اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۳ آذر ۱۴۰۳

شیعه قائل به تحریف قرآن است

متن فارسی

شیعه امامیه قائل به تحریف قرآن اند و پاسخ آن:
3- ابن حزم اندلسی می گوید: یکی از عقائدی که فرقه امامیه از قدیم و جدیدشان در آن اتفاق دارند تحریف قرآن است، به این معنی که مطالب از قرآن نبوده و بدان افزوده شده و مطالبی از قرآن حذف گردیده و تغییرات زیادی در آن صورت گرفته است. و این از علی بن الحسین بن موسی بن محمد یکی از علمای آنها که تظاهر به مذهب معتزله می کند خیلی بعید به نظر می رسد که منکر تحریف شده و قائلش را کافر می داند!
پاسخ- ای کاش با اشاره ای، گفته بود آیا این اتهام را از کدام ماخذی از کتب مورد وثوق شیعه، نقل کرده، یاکدام عالمی از علمای آنها که ارزش اجتماعی داشته باشد، برای او بیان کرده است و یا کدام دانشجوی علوم دینی هر چند معروف هم نباشد برایش گفته است، بلکه حاضریم تنزل کرده، باو بگوئیم از کدام یک از جهال شیعه یا مردم دهاتی وساده لوح آنها یا حتی از کدام دیوانه ای مانند این مردک که حرف دهنش را نمی فهمد، چنین کلامی صادرشده است.
خواننده با کمی دقت می فهمد، مخالفان سر سخت تحریف قرآن، در راس همگان علمای امامیه می باشند مانند ” شیخ صدوق ” در اعتقادات “، شیخ مفید “، ” علم الهدی سید مرتضی ” که این مرد خود بدان اعتراف کرده است و سید مرتضی در این عقیده تنها نیست چنانکه این مرد غافل اندیشید شیخ الطائفه ” علامه طوسی ” در تبیان “، امین الاسلام طبرسی ” در مجمع البیان و دیگران همه با او موافق اند. اینان علمای بزرگ امامیه و حافظان علوم و پاسداران نوامیس و عقائد این قوم اند از قدیم و جدید که شما را بر دروغ این مرد واقف می سازند و این فرقه های شیه و در راس آنها امامیه می باشند که همه اتفاق دارند بر اینکه ” ما بین الدفتین (” مجموعه موجود بنام قرآن) درست همان کتابی است که بی شک از پیش خدا آمده، و احکام قرآن بر آن جاری است. هر گاه از دهن یک نفر شیعی لفظ تحریف بیرون آید مقصود او تحریف به معنی تاویل بباطل و تحریف سخنان از جای خود می باشد، نه به معنی کم و زیاد کردن و تبدیل حرفی به حرف دیگر نمودن چنانکه او خود و اهل مذهبش به چنین تحریفی قائل اند ولی آنرا به شیعه نسبت می دهند.   
(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب  ج 3 ص 147)

متن عربی

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 147

3]- قال: من قول الإمامیّة کلّها قدیماً و حدیثاً: إنَّ القرآن مبدَّلٌ، زید فیه ما لیس منه، و نقص منه کثیرٌ، و بُدّل منه کثیرٌ، حاشا علیّ بن الحسن «1» بن موسی بن محمد، و کان إمامیّا یظاهر بالاعتزال مع ذلک، فإنَّه کان ینکر هذا القول و یکفِّر من قاله.

الجواب: لیت هذا المجترئ أشار إلی مصدر فریته من کتاب للشیعة موثوق به، أو حکایة عن عالم من علمائهم تقیم له الجامعة وزناً، أو طالبٍ من روّاد علومهم و لو لم یعرفه أکثرهم، بل نتنازل معه إلی قول جاهل من جهّالهم، أو قرویّ من بسطائهم، أو ثرثار کمثل هذا الرجل یرمی القول علی عواهنه.

لکن القارئ إذا فحص و نقّب لا یجد فی طلیعة الإمامیّة إلّا نُفاة هذه الفریة، کالشیخ الصدوق فی عقائده «2»، و الشیخ المفید «3»، و علم الهدی الشریف المرتضی «4» الذی اعترف له الرجل بنفسه بذلک، و لیس بمتفرّد عن قومه فی رأیه کما حسبه المغفَّل، و شیخ الطائفة الطوسی فی التبیان «5»، و أمین الإسلام الطبرسی فی مجمع البیان «6» و غیرهم.

فهؤلاء أعلام الإمامیّة و حملة علومهم، الکالئون لنوامیسهم و عقائدهم قدیماً و حدیثاً، یوقفونک علی مَین الرجل فیما یقول، و هذه فرق الشیعة و فی مقدَّمهم الإمامیّة مجمعة علی أنَّ ما بین الدفّتین هو ذلک الکتاب الذی لا ریب فیه، و هو المحکوم بأحکامه لیس إلّا.

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 3، ص: 148

و إن دارت بین شدقی أحد من الشیعة کلمة التحریف فهو یرید التأویل بالباطل بتحریف الکلم عن مواضعه، لا الزیادة و النقیصة، و لا تبدیل حرف بحرف، کما یقول التحریف بهذا المعنی هو و قومه، و یرمون به الشیعة. کما مرَّ (ص 80).