگین را می‌نموده‌اند و معتقد بودند که این کار یک عمل عبادی و سبب نزدیکیبه خدا است.
و اتفاق همه مسلمین از صدر اسلام تاکنون از علماء و شایستگان و دیگران بر این اثر محال است که خطاء و اشتباه باشد در صورتیکه آنان به سرچشمه اسلام نزدیکتر بودند و این کار را بعنوان تقرب به خدا انجام می‌دادند و اگر کسی توفیق بر انجام آن پیدا نمی‌کرد اظهار تأسف می‌کرد و آرزو می‌کرد که بعدا چنین توفیقی نصیبش گردد. و کسی که ادعا کند که همه مسلمین از صدر اسلام تاکنون اشتباه می‌کرده‌اند، خود اشتباه کار است.

20- زین الدین ابو بکر بن حسین عمر قریشی عثمانی مصری مراغی، متوفی در سال 816 ه در «تحقیق النصرة فی تاریخ دار الهجرة» گفته است: «شایسته است هر مسلمانی معتقد باشد که زیارت کردن پیامبر اکرم سبب نزدیکی بزرگی به خدا است.
و دلیل این مطلب، احادیث زیادی است که در این زمینه وارده شده است و همچنین آیه شریفه: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُک فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ …
زیرا تعظیم او با مرگ از بین نمی‌رود، و گفته نشود که: طلب مغفرت پیامبر اکرم برای آنان تنها در حال حیات بوده و زیارت چنین نیست، چون همانطور که بعضی از بزرگان محققین گفته‌اند: آیه دلالت می‌کند بر اینکه توبه پذیری و بخشش خدا در این مورد به سه چیز وابسته است: آمدن آنان خدمت پیامبر، طلب مغفرت کردنشان، طلب مغفرت کردن رسول خدا برایشان.
فرض این است که طلب مغفرت کردن پیامبر اکرم، برای جمیع مؤمنان طبق آیه شریفه: «وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِک وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ‏ / برای آمرزش گناهت و گناه مردان و زنان با ایمان طلب مغفرت کن» حاصل است وقتی که آمدن مؤمنان و طلب آمرزش آنان نیز حاصل گردد، در این صورت هر سه عامل پذیرش توبه و بخشش پروردگار حاصل خواهد بود «1».

21- سید نور الدین سمهودی، متوفی در سال 911 ه در «وفاء الوفاء» جلد 2 صفحه 412 بعد از ذکر احادیث باب گفته است: و اما اجماع، تمام علماء اتفاق دارند که زیارت قبور برای مردان مستحب است، چنانکه نووی گفته است، بلکه ظاهریه، حکم به وجوب کرده‌اند.
و درباره زنان اختلاف نموده‌اند، اما زیارت قبر پیغمبر (ص) طبق ادله خاصه، چنانکه گذشت امتیاز خاصی دارد.
سبکی گفته است: «برای همین جهت است که می‌گویم، در مورد زیارت قبر پیامبر اکرم فرق میان زنان و مردان نیست»
جمال الریمی در «التقفیه» گفته است: از محل خلاف، قبر پیامبر اکرم و همراهانش استثناء شده است، زیرا زیارت آنان بدون گفتگو برای زنان مستحب است چنانکه گفتار فقهاء درباره حج: برای کسی که حج کرده مستحب است قبر پیامبر اکرم را زیارت کند «شامل آنان نیز می‌شود.»
روی این حساب، استحباب زیارت مصاحبان رسول خدا امری اتفاقی است و «دمنهوری» بزرگ به این حقیقت تصریح کرده و بر آنها اضافه نموده است:
قبور اولیاء و صالحین و شهداء را، آنگاه درباره اینکه مسافرت به خاطر زیارت، همانند خود زیارت سبب تقرب به خدا است، مفصل بحث کرده است.

22- حافظ ابو العباس قسطلانی مصری، متوفی 923 ه در «المواهب اللدنیة» فصل دوم درباره زیارت قبر شریف پیغمبر و مسجدش گفته است: «بدان، زیارت قبر شریف پیغمبر از بزرگترین عوامل تقرب به خدا و امیدوارترین طاعات و راه به سوی بالاترین درجات است. و هر کس غیر این عقیده داشته باشد از جرگه اسلام بیرون است و با خدا و پیامبر و عموم بزرگان علماء مخالفت کرده است.
بعضی از مالکی‌ها، مانند ابو عمران الفاسی، چنانکه در «المدخل» از «تهذیب الطالب» عبد الحق آمده است، به طور مطلق حکم به وجوب کرده‌اند.
او گفته است: شاید منظورش از آن، وجوب سنن مؤکده است.
قاضی عیاض می‌گوید: آن از سنت‏های مورد اتفاق مسلمین و فضیلت مورد ترغیب است، آنگاه مقداری از احادیث وارده درباره زیارت پیامبر اکرم را آورده، سپس گفته است: «تمام مسلمان‏ها بر استحباب آن اتفاق دارند چنانکه نووی گفته است و طاهریة آن را واجب دانسته‌اند.
پس زیارت قبر پیامبر اکرم، چنانکه گذشت به طور عموم و خصوص مطلوب است و زیارت قبور یک نوع تعظیم به شمار میرود و تعظیم رسول خدا واجب است، لذا برخی از علماء گفته‌اند: در زیارت پیامبر میان زن‏ها و مردها فرقی نیست، گرچه مورد اجماع بر استحباب زیارت قبور، تنها مردها است و در زن‏ها مسأله خلافی است. مشهورتر در مذهب شافعی کراهت است.
ابن حبیب مالکی می‌گوید: زیارت قبر پیامبر اکرم و نماز در مسجدش را ترک مکن، زیرا چنان مطلوب است که هیچ کس از آن بی‌نیاز نیست.
و سزاوار است کسی که تصمیم زیارت قبر پیامبر اکرم را دارد، نیت زیارت مسجد شریف و نماز در آن را نیز داشته باشد، زیرا آن یکی از سه مسجدی است که شایسته است برای انجام فرائض به سوی آنها شتافت و مسجد النبی پیش مالک از همه آنها برتر است و غیر از این سه مسجد چنین فضیلتی را ندارند چون در شرع وارد نشده و قیاس هم در این مورد جائز نیست، زیرا شرافت مکان با نص صریح دانسته می‌شود، و نص تنها در مورد مساجد سه گانه است نه غیر آنها.
و از عمر بن عبد العزیز آمده است که: افرادی را به مدینه می‌فرستاد تا سلامش را به پیامبر اکرم برسانند.
پس مسافرت به سوی قبر پیامبر اکرم، طبق عموم ادله، موجب تقرب به خدا است و کسی که نذر کرده باشد بر او واجب خواهد بود چنانکه «ابن کج» از اصحاب ما، به آن جزم کرده است و عبارتش این است: «هنگامی که نذر کند زیارت قبر پیغمبر را، بدون اختلاف باید به آن وفا کند.
تا اینکه می‌گوید: برای شیخ تقی الدین ابن تیمیة، در این مورد کلام زشت عجیبی است که می‌گوید: نباید مردم برای زیارت قبر پیامبر اکرم بروند.
این عمل نه تنها مایه تقرب نیست، بلکه مایه دوری از رحمت خدا است! شیخ تقی الدین سبکی، در «شفاء السقام» این عقیده غلط را رد کرده و دل‏های مؤمنان را شفا بخشیده است.

23- شیخ الاسلام ابو یحیی زکریا انصاری شافعی متوفی در سال 925 ه در «اسنی المطالب» شرح «روض الطالب» تألیف شرف الدین اسماعیل ابن مقری یمنی جلد 1 صفحه 501 درباره چیزی که برای حج کننده مستحب است می‌گوید:
«سپس قبر پیامبر اکرم را زیارت می‌کند و بر او و همراهانش در مدینه منوره درود می‌فرستد» آنگاه مقداری از ادله استحباب زیارت و آداب آن را بیان کرده است.

24- ابن حجر هیثمی مکی شافعی، متوفی در سال 973 ه در کتابش «الجوهر المنظم فی زیارة القبر المکرم» صفحه 12 چاپ سال 1279 ه در مصر بعد از استدلال بر مشروعیت زیارت قبر پیامبر اکرم با دلائل زیاد، گفته است: یکی از آن دلائل اجماع است.
اگر بگوئی: چگونه ادعای اجماع بر مشروعیت زیارت و سفر به خاطر آن می‌کنی، در صورتیکه ابن تیمیة از متأخرین حنبلی‌ها منکر مشروعیت تمام آنچه که گفته شده، هست چنانکه سبکی خطش را در این مورد مشاهده کرده است!؟ و ابن تیمیه برای اثبات نظریه خود، دلائلی اقامه کرده که گوش از شنیدن آنها ناراحت و طبع تنفر دارد، بلکه او پنداشته است: سفر برای آن به اجماع علماء حرام است و نماز در آن نباید قصر شود و تمام احادیث وارده این باب ساختگی است و بعضی از هم مذهبانش بعد از او نیز از وی پیروی کرده‌اند!
در پاسخ باید گفت: ابن تیمیه کیست که در امور مذهبی به او و گفته‌اش توجه و اعتماد شود؟ و آیا او غیر آن است که جمعی از بزرگان مذهب، گفتار فاسد و دلائل بی‌اساسش را تعقیب نموده زشتی اوهام و افکار پلیدش را آشکارنموده‌اند؟
چنانکه «عز بن جماعة» درباره‌اش گفته است: «او بنده‌ای است که خدا او را گمراه کرده و به او لباس خواری و ذلت پوشانده و در اثر کثرت دروغ و افترا، او را در پستی و حرمان جای داده است.
و شیخ الاسلام و عالم انام که همه بر جلالت مقام و اجتهاد و صلاح و پیشوائیش اتفاق دارند یعنی آقای سبکی که خدا روحش را مقدس و ضریحش را منور فرماید، در صدد پاسخگوئی معتقدات فاسدش برآمده و کتاب مستقلی در این باره نگاشته و با بهترین و منطقی‌ترین و روشنترین دلائل، راه صواب را نشان داده است.
آنگاه گفته است: آنچه که از ابن تیمیه نقل شده اگر چه لغزشی جبران ناپذیر است و مصیبتی است که همواره آثار شومش باقی است، اما خیلی شگفت- انگیز است، زیرا هوای نفس و شیطانیش چنان بر او چیره شده که وادارش نموده به سوی اسلام و پاسدارانش تیراندازی نماید. بیچاره نفهمیده است که زشت‏ترین معایب را آورده است، زیرا در بسیاری از مسائل، با اجماع علماء مخالفت کرده و اعتراضات سخیف مشهوری نسبت به پیشوایان مذهب مخصوصا خلفاء راشدین نموده است تا جائی که نسبت به خدا نسبتهای ناروا داده برای او جهت و جسم قائل شده است و به کسانی که اعتقاد به مذهبش نداشته نسبت گمراهی داده است.
و بالاخره علماء عصرش، علیه او قیام کرده حکومت را ملزم نمودند که:
یا او را بکشد یا حبسش نماید.
حکومت نیز او را به زندان افکند و در آنجا مرد، و این بدعت‏ها خاموش گردید و گمراهی‌ها از بین رفت.
آنگاه پیروانش به یاریش شتافتند، اما خداوند نگذاشت آنان سر بلند کنند و شخصیت و قدرتی به دست آورند، بلکه: «ذلت و مسکنت به نام آنان ثبت شده و به خاطر گناه و عداوتشان به خشم خدا گرفتار شده‌اند.»

25- شیخ محمد خطیب شربینی، متوفی در سال 977 ه در «مغنی المحتاج» جلد 1 صفحه 357 گفته است: «مورد بحث این اقوال (زیارت قبور برای زنان مستحب است یا مباح یا مکروه و یا حرام) در غیر از زیارت قبر پیامبر اکرم است، اما زیارت قبر آن حضرت از بزرگترین عوامل تقرب به خدا برای مردان و زنان است.
«دمنهوری» قبور دیگر انبیاء و صالحان و شهیدان را نیز به او ملحق کرده و ظاهرا هم حق با اوست، اما «اذرعی» گفته است از پیشینیان کسی را ندیدم که چنین عقیده‌ای داشته باشند. «ابن شبهة» گفته است: اگر این حرف صحیح باشد، پس زیارت قبر پدر و مادر و برادر و خواهر و دیگر از فامیل‏ها نیز باید جائز باشد، زیرا اینان به صله رحم از صالحان اولی هستند، ولی بهتر عدم الحاق اینان به آنان است به خاطر آن دلیلی که برای کراهت قبلا ذکر کردیم «1».
و در صفحه 494 همان کتاب بعد از بیان استحباب زیارت قبر پیامبر اکرم و نقل مقداری از ادله آن می‌گوید: منظور این نیست که استحباب زیارت قبر پیغمبر اکرم اختصاص به حاجی دارد، خیر، چنانکه گذشت این عمل مطلقا مستحب است چه قبل از حج و عمره و چه بعد از آن و یا بدون مراسم حج و عمره و اینکه مصنف آن را بعد از فراغ از حج آورده، به خاطر شدت استحباب این عمل برای حاجیان است بدو دلیل: اول اینکه غالبا حاجیان از راه دور برای انجام مراسم حج می‌آیند. وقتی که نزدیک مدینه می‌آیند زشت است که زیارت نکرده برگردند. دوم به خاطر فرموده خود آن حضرت است. «هر کس حج کند و مرا زیارت نکند به من جفا کرده است» که ابن عدی آن را در کامل و غیره آورده است و این حدیث دلالت می‌کند که زیارت قبر پیامبر اکرم برای حاجیاز دیگران مستحب‏تر است و حکم عمره کننده در شدت استحباب همانند حج کننده است.»

26- شیخ زین الدین عبد الرؤف مناوی، متوفی در سال 1031 ه در شرح الجامع الصغیر جلد 6 صفحه 140 گفته است: و زیارت قبر پیامبر اکرم از کمالات حج است، بلکه زیارت آن نزد صوفیه فرض است و به نظر آنها مهاجرت به سوی قبر آن حضرت همانند تشرف در حال حیات اوست.
حکیم گفته است: زیارت قبر مصطفی صلوات اله و سلامه علیه مهاجرت بی‌چارگان است که به سویش مهاجرت می‌کنند و او را مرده می‌یابند و بر- می‌گردند، پس سزاوار است آنان را محروم نکند، بلکه برایشان شفاعت را به خاطر احترام زیارتشان پاداش قرار دهد.
او در شرح حدیث
«من زار قبری وجبت له شفاعتی»
گفته است: اثر زیارت، یا مرگ با اسلام است برای هر زائر؟ و یا شفاعت مخصوصی است برای زائر بیش از شفاعت عمومیش برای همگان؟
اینکه فرموده است: «شفاعتم» در این اضافه شرافتی است که در دیگر شفاعت‏ها از قبیل شفاعت فرشتگان و خواص اولیاء چنان شرافت نیست و شخص پیامبر از زائر شفاعت می‌کند و این یک نوع تعظیم متقابل است برای جبران عرض اخلاص زائر.

27- شیخ حسن بن عماد شرنبلانی، در «مراقی الفلاح بامداد الفتاح» فصلی درباره زیارت قبر پیامبر اکرم نگاشته و در آن فرموده است: «زیارت قبر پیامبر اسلام از برترین عوامل تقرب به خدا و نیکوترین مستحبات است که از لحاظ درجه نزدیک به واجبات است، زیرا پیامبر اکرم مردم را به آن تحریص فرموده و مبالغه در استحباب آن کرده است.
او گفته است: «هر کس گشایشی در کارش باشد و مرا زیارت نکند به من جفا کرده است- هر کس مرا زیارت کند شفاعتم برای او واجب است- هر کسبعد از مرگ زیارتم کند همانند آن است که در حیاتم زیارتم کرده باشد و …»
و از چیزهائی که پیش همه دانشمندان مسلم است این است که رسول خدا هم اکنون زنده و روزی بگیر و بهره رساننده به همه پناهندگان و بندگان است.
نهایت آنکه پرده‌ها مانع دیدن مقامات عالیه اوست و چون می‌بینیم که بیشتر مردم از اداء حق زیارت آن حضرت غافل هستند و جزئیات و کلیات مربوط به زیارت را نمی‌دانند. از این رو تصمیم گرفتم بعد از احکام مناسک حج مقداری از آداب زیارت را نیز ذکر کنم تا فائده کتاب تمام باشد.
آنگاه مقدار زیادی از آداب زائر و زیارت را چنانکه خواهد آمد بیان کرده است.

28- قاضی القضاة شهاب الدین خفاجی حنفی مصری، متوفی در سال 1069 ه در شرح الشفاء جلد 3 صفحه 566 گفته است: «بدان که این حدیث (حدیث شدّ رحال به سوی مساجد) ابن تیمیه و هم مذهبانش مثل ابن قیم را وادار به آن گفتار زشت و کفر آمیز کرده تا جائی که او را تکفیر نموده‌اند و سبکی کتاب مستقلی در رد عقائد سخیفش نوشته است.
عقیده او این بوده که نباید قبر پیامبر اکرم را زیارت کرد و شد رحال به سوی آن نمود در صورتی که گفته شده: «افراد نجیب به سوی قبر پیامبر اکرم که حقا مهبط وحی است می‌شتابند و در آن جا حاجات و امیدها برآورده می‌شود».
او پنداشته است که با این گفتارش از توحید حمایت می‌کند در صورتی که گفته‌هایش شایسته ذکر نیست و آنها از عاقلی صادر نمی‌شود تا چه رسد به- شخص فاضلی خدا از سر تقصیرش درگذرد.
و اما اینکه رسول خدا فرموده است: لا تتخذوا قبری عیدا: «قبرم را عید قرار ندهید» منظور یا این است: «با هیئت خاصی در روز معین کنار قبرم جمع نشوید» و یا این که: «در سال تنها یک روز زیارتم نکنید، بلکه هر چه بیشتر زیارتمنمائید.» «1»
و اما اگر منظور نهی از زیارت باشد، آنهم مربوط به حال مخصوصی است یعنی: زیارتم را همانند عید در جمع شدن گرد آن و آرایش کردن پیش آن و نظائر اینها که در عیدها انجام می‌گیرد، قرار ندهید، بلکه تنها به خاطر زیارت و دعا و سلام به آنجا بروید و آنگاه برگردید.
و در صفحه 577 در شرح حدیث فوق گفته است: «یعنی قبرم را همانند عید در جمع شدن مردم گرد آن، قرار ندهید» و تأویل حدیث قبلا گفته شد و تذکر دادیم که این حدیث نمی‌تواند دلیل بر گفته ابن تیمیه و دیگران باشد، زیرا اجماع امت برخلاف او ایجاب می‌کند که آن را برخلاف آنچه که او فهمیده است تفسیر نمائیم چون آنچه که او فهمیده است روی انگیزه شیطانی بوده است.

29- شیخ عبد الرحمن شیخ‏زاده، متوفی در سال 1087 ه در «مجمع الانهر فی شرح ملتقی الابحر» جلد 1 صفحه 157 گفته است: از نیکوترین مستحبات که نزدیک به واجبات است زیارت قبر پیامبر بزرگوار، حضرت محمد صلی اللّه علیه است که آن حضرت مردم را ترغیب به این کار فرموده و با عباراتی از قبیل:
«من زار قبری»
مبالغه در استحباب آن فرموده است.
او بعد از نقل شش حدیث، در مورد زیارت، چنین ادامه می‌دهد: اگر حج او حج واجب باشد بهتر این است در صورتی که مدینه در مسیرش قرار ندارد اول مراسم حج را انجام دهد آنگاه اقدام به زیارت قبر پیامبر اکرم کند و هنگامی که قصد زیارت آن می‌کند شایسته است که با آن نیت زیارت مسجد النبی را نیز بنماید.
او بعد از این بسیاری از آداب زیارت را بیان کرده است.

30- شیخ محمد بن علی محمد حصنی، معروف به علاء الدین حصکفی حنفی مفتی دمشق، متوفی در سال 1088 ه در «الدر المختار فی شرح تنویر الابصار» در آخرکتاب حج گفته است: زیارت قبر پیامبر اکرم مستحب است، بلکه گفته شده: برای کسی که گشایشی در کارش هست واجب است.
و اگر حج او واجب باشد و مدینه در مسیرش نباشد ابتداء مراسم حج را انجام دهد و در صورت استحباب مخیر است و اگر در مسیرش باشد، قطعا اول قبر پیامبر اکرم را زیارت کند و با آن نیت زیارت مسجد را نیز داشته باشد.

31- ابو عبد اللّه محمد بن عبد الباقی زرقانی مالکی مصری، متوفی در سال 1122 ه در «شرح المواهب» جلد 8 صفحه 299 گفته است: در زمان بزرگان از صحابه، زیارت آن حضرت مشهور و معروف بوده است.
هنگامی که عمر بن خطاب با مردم بیت المقدس مصالحه کرد «کعب الاحبار» پیش او آمد و اسلام آورد و اظهار خورسندی کرد. و عمر به او گفت: آیا میل داری که با من به مدینه بیائی و قبر پیامبر اسلام را زیارت کرده از آن بهره‌مند گردی؟
گفت: آری.

32- ابو الحسن سندی محمد بن عبد الهادی حنفی، متوفی در سال 1138 ه در «شرح سنن ابن ماجه» جلد 2 صفحه 268 گفته است که «دمیری» گفته است: زیارت قبر پیامبر اکرم از برترین طاعات و بزرگترین عامل تقرب به خدا است، چنانکه خود آن حضرت فرموده است: «کسی که قبرم را زیارت کند شفاعتم برای او فرض است» این حدیث را دار قطنی و دیگران نقل کرده و عبد الحق آن را صحیح دانسته است.
و نیز گفته است: «کسی به عنوان زیارت پیشم بیاید و جز زیارتم حاجت دیگری نداشته باشد، به عهده من است که روز قیامت از او شفاعت نمایم» گروهی از حافظان حدیث مانند ابو علی ابن السکن، در کتابش موسوم به «سنن الصحاح» آن را نقل کرده‌اند و این دو امامند که این دو حدیث را صحیح دانسته و در دو «صحیح» خود آن را آورده‌اند و گفتار آنان از کسانی که آن را مورد طعن قرار داده‌اند اولی است.

33- شیخ محمد بن علی شوکانی، متوفی در سال 1250 ه در «نیل الاوطار» جلد 4 صفحه 324 گفته است: گفتار اهل علم درباره زیارت پیامبر اکرم مختلف است، اکثریت معتقدند که: آن مستحب است و بعضی از مالکی‌ها و ظاهریة معتقدند که: واجب است و حنفی‌ها می‌گویند که نزدیک به واجب است و ابن تیمیه حنبلی که از احفاد مصنف و معروف به شیخ الاسلام است معتقد به عدم مشروعیت آن است.
آنگاه درباره این اقوال به طور مفصل بحث کرده تا اینکه می‌گوید:
کسی که معتقد به مشروعیت آن است نیز استدلال کرده است: همواره در تمام اعصار و قرون، روش مسلمانانی که تصمیم حج داشته‌اند با همه اختلافات مذهبی و منطقه‌ای این بوده که به خاطر زیارت قبر پیامبر اکرم، به مدینه منوره می‌رفتند و آن را زیارت می‌کردند و این عمل را از افضل اعمال می‌دانستند و از هیچ کس نقل نشده که آن را بر آنان عیب بگیرند، پس این کار پیش همه مسلمین در همه اعصار و قرون نیکو و پسندیده بوده است.

34- شیخ محمد امین ابن عابدین، متوفی در سال 1253 ه در «رد المختار علی الدر المختار» جلد 2 صفحه 263 گفته است: زیارت قبر پیامبر اکرم، به اتفاق همه مسلمین مستحب است تا اینکه می‌گوید: آیا زیارت قبر پیغمبر برای زنان نیز مستحب است؟ چنانکه بعضی از علماء تصریح کرده‌اند: صحیح این است که با شروطش مستحب است.
اما صحیحتر در مذهب ما چنانکه کرخی و دیگران تصریح کرده‌اند: این است که: رخصت زیارت قبور برای مردان و زنان بدون اشکال ثابت است.
و اما طبق قول غیر اصح به دلیل اطلاق گفتار اصحاب، زیارت قبور برای زنان نیز مستحب خواهد بود، بلکه گفته شده که زیارت قبر پیامبر اکرم واجب است. این نظریه را در شرح اللباب آورده و گفته است: چنانکه در «الدرة المضیة فی الزیارة المصطفویة» بیان کرده‌ام.
و نیز خیر الرملی در حاشیه «المنح» از ابن حجر نقل کرده و گفته است: من این نظر را تأیید می‌کنم.
آری عبارت «لباب» و «فتح» و شرح مختار چنین است که: زیارت در صورت گشایشی در زندگی نزدیک به وجوب است.
تا اینکه می‌گوید: «ابن الهمام» گفته است: اولی پیش این بنده ضعیف این است که زائر نیتش تنها برای زیارت قبر پیامبر اکرم باشد، بعد وقتی که به آنجا رفت زیارت مسجد را قصد کند یا آنکه از خدا بخواهد به او توفیق دهد دوباره با نیت مستقل به زیارت مسجد نائل آید و این کار تعظیم بیشتری به رسول خدا است و این معنی با ظاهر فرموده پیامبر اکرم: من جائنی زائرا لا تعمله حاجة الا زیارتی کان حقا علی ان اکون شفیعا له یوم القیامة: «کسی به عنوان زیارت پیشم بیاید و نظری جز زیارتم نداشته باشد بر من است که در قیامت از او شفاعت نمایم» نیز موافق است.
«رحمتی» از عارف «ملا جامی» نقل کرده است: که او زیارت قبر پیامبر اکرم را از عمل حج جدا کرده است تا آنکه مقصدی غیر از زیارت قبر رسول خدا در سفر نداشته باشد.
آنگاه حدیث:«لا تشد الرحال الا لثلاثة مساجد»
را نقل کرده و گفته است: معنی آن چنانکه در «احیاء العلوم» آمده چنین است: «جز برای زیارت این سه مسجد (مسجد الحرام- مسجد الاقصی- مسجد النبی) نباید سفر کرد، زیرا تنها در این مساجد فضیلت بیشتر است و گرنه دیگر مساجد با هم مساوی هستند.
بنابراین، این حدیث، سفر کردن برای غیر مساجد را از قبیل: صله رحم، فرا گرفتن دانش، زیارت مشاهد مشرفه مثل قبر پیغمبر اسلام- قبر ابراهیم خلیل و سائر ائمة را نفی نمی‌کند، چون درصدد نفی آنها نبوده تنها زیارت مساجد را نفیا و اثباتا شامل است.

35- شیخ محمد بن سید درویش الحوت البیروتی، متوفی در سال 1276 ه در حاشیه «حسن الاثر» صفحه 246 گفته است: زیارت پیامبر اکرم چیز مطلوبی است چوناو واسطه میان خالق و خلق است و زیارت او بعد از وفاتش همانند مهاجرت بسوی او در حال حیاتش میباشد.
و کسی که آن را انکار کند یا آن را بطور کلی انکار می‌کند اشتباه چنین کسی بسیار بزرگ و آشکار است و اگر انکار از اعمال ابلهانه برخی از نادانان است البته باید حقیقت به آنها تفهیم شود.

36- شیخ ابراهیم باجوری شافعی، متوفی در سال 1277 ه در حاشیه‌اش بر شرح «ابن الغزی» بر متن شیخ ابی شجاع در فقه شافعی جلد 1 صفحه 347 گفته است:
زیارت قبر پیامبر اکرم برای همه حتی غیر از کسانیکه حج و عمره انجام می- دهند مستحب است، و کسی که تصمیم دارد به مدینه به خاطر زیارت قبر پیامبر اکرم برود مستحب است بین راه سلام و درود زیاد بر حضرتش بفرستد و این کار را هنگامی که مدینه و درختانش را می‌بیند افزایش دهد و از خدا بخواهد که آن را از وی پذیرفته و از آن بهره‌مندش فرماید، آنگاه مقدار زیادی از آداب زیارت و الفاظ آن را ذکر کرده است.

37- شیخ حسن عدوی حمزاوی شافعی، متوفی در سال 1303 ه خاتمه‌ای در کتابش «کنز المطالب» صفحه 179- 239 برای زیارت قبر پیامبر اکرم قرار داده و در آن به طور تفصیل درباره آن بحث کرده و مطلوبیت آن را از نظر کتاب و سنت و اجماع و قیاس به ثبوت رسانده و درباره سفر کردن به سوی قبر آن حضرت بسط کلام داده و مقداری از آداب زائر و زیارت را بیان کرده است.
او در صفحه 195 همان کتاب، بعد از نقل مقداری از احادیث وارده درباره اینکه پیامبر اکرم سلام زائرش را می‌شنود و جوابش را می‌دهد، گفته است: هنگامی که این را دانستی، این حقیقت را فهمیدی که پاسخ دادن آن حضرت به سلام زائر حقیقتی است که در آن شکی نیست، خلاف در این است که آیا او به سلام غیر زائر نیز پاسخ می‌دهد یا نه؟
و این حقیقت، فضیلت دیگری برای زائران آن حضرت است. پس خداوندبرای آنان میان شنیدن آن حضرت صدای زائران را و پاسخ دادن به آنها جمع فرموده است علیهذا کسی که این دو فضیلت را درک کرده، کجا از زیارتش کوتاهی خواهد کرد؟ بخدا قسم! جز کسی که محروم از خیرات است در صورت گشایش، تأخیر در زیارت آن بزرگوار نخواهد کرد خداوند ما را در زمره محرومان و طرد شدگان از رحمت واسعه‌اش قرار ندهد.
و از این احادیث نیز دانسته شده که، آن بزرگوار، همواره زنده است. زیرا محال عادی است که جهان از سلام فرستنده بر او خالی گردد، پس ما ایمان داریم که او زنده روزی خوار است و بدنش را زمین نمی‌خورد و به اجماع مسلمین بدن سائر انبیاء نیز چنین است.

38- سید محمد بن عبد اللّه جردانی دمیاطی شافعی، متوفی 1307 ه، در مصباح الظلام جلد 2 صفحه 145 گفته است: «برای زائر قبر پیامبر اکرم ده کرامت است: 1- بالاترین مراتب به او داده می‌شود 2- به بالاترین مطالب نائل می- گردد 3- حوائجش برآورده می‌شود 4- مواهبی به او بذل می‌گردد 5- از ناگواری‌ها در امان خواهد بود 6- از عیب‏ها پاک خواهد شد 7- مصیبت‏ها بر او آسان خواهد گردید 8- ناگواری‌هایش پایان خواهد پذیرفت 9- عاقبتش نیکو خواهد گردید 10- مشمول رحمت پروردگار مشارق و مغارب خواهد بود.
و چه نیکو گفته شده است: گوارا باد برای کسی که بهترین انسان‏ها را زیارت کرده است که با این عمل، گناهانش ریخته می‌شود، زیرا کسی که به زیارتش برود سعادت برایش تضمین شده و گناهان سنگینش به آسانی فرو می- ریزد.»
کوتاه سخن اینکه: زیارت قبر پیامبر اکرم از بزرگترین طاعات و برترین عبادات است تا جائیکه بعضی گفته‌اند: زیارت آن حضرت واجب است، پس سزاوار است که در انجام آن کوشا باشند و از سرپیچی در انجام آن در صورت قدرت مخصوصا بعد از حجة الاسلام، خودداری ننمایند، زیرا او حق بزرگی بر امتشدارد و هرگاه کسی از راه بسیار دور با سر و یا چشمش به زیارتش برود کاملا حقش را اداء نکرده است، خداوند از ناحیه مسلمین به او کاملترین جزاها را عنایت فرماید. اینست که گفته‌اند:
«کسی را که دوست داری زیارتش کن، اگر چه خانه‌اش با تو فاصله زیادی داشته، خاک و سنگ‏های فراوانی میان تو و او حائل باشد، هیچ گاه دوری راه، ترا از زیارتش باز ندارد، زیرا دوست دارنده برای کسی که می‌خواهدش، زیارت کننده است.»
و برای کسی که قصد مدینه را دارد وظائفی است، آنگاه به طور تفصیل درباره آداب زیارت بحث کرده و سلام کردن بر خلیفه اول و دوم و زیارت کردن فاطمه زهرا سلام اللّه علیها و اهل بقیع و مزارهای مشهور را که در حدود سی موضوع هست نقل نموده است.

39- شیخ عبد الباسط بن شیخ علی فاخوری، مفتی بیروت در «الکفایة لذوی العنایة» صفحه 125 گفته است: فصل دوازدهم در زیارت پیامبر اکرم است که مطلوب و محبوب و مستحب مؤکد است.
و زیارت قبر رسول خدا همانند زمان حیاتش مستحب است، زیرا او در حجره‌اش زنده است و جواب سلام زائران را می‌دهد و این کار از بهترین کارها و مهمترین عوامل تقرب به خدا و برترین اعمال و پاکترین عبادات است که خود آن حضرت فرموده است: «هر کس قبرم را زیارت کند، شفاعتم برای او واجب خواهد بود.» و معنی وجوب در این حدیث این است که با وعده راست که قطعا واقع خواهد شد، شفاعتم ثابت است. و در هر وقت می‌شود او را زیارت کرد اما بعد از اتمام حج بهتر است، و لازم است بر کسی که می‌خواهد زیارتش کند از همه گناهان و اعمالی که برخلاف سنت آن حضرت است، توبه نماید.
آنگاه مقدار زیادی از آداب زیارت و زیارت اوّلی که بعدا خواهد آمد آورده و گفته است: کسیکه عاجز از حفظ این است اکتفاء به بعضی از آن نمایدکه کمترین آن «السلام علیک یا رسول اللّه» است.
آنگاه زیارت شیخین را ذکر کرده تا اینکه می‌گوید: مستحب است تبرک به اسطوانه‌هائی که برای آنها فضیلت و شرافت است و آنها هشت عدد هستند:
اسطوانه محل نماز رسول خدا، اسطوانه عایشه که به آن ستون «قرعه» میگویند، اسطوانه توبه که محل اعتکاف رسول خدا بوده است، اسطوانه سریر، اسطوانه علی رضی اللّه عنه، اسطوانه وفود، اسطوانه جبرئیل و اسطوانه تهجد.

40- شیخ عبد المعطی سقا در «الارشادات السنیة» صفحه 260 گفته است «هنگامی که حاجی یا عمره کننده خواست از مکه برگردد شایسته است که به مدینه برود تا از نعمت زیارت پیامبر اسلام برخوردار گردد زیرا این عمل از بزرگترین عوامل تقرب به خدا و بهترین طاعات و نافع‏ترین کوشش‏ها است، اما این شایستگی اختصاص به کسی که به مکه برای انجام مراسم حج و عمره رفته است ندارد نهایت آنکه برای او مطلوب‏تر است بهتر این است که زیارت در صورتی که وقت، وسعت داشته باشد بر عمل حج مقدم شود زیرا چه بسا ممکن است مانعی پیش آید. و روایات زیادی درباره فضیلت زیارت پیامبر اکرم وارد شده و از آن جمله است: «کسی که قبرم را زیارت کند شفاعتم برای او واجب خواهد بود.»
و سزاوار است که مردم عند القدرة و الاستطاعة از انجام این وظیفه مخصوصا بعد از حجة الاسلام کوتاهی ننمایند، زیرا حق رسول خدا بر امتش فوق العاده زیاد است و نیز سزاوار است کسی که می‌خواهد به زیارتش برود در بین راه درود و تحیت فراوان بر حضرتش بفرستد و هنگامی که به مدینه رسید غسل کند سپس وضوء بگیرد یا در صورت عذر تیمم نماید.
آنگاه مقدار زیادی از آداب زیارت و الفاظ مخصوص آن را نسبت به رسول خدا و شیخین بیان کرده است.

41- شیخ محمد زاهد کوثری در «تکملة السیف الصقیل» صفحه 156گفته است: احادیث درباره زیارت پیامبر اکرم فوق العاده زیاد است که حافظ صلاح الدین علائی چنانکه گذشت طرق آن احادیث را در مجلدی گرد آورده است و همواره امت اسلام بر طبق آن عمل می‌کرده تا آنکه ابن تیمیه برخلاف همه مسلمین درباره آن اظهار نظر کرده است.
علی قاری در شرح الشفاء گفته است: ابن تیمیه که از حنبلی‌ها است تفریط کرده در وقتی که سفر برای زیارت پیامبر اکرم را حرام کرده است، چنانکه دیگران افراط نموده گفته‌اند: زیارت رسول خدا عامل تقرب به خدا و جزء ضروریات دین مبین اسلام است و منکر آن محکوم به کفر است.
و شاید که نظر دوم به صواب نزدیکتر است، زیرا تحریم چیزی که علماء بطور اتفاق درباره آن حکم به استحباب کرده‌اند کفر است چون این کار، فوق تحریم مباح متفق علیه است (یعنی تحریم مستحب مورد اتفاق است)
پس کوشش او در منع مردم از زیارت رسول خدا دلیل این است که در اعماق دلش دشمنی‌ای نسبت به پیامبر اکرم وجود داشته است وگرنه چگونه ممکن است به سبب زیارت و توسل، تصور شرک درباره مسلمانانی که معتقدند: پیامبر اسلام، عبد و رسول خدا است و در شبانه‌روز اقلا بیست بار در نمازشان آن را تکرار می‌کنند، نمود!؟
و همواره اهل علم که عوام را از بدعت در همه شئونشان باز می‌دارند و آنان را ارشاد به سوی سنت در زیارت و غیر آن در صورتی که از آنان بدعتی صادر گردد، می‌کنند، هیچ گاه آنان را به خاطر زیارت و توسل، مشرک نخوانده‌اند.
چگونه ممکن است آنان مشرک باشند در صورتی که خداوند آنان را از شرک نجات داده و در دلهایشان ایمان داخل کرده است!؟
و نخستین کسی که آنان را بدین جهت رمی به شرک کرده ابن تیمیه است و کسی که بعد از او به خاطر انگیزه روانی جان و مال مسلمین را مباح ساخته است.
و او (ابن تیمیه) از خدا نترسیده در اینکه از امام ابن الوفاء ابن عقیلی حنبلی روایت کرده که: سفر برای زیارت پیامبر اکرم معصیت است و باید نماز را در آن تمام خواند در صورتی که هرگز او چنین حرفی نزده است.
به کتاب «التذکره» او مراجعه کن تا ببینی که او تا چه اندازه به زیارت پیامبر اکرم و توسل به آن حضرت، چنانکه مذهب حنبلی‌ها به آن ترغیب می کند، عنایت دارد.
آنگاه کلامش را نقل کرده است و در آن است: قول به استحباب رفتن به مدینه و زیارت پیامبر اکرم و چگونگی زیارت او و زیارت شیخین و چگونگی زیارت آنها و رفتن به مسجد قبا و نماز در آن و رفتن به زیارت قبور شهداء و زیاد دعا کردن در آن مشاهد مشرفه و …
سپس گفته است: و تو نص گفتارش را در این مسأله برخلاف نسبت ابن تیمیه دیدی.

42- فقهاء مذاهب چهارگانه مصر، در «الفقه علی المذاهب الاربعة» جلد 2 صفحه 590 گفته‌اند: «زیارت قبر پیامبر بزرگوار اسلام از برترین مستحبات است و درباره آن احادیث فراوانی رسیده است.
آنگاه شش عدد از احادیث باب و مقداری از آداب زائر و زیارت رسول خدا و شیخین را ذکر کرده‌اند.
«و هدوا الی الطیب من القول و هدوا الی صراط الحمید / آنان به سوی گفتار پاکیزه و راه ستوده هدایت شده‌اند».(سوره حج آیه 24)

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 165

متن عربی

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 165

کلمات أعلام المذاهب الأربعة

حول زیارة النبیّ الأقدس صلى الله علیه و آله و سلم و هی [اثنتان و] أربعون کلمة

1- قال أبو عبد اللَّه الحسین بن الحسن الحلیمی الجرجانی الشافعی المتوفّى (403) فی کتابه المنهاج فی شعب الإیمان «4» بعد ذکر جملة من تعظیم النبی: فأمّا الیوم فمن تعظیمه زیارته.

2- قال أبو الحسن أحمد بن محمد المحاملی الشافعی المتوفّى (425) فی التجرید: و یستحبُّ للحاج إذا فرغ من مکّة أن یزور قبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم.

3- قال القاضی أبو الطیّب طاهر بن عبد اللَّه الطبری المتوفّى (450): و یستحبّ أن یزور النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم بعد أن یحجَّ و یعتمر.

4- قال أقضى القضاة أبو الحسن الماوردی المتوفّى (450) فی الأحکام السلطانیّه «5» (ص 105):

فإذا عاد- ولیُّ الحاجِّ- سار بهم على طریق المدینة لزیارة قبر رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 166

لیجمع لهم بین حجّ بیت اللَّه و زیارة قبر رسول اللَّه، رعایةً لحرمته و قیاماً بحقوق طاعته، و ذلک و إن لم یکن من فروض الحجِّ فهو من مندوبات الشرع المستحبّة، و عبادات الحجیج المستحسنة.

و قال فی الحاوی: أمّا زیارة قبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم فمأمور بها و مندوب إلیها.

5- حکى عبد الحقّ بن محمد الصقیلی المتوفّى (466) فی کتابه تهذیب الطالب، عن الشیخ أبی عمران المالکی أنَّه قال: إنَّما کره مالک أن یُقال: زرنا قبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم؛ لأنَّ الزیارة من شاء فعلها و من شاء ترکها، و زیارة قبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم واجبة.

قال عبد الحقِّ: یعنی من السنن الواجبة (فی المدخل 1/256) یرید وجوب السنن المؤکّدة.

6- قال أبو إسحاق إبراهیم بن محمد الشیرازی الفقیه الشافعی المتوفّى (476) فی المهذّب «1»: و یستحبُّ زیارة قبر رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم.

7- قال أبو الخطّاب محفوظ بن أحمد الکلوذانی الفقیه البغدادی الحنبلی المتوفّى (510) فی کتاب الهدایة: و إذا فرغ من الحجِّ استحبّ له زیارة قبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم و قبر صاحبیه.

8- قال القاضی عیاض المالکی المتوفّى (544) فی الشفاء «2»: و زیارة قبره صلى الله علیه و آله و سلم سنّة مجمع علیها، و فضیلة مرغّب فیها. ثمّ ذکر عدّة من أحادیث الباب فقال:

قال إسحاق بن إبراهیم الفقیه: و ممّا لم یزل من شأن من حجَّ المِزور «3» بالمدینة

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 167

و القصد إلى الصلاة فی مسجد رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم، و التبرّک برؤیة روضته و منبره و قبره و مجلسه و ملامس یدیه و مواطن قدمیه و العمود الذی استند إلیه و منزل جبریل بالوحی فیه علیه، و من عمّره و قصده من الصحابة و أئمّة المسلمین، و الاعتبار بذلک کلّه.

9- قال ابن هبیرة المتوفّى (560)، فی کتاب اتِّفاق الأئمّة: اتّفق مالک و الشافعی و أبو حنیفة و أحمد بن حنبل رحمهم اللَّه تعالى على أنَّ زیارة النبی صلى الله علیه و آله و سلم مستحبّة. المدخل لابن الحاجّ (1/256).

10- عقد الحافظ ابن الجوزی الحنبلی المتوفّى (597) فی کتابه مثیر الغرام الساکن إلى أشرف الأماکن، باباً فی زیارة قبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم و ذکر حدیثی ابن عمر و أنس المذکورین فی أحادیث الباب.

11- قال أبو محمد عبد الکریم بن عطاء اللَّه المالکی المتوفّى (612) فی مناسکه: فصل: إذا کمل لک حجّک و عمرتک على الوجه المشروع لم یبق بعد ذلک إلّا إتیان مسجد رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم للسلام على النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم، و الدعاء عنده و السلام على صاحبیه و الوصول إلى البقیع و زیارة ما فیه من قبور الصحابة و التابعین، و الصلاة فی مسجد الرسول صلى الله علیه و آله و سلم، فلا ینبغی للقادر على ذلک ترکه.

12- قال أبو عبد اللَّه محمد بن عبد اللَّه بن الحسین السامری الحنبلی- المعروف بابن أبی سنینة- المتوفّى (616) فی کتاب المستوعب، باب زیارة قبر الرسول صلى الله علیه و آله و سلم: و إذا قدم مدینة الرسول صلى الله علیه و آله و سلم استحبَّ له أن یغتسل لدخولها. ثمّ ذکر أدب الزیارة، و کیفیّة السلام و الدعاء و الوداع.

13- قال الشیخ موفّق الدین عبد اللَّه بن أحمد بن قدامة المقدسی الحنبلی المتوفّى (620) فی کتابه المغنی «1»: فصل: یستحبُّ زیارة قبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم، ثمّ ذکر حدیثی

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 168

ابن عمر و أبی هریرة من طریق الدارقطنی و أحمد.

14- قال محیی الدین النووی الشافعی المتوفّى حدود (677) فی المنهاج «1» المطبوع بهامش شرحه المغنی (1/494): و یسنُّ شرب ماء زمزم و زیارة قبر رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم بعد فراغ الحجّ.

15- قال نجم الدین بن حمدان الحنبلی المتوفّى (695) فی الرعایة الکبرى فی الفروع الحنبلیّة: و یسنّ لمن فرغ عن نسکه زیارة قبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم و قبر صاحبیه، و له ذلک بعد فراغ حجِّه و إن شاء قبل فراغه.

16- قال القاضی الحسین: إذا فرغ من الحجّ فالسنّة أن یقف بالملتزم و یدعو، ثمّ یشرب من ماء زمزم، ثمّ یأتی المدینة و یزور قبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم. الشفاء.

17- قال القاضی أبو العبّاس أحمد السروجی الحنفی المتوفّى (710) فی الغایة: إذا انصرف الحاجّ و المعتمرون من مکّة فلیتوجّهوا إلى طیبة مدینة رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم و زیارة قبره؛ فإنَّها من أنجح المساعی.

18- قال الإمام القدوة ابن الحاجّ محمد بن محمد العبدری القیروانی المالکی المتوفّى (737) فی المدخل، فی فصل زیارة القبور (1/257): و أمّا عظیم جناب الأنبیاء و الرسل- صلوات اللَّه و سلامه علیهم أجمعین- فیأتی إلیهم الزائر، و یتعیّن علیه قصدهم من الأماکن البعیدة، فإذا جاء إلیهم فلیتّصف بالذلّ و الانکسار و المسکنة و الفقر و الفاقة و الحاجة و الاضطرار و الخضوع، و یحضر قلبه و خاطره إلیهم و إلى مشاهدتهم بعین قلبه لا بعین بصره؛ لأنَّهم لا یبلون و لا یتغیّرون، ثمّ یثنی على اللَّه تعالى بما هو أهله، ثمّ یصلّی علیهم و یترضّى على أصحابهم، ثمّ یترحّم على التابعین لهم بإحسان إلى یوم الدین، ثمّ یتوسّل إلى اللَّه تعالى بهم فی قضاء مآربه

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 169

و مغفرة ذنوبه، و یستغیث بهم، و یطلب حوائجه منهم، و یجزم بالإجابة ببرکتهم و یقوّی حسن ظنّه فی ذلک، فإنَّهم باب اللَّه المفتوح، و جرت سنّته سبحانه و تعالى بقضاء الحوائج على أیدیهم و بسببهم، و من عجز عن الوصول فلیرسل بالسلام علیهم، و یذکر ما یحتاج إلیه من حوائجه و مغفرة ذنوبه و ستر عیوبه إلى غیر ذلک؛ فإنَّهم السادة الکرام، و الکرام لا یردُّون من سألهم و لا من توسّل بهم و لا من قصدهم و لا من لجأ إلیهم.

هذا الکلام فی زیارة الأنبیاء و المرسلین علیهم الصلاة و السلام عموماً. ثمّ قال:

فصل: و أمّا فی زیارة سیّد الأوّلین و الآخرین- صلوات اللَّه علیه و سلامه- فکلُّ ما ذکر یزید علیه أضعافه أعنی فی الانکسار و الذلّ و المسکنة؛ لأنَّه الشافع المشفَّع الذی لا تردُّ شفاعته، و لا یخیب من قصده، و لا من نزل بساحته، و لا من استعان أو استغاث به، إذ إنّه- علیه الصلاة و السلام- قطب دائرة الکمال و عروس المملکة- إلى أن قال-:

فمن توسّل به، أو استغاث به، أو طلب حوائجه منه، فلا یردُّ و لا یخیب لما شهدت به المعاینة و الآثار، و یحتاج إلى الأدب الکلّی فی زیارته علیه الصلاة و السلام، و قد قال علماؤنا رحمة اللَّه علیهم: إنَّ الزائر یشعر نفسه بأنَّه واقف بین یدیه علیه الصلاة و السلام کما هو فی حیاته، إذا لا فرق بین موته و حیاته- أعنی فی مشاهدته لأمّته و معرفته بأحوالهم و نیّاتهم و عزائمهم و خواطرهم- ذلک عنده جلیٌّ لا خفاء فیه- إلى أن قال-:

فالتوسّل به- علیه الصلاة و السلام- هو محلّ حطّ أحمال الأوزار، و أثقال الذنوب و الخطایا؛ لأنَّ برکة شفاعته- علیه الصلاة و السلام- و عظمها عند ربّه لا یتعاظمها ذنب إذ إنّها أعظم من الجمیع، فلیستبشر من زاره، و لیلجأ إلى اللَّه تعالى بشفاعة نبیّه- علیه الصلاة و السلام- من لم یزره، اللهمّ لا تحرمنا من شفاعته بحرمته

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 170

عندک آمین ربّ العالمین، و من اعتقد خلاف هذا فهو المحروم، أ لم یسمع قول اللَّه: (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ‏) «1» الآیة؟ فمن جاءه و وقف ببابه و توسّل به وجد اللَّه توّاباً رحیماً؛ لأنَّ اللَّه منزَّه عن خلف المیعاد، و قد وعد سبحانه و تعالى بالتوبة لمن جاءه و وقف ببابه و سأله و استغفر ربّه، فهذا لا یشکُّ فیه و لا یرتاب إلّا جاحد للدین معاند للَّه و لرسوله صلى الله علیه و آله و سلم، نعوذ باللَّه من الحرمان.

19- ألّف الشیخ تقیّ الدین السبکی الشافعی المتوفّى (756) کتاباً حافلًا فی زیارة النبیّ الأعظم فی (187) صحیفة، و أسماه شفاء السقام فی زیارة خیر الأنام ردّا على ابن تیمیّة، و ذکر کثیراً من أحادیث الباب، ثمّ جعل باباً فی نصوص العلماء من المذاهب الأربعة على استحبابها، و أن ذلک مجمع علیه بین المسلمین. و قال «2» فی (ص 48):

لا حاجة إلى تتبّع کلام الأصحاب فی ذلک مع العلم بإجماعهم و إجماع سائر العلماء علیه، و الحنفیّة قالوا: إنَّ زیارة قبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم من أفضل المندوبات و المستحبّات، بل تقرب من درجة الواجبات، و ممّن صرّح بذلک أبو منصور محمد بن مکرم الکرمانی فی مناسکه، و عبد اللَّه بن محمود بن بلدجی فی شرح المختار، و فی فتاوى أبی اللیث السمرقندی فی باب أداء الحجّ.

و قال فی (ص 59): کیف یتخیّل فی أحد من السلف منعهم من زیارة المصطفى صلى الله علیه و آله و سلم و هم مجمعون على زیارة سائر الموتى، و سنذکر ذلک و ما ورد من الأحادیث و الآثار فی زیارتهم.

و حکى فی (ص 61) عن القاضی عیاض و أبی زکریّا النووی إجماع العلماء و المسلمین على استحباب الزیارة.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 171

و قال (ص 62): و إذا استحبَّ زیارة قبر غیره صلى الله علیه و آله و سلم، فقبره أولى لما له من الحقّ و وجوب التعظیم، فإن قلت: الفرق- یعنی بین زیارة قبر النبیّ و غیره- أنَّ غیره یُزار للاستغفار له لاحتیاجه إلى ذلک، کما فعل النبیُّ صلى الله علیه و آله و سلم فی زیارته أهل البقیع، و النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم مستغنٍ عن ذلک. قلتُ: زیارته صلى الله علیه و آله و سلم إنَّما هی لتعظیمه و التبرّک به، و لتنالنا الرحمة بصلاتنا و سلامنا علیه، کما أنّا مأمورون بالصلاة علیه و التسلیم و سؤال الوسیلة و غیر ذلک ممّا یعلم أنَّه حاصل له صلى الله علیه و آله و سلم بغیر سؤالنا؛ و لکنَّ النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم أرشدنا إلى ذلک لنکون بدعائنا له متعرِّضین للرحمة التی رتّبها اللَّه على ذلک.

فإن قلت: الفرق أیضاً أنَّ غیره لا یُخشى فیه محذور و قبره صلى الله علیه و آله و سلم یُخشى الإفراط فی تعظیمه أن یُعبد. قلت: هذا کلام تقشعرُّ منه الجلود، و لولا خشیة اغترار الجهّال به لما ذکرته، فإنّ فیه ترکاً لما دلّت علیه الأدلّة الشرعیّة بالآراء الفاسدة الخیالیّة، و کیف تقدم على تخصیص

قوله صلى الله علیه و آله و سلم: «زوروا القبور»؟

و على ترک قوله: «من زار قبری وجبت له شفاعتی»؟

و على مخالفة إجماع السلف و الخلف بمثل هذا الخیال الذی لم یشهد به کتاب و لا سنّة؟ بخلاف النهی عن اتّخاذه مسجداً، و کون الصحابة احترزوا عن ذلک المعنى المذکور؛ لأنَّ ذلک قد ورد النهی فیه، و لیس لنا أن نشرِّع أحکاماً من قبلنا (أَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ‏) «1» فمن منع زیارة قبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم فقد شرع من الدین ما لم «2» یأذن به اللَّه، و قوله مردود علیه، و لو فتحنا باب هذا الخیال الفاسد لترکنا کثیراً من السنن بل و من الواجبات.

و القرآن کلّه و الإجماع المعلوم من الدین بالضرورة، و سیرة الصحابة و التابعین و جمیع علماء المسلمین و السلف الصالحین على وجوب تعظیم النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم و المبالغة فی ذلک. و من تأمّل القرآن العزیز و ما تضمّنه من التصریح و الإیماء إلى وجوب المبالغة

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 172

فی تعظیمه و توقیره و الأدب معه، و ما کانت الصحابة یعاملونه به من ذلک، امتلأ قلبه إیماناً، و احتقر هذا الخیال الفاسد، و استنکف أن یصغی إلیه و اللَّه تعالى هو الحافظ لدینه، و من یهدِ اللَّه فهو المهتدی، و من یضلل فلا هادی له، و علماء المسلمین متکفّلون بأن یبیّنوا للناس ما یجب من الأدب و التعظیم و الوقوف عند الحدّ الذی لا یجوز مجاوزته بالأدلّة الشرعیّة، و بذلک یحصل الأمر من عبادة غیر اللَّه تعالى، و من أراد اللَّه ضلاله من أفراد من الجهّال فلن یستطیع أحد هدایته، فمن ترک شیئاً من التعظیم المشروع لمنصب النبوّة زاعماً بذلک الأدب مع الربوبیّة فقد کذب على اللَّه تعالى و ضیّع ما أمر به فی حقّ رسله، کما أنَّ من أفرط و جاوز الحدّ إلى جانب الربوبیّة فقد کذب على رسل اللَّه و ضیّع ما أمروا به فی حقّ ربّهم سبحانه و تعالى، و العدل حفظ ما أمر اللَّه به فی الجانبین، و لیس فی الزیارة المشروعة من التعظیم ما یفضی إلى محذور.

و عقد «1» فی (ص 75- 87) باباً فی کون السفر إلى الزیارة قربةً، و بسط القول فیه و أثبته بالکتاب و السنّة و الإجماع و القیاس، و استدلَّ علیه من الکتاب بقوله تعالى: (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً) «2». بتقریب صدق المجی‏ء و عدم الفرق بین حیاته صلى الله علیه و آله و سلم و مماته.

و من السنّة بعموم

قوله صلى الله علیه و آله و سلم: «من زار قبری»،

و صریح صحیحة ابن السکن: «من جاءنی زائراً لا تعمله حاجة إلّا زیارتی»،

و بما دلَّ من السنّة على خروج النبیّ من المدینة لزیارة القبور، و إذا جاز الخروج إلى القریب جاز إلى البعید، فقد ثبت فی الصحیح خروجه صلى الله علیه و آله و سلم إلى البقیع «3» بأمر من اللَّه تعالى و تعلیم

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 173

عائشة کیفیّة السلام على أهل البقیع، و خروجه إلى قبور الشهداء «1». ثمّ قال:

الرابع: الإجماع لإطباق السلف و الخلف، فإنَّ الناس لم یزالوا فی کلّ عام، إذا قضوا الحجّ، یتوجّهون إلى زیارته صلى الله علیه و آله و سلم، و منهم من یفعل ذلک قبل الحجّ، هکذا شاهدناه و شاهده من قبلنا، و حکاه العلماء عن الأعصار القدیمة کما ذکرناه فی الباب الثالث. و ذلک أمر لا یُرتاب فیه، و کلّهم یقصدون ذلک و یعرجون إلیه و إن لم یکن طریقهم، و یقطعون فیه مسافة بعیدة و ینفقون فیه الأموال و یبذلون فیه المهج، معتقدین أنَّ ذلک قربة و طاعة، و إطباق هذا الجمع العظیم من مشارق الأرض و مغاربها على ممرّ السنین و فیهم العلماء و الصلحاء و غیرهم یستحیل أن یکون خطأ، و کلّهم یفعلون ذلک على وجه التقرّب به إلى اللَّه، و من تأخّر عنه من المسلمین، فإنَّما یتأخّر بعجز أو تعویق المقادیر مع تأسّفه علیه و ودِّه لو تیسّر له، و من ادّعى أنَّ هذا الجمع العظیم مجمعون على خطأ فهو المخطئ.

20- قال زین الدین أبو بکر بن الحسین بن عمر القریشی العثمانی المصری المراغی المتوفّى (816) فی تحقیق النصرة فی تاریخ دار الهجرة «2»:

و ینبغی لکلّ مسلم اعتقاد کون زیارته صلى الله علیه و آله و سلم قربةً عظیمةً؛ للأحادیث الواردة فی ذلک، و لقوله تعالى (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ‏). الآیة. لأنّ تعظیمه لا ینقطع بموته، و لا یقال: إنَّ استغفار الرسول لهم إنَّما هو فی حیاته و لیست الزیارة کذلک، لِما أجاب به بعض الأئمّة المحقِّقین أنَّ الآیة دلّت على تعلیق وجدان اللَّه تعالى توّاباً رحیماً بثلاثة أمور: المجی‏ء، و استغفارهم، و استغفار الرسول لهم. و قد حصل استغفار الرسول لجمیع المؤمنین؛ لأنَّه قد استغفر

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 174

للجمیع، قال اللَّه تعالى: (وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ‏) «1» فإذا وجد مجیئهم و استغفارهم کملت الأُمور الثلاثة الموجبة لتوبة اللَّه تعالى و رحمته. المواهب اللدنیّة للقسطلانی «2».

21- قال السیّد نور الدین السمهودی المتوفّى (911) فی وفاء الوفا «3» (2/412) بعد ذکر أحادیث الباب:

و أمّا الإجماع: فأجمع العلماء على استحباب زیارة القبور للرجال، کما حکاه النووی بل قال بعض الظاهریّة بوجوبها، و قد اختلفوا فی النساء، و قد امتاز القبر الشریف بالأدلّة الخاصّة به کما سبق، قال السبکی: و لهذا أقول إنَّه لا فرق فی زیارته صلى الله علیه و آله و سلم بین الرجال و النساء. و قال الجمال الریمی فی التقفیة: یُستثنى- أی من محلّ الخلاف- قبر النبی صلى الله علیه و آله و سلم و صاحبیه؛ فإنَّ زیارتهم مستحبّة للنساء بلا نزاع، کما اقتضاه قولهم فی الحجّ: یُستحبّ لمن حجَّ أن یزور قبرَ النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم، و حینئذ فیقال معایاةً: قبور یستحبُّ زیارتها للنساء بالاتِّفاق، و قد ذکر ذلک بعض المتأخِّرین و هو الدمنهوری الکبیر، و أضاف إلیه قبور الأولیاء و الصالحین و الشهداء. ثمّ بسط القول فی أنَّ السفر للزیارة قربة کالزیارة نفسها.

22- قال الحافظ أبو العبّاس القسطلانی المصری المتوفّى (923) فی المواهب اللدنیّة «4»- الفصل الثانی فی زیارة قبره الشریف و مسجده المنیف-: اعلم أنَّ زیارة قبره الشریف من أعظم القربات و أرجى الطاعات و السبیل إلى أعلى الدرجات، و من اعتقد غیر هذا فقد انخلع من ربقة الإسلام، و خالف اللَّه و رسوله و جماعة العلماء الأعلام.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 175

و قد أطلق بعض المالکیّة، و هو أبو عمران الفاسی- کما ذکره فی المدخل «1» عن تهذیب الطالب لعبد الحقّ-: أنَّها واجبة. قال: و لعلّه أراد وجوب السنن المؤکّدة، و قال القاضی عیاض «2»: إنَّها من سنن المسلمین مجمع علیها و فضیلة مرغَّب فیها.

ثمّ ذکر جملةً من الأحادیث الواردة فی زیارته صلى الله علیه و آله و سلم فقال: و قد أجمع المسلمون على استحباب زیارة القبور کما حکاه النووی «3»، و أوجبها الظاهریّة، فزیارته صلى الله علیه و آله و سلم مطلوبة بالعموم و الخصوص کما سبق، و لأنَّ زیارة القبور تعظیم، و تعظیمه صلى الله علیه و آله و سلم واجب، و لهذا قال بعض العلماء: لا فرق فی زیارته صلى الله علیه و آله و سلم بین الرجال و النساء، و إن کان محل الإجماع على استحباب زیارة القبور للرجال، و فی النساء خلاف، الأشهر فی مذهب الشافعی الکراهة.

قال ابن حبیب من المالکیّة: و لا تدع زیارة قبره صلى الله علیه و آله و سلم و الصلاة فی مسجده؛ فإنَّ فیه من الرغبة ما لا غنى بک و لا بأحد عنه، و ینبغی لمن نوى الزیارة أن ینوی مع ذلک زیارة مسجده الشریف و الصلاة فیه، لأنَّه أحد المساجد الثلاثة التی لا تشدّ الرحال إلّا إلیها، و هو أفضلها عند مالک، و لیس لشدّ الرحال إلى غیر المساجد الثلاثة فضل؛ لأنَّ الشرع لم یجئ به، و هذا الأمر لا یدخله قیاس؛ لأنّ شرف البقعة إنَّما یُعرف بالنصّ الصریح علیه، و قد ورد النصُّ فی هذه دون غیرها.

و قد صحَّ أنّ عمر بن عبد العزیز کان یبرد البرید للسلام على النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم فالسفر إلیه قربة لعموم الأدلّة. و من نذر الزیارة وجبت علیه کما جزم به ابن کج من أصحابنا، و عبارته: إذا نذر زیارة قبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم لزمه الوفاء وجهاً واحداً. انتهى. إلى أن قال:

و للشیخ تقیّ الدین ابن تیمیّة هنا کلام شنیع عجیب یتضمّن منع شدِّ الرحال

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 176

للزیارة النبویّة، و أنَّه لیس من القرب بل یضدُّ ذلک، و ردَّ علیه الشیخ تقیّ الدین السبکی فی شفاء السقام فشفى صدور المؤمنین.

23- ذکر شیخ الإسلام أبو یحیى زکریّا الأنصاری الشافعی المتوفّى (925): فی أسنى المطالب شرح روض الطالب- لشرف الدین إسماعیل بن المقری الیمنی- (1/501) ما یستحبّ لمن حجَّ و قال: ثمّ یزور قبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم و یسلِّم علیه و على صاحبیه بالمدینة المشرّفة. ثمّ ذکر شطراً من أدلّتها و جملة من آداب الزیارة.

24- قال ابن حجر الهیتمی المکی الشافعی المتوفّى (973) «1» فی کتابه الجوهر المنظّم فی زیارة القبر المکرّم (ص 12)- طبع سنة (1279) بمصر- بعد ما استدلَّ على مشروعیّة زیارة قبر النبیّ بعدّة أدلّة، منها الإجماع: فإن قلت: کیف تحکی الإجماع على مشروعیّة الزیارة و السفر إلیها و طلبها و ابن تیمیّة- من متأخِّری الحنابلة- منکر لمشروعیّة ذلک کلّه کما رآه السبکی فی خطِّه؟ و قد أطال ابن تیمیّة الاستدلال لذلک بما تمجّه الأسماع، و تنفر عنه الطباع، بل زعم حرمة السفر لها إجماعاً و أنَّه لا تقصّر فیه الصلاة، و أنّ جمیع الأحادیث الواردة فیها موضوعة، و تبعه بعض من تأخّر عنه من أهل مذهبه.

قلت: من هو ابن تیمیّة حتى یُنظر إلیه أو یُعوَّل فی شی‏ء من أُمور الدین علیه؟ و هل هو إلّا کما قال جماعة من الأئمّة الذین تعقّبوا کلماته الفاسدة و حججه الکاسدة، حتى أظهروا عوار سقطاته و قبائح أوهامه و غلطاته، کالعزّ بن جماعة: عبد أضلّه اللَّه تعالى و أغواه، و ألبسه رداء الخزی و أرداه، و بوّأه من قوّة الافتراء و الکذب ما أعقبه الهوان و أوجب له الحرمان. و لقد تصدّى شیخ الإسلام و عالم الأنام المجمع على جلالته و اجتهاده و صلاحه و إمامته التقیُّ السبکیُّ- قدّس اللَّه روحه و نوّر ضریحه- للردِّ علیه فی تصنیف مستقلّ أفاد فیه و أجاد، و أصاب، و أوضح بباهر حججه طریق الصواب. ثمّ قال:

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 177

هذا و ما وقع من ابن تیمیّة ممّا ذکر و إن کان عثرة لا تُقال أبداً، و مصیبة یستمرُّ شؤمها سرمداً، و لیس بعجیب فإنَّه سوّلت له نفسه و هواه و شیطانه أنَّه ضرب مع المجتهدین بسهم صائب، و ما درى المحروم أنَّه أتى بأقبح المعائب، إذ خالف إجماعهم فی مسائل کثیرة، و تدارک على أئمّتهم سیّما الخلفاء الراشدین باعتراضات سخیفة شهیرة، حتى تجاوز إلى الجناب الأقدس المنزَّه سبحانه عن کلِّ نقص و المستحقِّ لکل کمال أنفس، فنسب إلیه الکبائر و العظائم، و خرق سیاج عظمته بما أظهره للعامّة على المنابر من دعوى الجهة و التجسیم، و تضلیل من لم یعتقد ذلک من المتقدِّمین و المتأخِّرین، حتى قام علیه علماء عصره و ألزموا السلطان بقتله أو حبسه و قهره، فحبسه إلى أن مات، و خمدت تلک البدع، و زالت تلک الضلالات، ثمّ انتصر له اتباع لم یرفع اللَّه لهم رأساً، و لم یظهر لهم جاهاً و لا بأساً، بل ضُربت علیهم الذلّة و المسکنة و باءوا بغضب من اللَّه ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون.

25- قال الشیخ محمد الخطیب الشربینی المتوفّى (977)، فی مغنی المحتاج «1») (1/357: و محلّ هذه الأقوال «2» فی غیر زیارة قبر سیّد المرسلین، أمّا زیارته فمن أعظم القربات للرجال و النساء، و ألحق الدمنهوری به قبور بقیّة الأنبیاء و الصالحین و الشهداء، و هو ظاهر و إن قال الأذرعی: لم أره للمتقدِّمین، قال ابن شهبة: فإن صحَّ ذلک فینبغی أن یکون زیارة قبر أبویها و إخوتها و سائر أقاربها کذلک فإنَّهم أولى بالصلة من الصالحین. انتهى. و الأولى عدم إلحاقهم بهم لما تقدّم من تعلیل الکراهة «3».

و قال «4» فی (ص 494) بعد بیان مندوبیّة زیارة قبره الشریف صلى الله علیه و آله و سلم و ذکر جملة

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 178

من أدلّتها: لیس المراد اختصاص طلب الزیارة بالحجِّ؛ فإنَّها مندوبة مطلقاً کما مرَّ بعد حجّ أو عمرة أو قبلهما أو لا مع نسک؛ بل المراد- یعنی من قول المصنِّف بعد فراغ الحجِّ- تأکّد الزیارة فیها لأمرین أحدهما: أنَّ الغالب على الحجیج الورود من آفاق بعیدة، فإذا قربوا من المدینة یقبح ترکهم الزیارة. و الثانی:

لحدیث «من حجَّ و لم یزرنی فقد جفانی».

رواه ابن عدی فی الکامل «1»

، و غیره. و هذا یدلُّ على أنَّه یتأکّد للحاجّ أکثر من غیره، و حکم المعتمر حکم الحاجّ فی تأکّد ذلک.

26- قال الشیخ زین الدین عبد الرؤوف المناوی المتوفّى (1031) فی شرح الجامع الصغیر (6/140): و زیارة قبره صلى الله علیه و آله و سلم الشریف من کمالات الحجِّ، بل زیارته عند الصوفیّة فرض و عندهم الهجرة إلى قبره کهی إلیه حیّا. قال الحکیم: زیارة قبر المصطفى صلى الله علیه و آله و سلم هجرة المضطرّین هاجروا إلیه فوجدوه مقبوضاً فانصرفوا، فحقیق أن لا یخیِّبهم، بل یوجب لهم شفاعة تقیم حرمة زیارتهم.

و قال فی شرح الحدیث الأوّل المذکور (ص 93): إنَّ أثر الزیارة إمّا الموت على الإسلام مطلقاً لکل زائر، و إمّا شفاعة تخصُّ الزائر أخصَّ من العامّة، و قوله: «شفاعتی» فی الإضافة إلیه تشریف لها؛ إذ الملائکة و خواصُّ البشر یشفعون، فللزائر نسبة خاصّة، فیشفع هو فیه بنفسه، و الشفاعة تعظم بعظم الزائر.

27- جعل الشیخ حسن بن عمار الشرنبلالی فی مراقی الفلاح بإمداد الفتّاح «2»، فصلًا فی زیارة النبی صلى الله علیه و آله و سلم و قال: زیارة النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم من أفضل القربات و أحسن المستحبّات، تقرب من درجة ما لزم من الواجبات، فإنَّه صلى الله علیه و آله و سلم حرّض علیها و بالغ فی الندب إلیها،

فقال: «من وجد سعةً فلم یزرنی فقد جفانی».

و قال صلى الله علیه و آله و سلم: «من

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 179

زار قبری وجبت له شفاعتی».

و قال صلى الله علیه و آله و سلم: «من زارنی بعد مماتی فکأنَّما زارنی فی حیاتی»

إلى غیر ذلک من الأحادیث، و ممّا هو مقرّر عند المحقِّقین أنّه صلى الله علیه و آله و سلم حیٌّ یُرزَق ممتّع بجمیع الملاذِّ و العبادات، غیر أنّه حجب عن أبصار القاصرین عن شرف المقامات، و رأینا أکثر الناس غافلین عن أداء حقِّ زیارته و ما یسنُّ للزائر من الجزئیّات و الکلیّات، أحببنا أن نذکر بعد المناسک و آدابها ما فیه نبذة من الآداب تتمیماً لفائدة الکتاب. ثمّ ذکر شیئاً کثیراً من آداب الزائر و الزیارة کما یأتی.

28- و قال قاضی القضاة شهاب الدین الخفاجی الحنفی المصری المتوفّى (1069) فی شرح الشفا «2» (3/566): و اعلم أنَّ هذا الحدیث «3» هو الذی دعا ابن تیمیّة و من معه کابن القیّم إلى مقالته الشنیعة التی کفّروه بها، و صنّف فیها السبکی مصنّفاً مستقلّا، و هی منعه من زیارة قبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم و شدّ الرحال إلیه، و هو کما قیل:

لمهبطِ الوحی حقّا ترحلُ النجبُ             و عند ذاک المرجّى ینتهی الطلبُ‏

 

فتوهّم أنَّه حمى جانب التوحید بخرافات لا ینبغی ذکرها، فإنَّها لا تصدر عن عاقل فضلًا عن فاضل سامحه اللَّه تعالى.

و أمّا قوله صلى الله علیه و آله و سلم: «لا تتّخذوا قبری عیداً».

فقیل: کره الاجتماع عنده فی یوم معیّن على هیئة مخصوصة. و قیل: المراد لا تزوره فی العام مرّة فقط بل أکثروا الزیارة له «4»، و أمّا احتماله للنهی عنها فهو- بفرض أنّه المراد- محمول على حالة مخصوصة؛ أی لا تتّخذوه کالعید فی العکوف علیه و إظهار الزینة عنده و غیره، مما یُجتمَع له فی الأعیاد، بل لا یُؤتى إلّا للزیارة و السلام و الدعاء ثمّ ینصرف.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 180

و قال «1» فی صحیفة (577) فی شرح

حدیث: «لا تجعلوا قبری عیداً»:

أی کالعید باجتماع الناس، و قد تقدّم تأویل الحدیث، و أنَّه لا حجّة فیه لما قاله ابن تیمیّة و غیره؛ فإنَّ إجماع الأُمّة على خلافه یقتضی تفسیره بغیر ما فهموه؛ فإنّه نزعة شیطانیّة.

29- قال الشیخ عبد الرحمن شیخ زاده المتوفّى (1078) فی مجمع الأنهر فی شرح ملتقى الأبحر (1/157): من أحسن المندوبات، بل یقرب من درجة الواجبات، زیارة قبر نبیّنا و سیّدنا محمد صلى الله علیه و آله و سلم، و قد حرّض علیه السلام على زیارته، و بالغ فی الندب إلیها بمثل

قوله علیه السلام: «من زار قبری».

فذکر ستّة من أحادیث الباب، ثمّ قال: فإن کان الحجُّ فرضاً فالأحسن أن یبدأ به إذا لم یقع فیه طریق الحاجّ المدینة المنوّرة ثمّ یثنی بالزیارة، فإذا نواها فلینو معها زیارة مسجد الرسول علیه السلام. ثمّ ذکر جملةً کبیرةً من آداب الزائر.

30- قال الشیخ محمد بن علیّ بن محمد الحصنی المعروف بعلاء الدین الحصکفی الحنفی، المفتی بدمشق المتوفّى (1088) فی الدرّ المختار فی شرح تنویر الأبصار «2»- فی آخر کتاب الحج-: و زیارة قبره صلى الله علیه و آله و سلم مندوبة بل قیل واجبة لمن له سعة، و یبدأ بالحجّ لو فرضاً و یخیّر لو نفلًا ما لم یمرّ به، فیبدأ بزیارته لا محالة، و لینوِ معه زیارة مسجده صلى الله علیه و آله و سلم.

31- قال أبو عبد اللَّه محمد بن عبد الباقی الزرقانی المالکی المصری المتوفّى (1122) فی شرح المواهب (8/299): قد کانت زیارته مشهورةً فی زمن کبار الصحابة معروفةً بینهم، لمّا صالح عمر بن الخطّاب أهل بیت المقدس جاءه کعب الأحبار فأسلم، ففرح به و قال: هل لک أن تسیر معی إلى المدینة و تزور قبره صلى الله علیه و آله و سلم و تتمتّع بزیارته؟ قال: نعم.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 181

32- قال أبو الحسن السندی محمد بن عبد الهادی الحنفی المتوفّى (1138) فی شرح سنن ابن ماجة (2/268): قال الدمیری: فائدة: زیارة النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم من أفضل الطاعات و أعظم القربات؛

لقوله صلى الله علیه و آله و سلم: «من زار قبری وجبت له شفاعتی». رواه الدارقطنی «1» و غیره «2»، و صحّحه عبد الحقّ.

 

و لقوله صلى الله علیه و آله و سلم: «من جاءنی زائراً لا تحمله حاجة إلّا زیارتی کان حقّا علیَّ أن أکون له شفیعاً یوم القیامة».

رواه جماعة منهم الحافظ أبو علیّ بن السکن فی کتابه المسمّى بالسنن الصحاح،

فهذان إمامان صحّحا هذین الحدیثین، و قولهما أولى من قول من طعن فی ذلک.

33- قال الشیخ محمد بن علیّ الشوکانی المتوفّى (1250) فی نیل الأوطار «3» (4/324): قد اختلفت فیها- فی زیارة النبیّ- أقوال أهل العلم، فذهب الجمهور إلى أنّها مندوبة، و ذهب بعض المالکیّة و بعض الظاهریّة إلى أنّها واجبة، و قالت الحنفیّة: إنّها قریبة من الواجبات، و ذهب ابن تیمیّة الحنبلی حفید المصنِّف المعروف بشیخ الإسلام إلى أنَّها غیر مشروعة.

ثمّ فصّل الکلام فی الأقوال، إلى أن قال فی آخر کلامه: و احتجَّ أیضاً من قال بالمشروعیّة، بأنّه لم یزل دأب المسلمین القاصدین للحجِّ فی جمیع الأزمان، على تباین الدیار و اختلاف المذاهب، الوصول إلى المدینة المشرّفة لقصد زیارته، و یعدّون ذلک من أفضل الأعمال، و لم یُنقل أنَّ أحداً أنکر ذلک علیهم، فکان إجماعاً.

34- قال الشیخ محمد أمین بن عابدین المتوفّى (1253) فی ردِّ المحتار على الدرِّ

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 182

المختار «1» عند العبارة المذکورة (2/263): مندوبة بإجماع المسلمین کما فی اللباب- إلى أن قال-: و هل تستحبّ زیارة قبره صلى الله علیه و آله و سلم للنساء؟

الصحیح: نعم، بلا کراهة بشروطها على ما صرّح به بعض العلماء، أمّا على الأصحِّ من مذهبنا- و هو قول الکرخی و غیره- من أنَّ الرخصة فی زیارة القبور ثابتة للرجال و النساء جمیعاً فلا إشکال، و أمّا على غیره فذلک نقول بالاستحباب لإطلاق الأصحاب، بل قیل: واجبة. ذکره فی شرح اللباب، و قال: کما بیّنته فی الدرّة المضیّة فی الزیارة المصطفویّة، و ذکره أیضاً الخیر الرملی فی حاشیة المنح عن ابن حجر و قال: و انتصر له. نعم عبارة اللباب و الفتح و شرح المختار أنّها قریبة من الوجوب لمن له سعة- إلى أن قال-:

قال ابن الهمام: و الأولى فیما یقع عند العبد الضعیف، تجرید النیّة لزیارة قبره- علیه الصلاة و السلام- ثمّ یحصل له إذا قدم زیارة المسجد، أو یستمنح فضل اللَّه تعالى فی مرّة أُخرى ینویها؛ لأنَّ فی ذلک زیادة تعظیمه صلى الله علیه و آله و سلم و إجلاله، و یوافقه ظاهر ما ذکرناه من

قوله صلى الله علیه و آله و سلم: «من جاءنی زائراً لا تعمله حاجة إلّا زیارتی کان حقّا علیَّ أن أکون شفیعاً له یوم القیامة».

انتهى.

و نقل الرحمتی عن العارف الملّا جامی: أنّه أفرز الزیارة عن الحجِّ حتى لا یکون له مقصد غیرها فی سفره، ثمّ ذکر حدیث: لا تشدّ الرحال إلّا لثلاثة مساجد. فقال: و المعنى کما أفاده فی الإحیاء «2»: أنّه لا تشدّ الرحال لمسجد من المساجد إلّا لهذه الثلاثة، لما فیها من المضاعفة، بخلاف بقیّة المساجد؛ فإنّها متساویة فی ذلک، فلا یرد أنَّه قد تشدّ الرحال لغیر ذلک کصلة رحم و تعلّم علم، و زیارة المشاهد کقبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم و قبر الخلیل صلى الله علیه و آله و سلم و سائر الأئمّة.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 183

35- قال الشیخ محمد ابن السیّد درویش الحوت البیروتی المتوفّى (1276) فی تعلیق حسن الأثر (ص 246): زیارة النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم مطلوبة؛ لأنّه واسطة الخلق، و زیارته بعد وفاته کالهجرة إلیه فی حیاته، و من أنکرها فإن کان ذلک إنکاراً لها من أصلها فخطؤه عظیم، و إن کان لما یعرض من الجهلة ممّا لا ینبغی فلیبیّن ذلک.

36- قال الشیخ إبراهیم الباجوری الشافعی المتوفّى (1277) فی حاشیته على شرح ابن الغزی على متن الشیخ أبی شجاع فی الفقه الشافعی (1/347):

و یسنُّ زیارة قبره صلى الله علیه و آله و سلم، و لو لغیر حاجّ و معتمر کالذی قبله، و یسنُّ لمن قصد المدینة الشریفة لزیارته صلى الله علیه و آله و سلم، أن یکثر من الصلاة و السلام علیه فی طریقه، و یزید فی ذلک إذا رأى حرم المدینة و أشجارها، و یسأل اللَّه أن ینفعه بهذه الزیارة و یتقبّلها منه.

ثمّ ذکر جملةً کثیرةً من آداب الزیارة و ألفاظها.

37- جعل الشیخ حسن العدوی الحمزاوی الشافعی المتوفّى (1303) خاتمة فی کتابه کنز المطالب (ص 179- 239) لزیارة النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم و فصّل فیها القول، و ذکر مطلوبیّتها کتاباً و سنّةً و إجماعاً و قیاساً، و بسط الکلام فی شدّ الرحال إلى ذلک القبر الشریف، و ذکر جملةً من آداب الزائر و وظائف الزیارة، و قال فی (ص 195)- بعد نقل جملة من الأحادیث الواردة فی أنَّ النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم یسمع سلام زائریه و یردّ علیهم-:

إذا علمت ذلک علمت أنَّ ردّه صلى الله علیه و آله و سلم سلام الزائر علیه بنفسه الکریمة صلى الله علیه و آله و سلم أمر واقع لا شکّ فیه، و إنّما الخلاف فی ردِّه على المسلّم علیه من غیر الزائرین، فهذه فضیلة أُخرى عظیمة ینالها الزائرون لقبره صلى الله علیه و آله و سلم؛ فیجمع اللَّه لهم بین سماع رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم لأصواتهم من غیر واسطة و بین ردِّه علیهم سلامهم بنفسه، فأنّى لمن سمع لهذین- بل بأحدهما- أن یتأخّر عن زیارته صلى الله علیه و آله و سلم؟ أو یتوانى عن المبادرة إلى المثول فی حضرته صلى الله علیه و آله و سلم؟ تاللَّه ما یتأخّر عن ذلک مع القدرة علیه إلّا من حقَّ علیه

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 184

البعد من الخیرات، و الطرد عن مواسم أعظم القربات، أعاذنا اللَّه تعالى من ذلک بمنِّه و کرمه آمِین.

و عُلم من تلک الأحادیث أیضاً أنَّه صلى الله علیه و آله و سلم حیٌّ على الدوام، إذ من المحال العادی أن یخلو الوجود کلّه عن واحد یسلّم علیه فی لیل أو نهار، فنحن نؤمن و نصدِّق بأنّه صلى الله علیه و آله و سلم حیٌّ یُرزق، و أن جسده الشریف لا تأکله الأرض، و کذا سائر الأنبیاء علیهم الصلاة و السلام، و الإجماع على هذا.

38- قال السیّد محمد بن عبد اللَّه الجردانی الدمیاطی الشافعی المتوفّى (1307) فی مصباح الظلام «1» (2/145): قال بعضهم: و لزائر قبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم عشر کرامات:

إحداهنّ: یُعطى أرفع المراتب، الثانیة: یبلغ أسنى المطالب، الثالثة: قضاء المآرب، الرابعة: بذل المواهب، الخامسة: الأمن من المعاطب، السادسة: التطهیر من المعائب، السابعة: تسهیل المصائب، الثامنة: کفایة النوائب، التاسعة: حسن العواقب، العاشرة: رحمة ربّ المشارق و المغارب. و ما أحسن ما قیل:

هنیئاً لمن زار خیرَ الورى             و حطَّ عن النفسِ أوزارَها

فإنَّ السعادةَ مضمونةٌ             لمن حلَّ طَیبةَ أو زارَها

 

و بالجملة؛ فزیارة قبره صلى الله علیه و آله و سلم من أعظم الطاعات و أفضل القربات، حتى إنَّ بعضهم جرى على أنّها واجبة، فینبغی أن یحرص علیها، و لیحذر کلّ الحذر من التخلّف عنها مع القدرة، و خصوصاً بعد حجّة الإسلام؛ لأنَّ حقّه صلى الله علیه و آله و سلم على أمّته عظیم، و لو أنَّ أحدهم یجی‏ء على رأسه أو على بصره من أبعد موضع من الأرض لزیارته صلى الله علیه و آله و سلم لم یقم بالحقّ الذی علیه لنبیّه، جزاه اللَّه عن المسلمین أتمَّ الجزاء.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 185

زُر من تحبُّ و إن شطَّت بک الدارُ             و حال من دونه تربٌ و أحجارُ

لا یمنعنّک بُعدٌ عن زیارتِهِ             إنَّ المحبَّ لمن یهواه زَوّارُ

 

و یسنُّ لمن قصد المدینة الشریفة ….

ثمّ فصّل القول فی آداب الزیارة، و ذکر التسلیم على الشیخین، و زیارة السیّدة فاطمة، و أهل البقیع و المزارات المشهورة، و هی نحو ثلاثین موضعاً کما قال.

39- قال الشیخ عبد الباسط ابن الشیخ علیّ الفاخوری- مفتی بیروت- فی الکفایة لذوی العنایة (ص 125): الفصل الثانی عشر فی زیارة النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم و هی متأکّدة مطلوبة و مستحبّة محبوبة، و تسنُّ زیارته فی المدینة کزیارته حیّا، و هو فی حجرته حیٌّ یردُّ على من سلّم علیه السلام، و هی من أنجح المساعی و أهمِّ القربات و أفضل الأعمال و أزکى العبادات،

و قد قال صلى الله علیه و آله و سلم: «من زار قبری وجبت له شفاعتی».

و معنى وجبت: ثبتت بالوعد الصادق الذی لا بدّ من وقوعه و حصوله، و تحصل الزیارة فی أیّ وقت، و کونها بعد تمام الحجّ أحبُّ، و یجب على من أراد الزیارة التوبة من کلِّ شی‏ء یخالف طریقته و سننه صلى الله علیه و آله و سلم.

ثمّ ذکر شطراً وافراً من آداب الزیارة، و الزیارة الأولى الآتیة فی الآداب، فقال:

و من عجز عن حفظ هذا فلیقتصر على بعضه و أقلّه. السلام علیک یا رسول اللَّه. ثمّ ذکر زیارة الشیخین إلى أن قال: و یستحبُّ التبرّک بالأُسطوانات التی لها فضل و شرف، و هی ثمان: أُسطوانة محلّ صلاته صلى الله علیه و آله و سلم، و أُسطوانة عائشة- رضی اللَّه عنها- و تسمّى أُسطوانة القرعة، و أُسطوانة التوبة محلّ اعتکافه صلى الله علیه و آله و سلم، و أُسطوانة السریر، و أُسطوانة علیّ رضى الله عنه، و أُسطوانة الوفود، و أُسطوانة جبریل علیه السلام، و أُسطوانة التهجّد.

40- قال الشیخ عبد المعطی السقّا فی الإرشادات السنیّة (ص 260):

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 186

زیارة النبی صلى الله علیه و آله و سلم: إذا أراد الحاجُّ أو المعتمر الانصراف من مکّة- أدام اللَّه تشریفها و تعظیمها- طلب منه أن یتوجّه إلى المدینة المنوّرة للفوز بزیارته- علیه الصلاة و السلام- فإنّها من أعظم القربات و أفضل الطاعات و أنجح المساعی المشکورة، و لا یختصُّ طلب الزیارة بالحاجّ غیر أنّها فی حقِّه آکد؛ و الأولى تقدیم الزیارة على الحجّ- إذا اتّسع الوقت- فإنّه ربّما یعوقه عنها عائق؛ و قد ورد فی فضل زیارته صلى الله علیه و آله و سلم أحادیث، منها

قوله صلى الله علیه و آله و سلم: «من زار قبری وجبت له شفاعتی»،

و ینبغی الحرص علیها و عدم التخلّف عنها عند القدرة على أدائها خصوصاً بعد حجّة الإسلام؛ لأنَّ حقّه صلى الله علیه و آله و سلم على أُمّته عظیم، و ینبغی لمرید الزیارة أن یکثر من الصلاة و السلام علیه صلى الله علیه و آله و سلم فی طریق ذهابه إلیها، و إذا وصلها استحبَّ له أن یغتسل ثمّ یتوضّأ أو یتیمّم- عند فقد الماء- ثمّ ذکر جملةً من آداب الزیارة و لفظاً مختصراً من زیارة النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم و الشیخین.

41- قال الشیخ محمد زاهد الکوثری فی تکملة السیف الصقیل (ص 156):

و الأحادیث فی زیارته صلى الله علیه و آله و سلم فی الغایة من الکثرة، و قد جمع طرقها الحافظ صلاح الدین العلائی فی جزء کما سبق، و على العمل بموجبها استمرّت الأمّة، إلى أن شذَّ ابن تیمیّة عن جماعة المسلمین فی ذلک. قال علیّ القاری فی شرح الشفا «1»: و قد فرّط ابن تیمیّة من الحنابلة حیث حرّم السفر لزیارة النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم کما أفرط غیره، حیث قال: کون الزیارة قربةً معلوم من الدین بالضرورة، و جاحده محکوم علیه بالکفر، و لعلّ الثانی أقرب إلى الصواب؛ لأنَّ تحریم ما أجمع العلماء فیه بالاستحباب یکون کفراً، لأنّه فوق تحریم المباح المتّفق علیه.

فسعیه فی منع الناس من زیارته صلى الله علیه و آله و سلم، یدلُّ على ضغینةٍ کامنةٍ فیه نحو الرسول صلى الله علیه و آله و سلم، و کیف یتصوّر الإشراک بسبب الزیارة و التوسّل فی المسلمین الذین

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 187

یعتقدون فی حقّه علیه السلام أنَّه عبده و رسوله، و ینطقون فی صلاتهم نحو عشرین مرّة فی کلّ یوم- على أقلِّ تقدیر- إدامة لذکرى ذلک؟

و لم یزل أهل العلم ینهون العوام عن البدع فی کلّ شئونهم، و یرشدونهم إلى السنّة فی الزیارة و غیرها إذا صدرت منهم بدعة فی شی‏ء، و لم یعدّهم فی یوم من الأیّام مشرکین بسبب الزیارة أو التوسّل، کیف و قد أنقذهم اللَّه من الشرک و أدخل فی قلوب هم الإیمان، و أوّل من رماهم بالإشراک بتلک الوسیلة هو ابن تیمیّة و جرى خلفه من أراد استباحة أموال المسلمین و دمائهم لحاجة فی النفس، و لم یخف ابن تیمیّة من اللَّه فی روایة عدِّ السفر لزیارة النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم سفر معصیة لا تقصّر فیه الصلاة، عن الإمام ابن الوفاء بن عقیل الحنبلی- و حاشاه عن ذلک-، راجع کتاب التذکرة له تجد فیه مبلغ عنایته بزیارة المصطفى صلى الله علیه و آله و سلم و التوسّل به کما هو مذهب الحنابلة.

ثمّ ذکر کلامه و فیه القول باستحباب قدوم المدینة و زیارة النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم، و کیفیّة زیارته، و زیارة الشیخین، و کیفیّة زیارتهما، و إتیان مسجد قبا و الصلاة فیه، و إتیان قبور الشهداء و زیارتهم، و إکثار الدعاء فی تلک المشاهد. ثمّ قال: و أنت رأیت نصّ عبارته فی المسألة على خلاف ما یعزو إلیه ابن تیمیّة.

42- قال فقهاء المذاهب الأربعة المصریون فی الفقه على المذاهب الأربعة «1» (1/590): زیارة قبر النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم أفضل المندوبات، و قد ورد فیها أحادیث.

ثمّ ذکروا ستّة من الأحادیث و جملة من أدب الزائر، و زیارةً للنبیّ صلى الله علیه و آله و سلم و أخرى للشیخین.

 (وَ هُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى‏ صِراطِ الْحَمِیدِ) «2».

برچسب‌ها: آدابابن ابی سنینةابن الحاج محمد بن محمد عبدری فاسیابن الغزیابن الهمامابن تیمیهابن جوزیابن حبیب مالکیابن حجر هیثمیابن راهویهابن قدامه مقدسی حنبلیابن هبیرةابو اسحاق شیرازیابو الحسن سندی حنفیابو الحسن ماوردیابو الحسن محاملی شافعیابو الخطاب محفوظ بن احمد کلودانیابو الطیب طبریابو الوفاء ابن عقیل حنبلیابو زکیا نوویابو عبدالله زرقانیابو علی ابن السکنابو عمران مالکیابو محمد ابن مقریابو محمد عبد الکریم بن عطاء اللّه مالکیابو یحیی زکریا انصاری شافعیاتفاق الائمةاحیاء العلوماذرعیاستوانهاسحاق بن ابراهیم مروزیاسطوانهاسنی المطالباعتکافالاحکام السلطانیةالارشادات السنیةالاستطاعةالتجریدالتذکرهالتقفیهالجوهر المنظم فی زیارة القبر المکرمالحاویالدر المختار فی شرح تنویر الابصارالدرة المضیة فی الزیارة المصطفویةالرعایة الکبری فی الفروع الحنبلیةالشفاءالغایةالفقه علی المذاهب الاربعةالمدخلالمستوعبالمغنیالمنحالمنهاجالمنهاج فی شعب الایمانالمهذبالهدایةالکفایة لذوی العنایةامواتانبیاءبقیعبهترینبیت المقدستبرکتحقیق النصرة فی تاریخ دار الهجرةتعظیمتقربتهجدتهذیب الطالبتوبهتوسلتکملة السیف الصقیلجردانی دمیاطیجمال الریمیحاجتحاجیحدیث شدّ رحالحرامحسن الاثرحسین حلیمی جرجانی شافعیخطیب شربینیدمنهوریدمیریرد المختار علی الدر المختاررسالتروض الطالبروضه مبارکهزائرزمزمزین الدین ابو منصور محمد کرمانیزین الدین عبد الرئوف مناویزین الدین مراغیسبکی شافعیستونسروجی حنفیسریرسفرسنتسنن الصحاحسید نور الدین سمهودیشرح الشفاءشرح اللبابشرح المواهبشرح سنن ابن ماجهشفاء السقام فی زیارة خیر الانامشفاعتشهاب الدین خفاجی حنفیشهیدشکرشیخ ابراهیم باجوریشیخ حسن شرنبلانیشیخ عبد الباسط فاخوریشیخینصالحینصراط الحمیدظاهریهظلمعبد الحق بن محمد صقیلیعبد الرحمن شیخ‏ی زادهعبد المعطی سقاعدوی حمزاویعز بن جماعةعلاء الدین حصکفی حنفیعمرهعیب‏غسلقاضی حسینقاضی عیاضقرعهقسطلانیمثیر الغرام الساکن الی اشرف الاماکنمجمع الانهر فی شرح ملتقی الابحرمحمد امین ابن عابدینمحمد بن درویش حوت بیروتیمحمد بن علی شوکانیمحمد زاهد کوثریمدینهمراقی الفلاح بامداد الفتاحمستحبمسجد الاقصیمسجد الحراممسجد النبیمشرقمصالحهمصباح الظلاممصیبت‏مغربمغفرتمغنی المحتاجمقامملا جامیملتزممنبرموهبتنجم الدین ابن حمدان حنبلینووی دمشقی شافعینیل الاوطارواجبکرامتکراهتکعب الاحبار