شعرى دیگر از حسان درباره على (ع)
ابو المظفر سبط ابن جوزى حنفى، در (تذکره) خود ص 115، و گنجى شافعى در ص 55 (کفایه) و ابن طلحه شافعى در ص 20 (مطالب السؤول)، اشعار ذیل را به حسان نسبت میدهند و ابن طلحه، ضمن نقل اشعار گوید: این اشعار از قول حسان منتشر و گوش به گوش و زبان به زبان بازگو شده و اما اشعار عبارتند از:
خداوند درباره على و ولید قرآن نازل نمود-
على را مؤمن و ولید را فاسق خواند.
هرگز مؤمنى که خدا شناس است با فاسق خائن برابر نیست.
على با عزت و کرامت در پیشگاه خداوند حاضر میشود و ولید با هلاکت و خوارى.
به زودى ولید در جهنم به جزاى اعمال خود میرسد در حالی که على (ع) بدون شک داخل بهشت میشود.
ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه ج 2 ص 103 اشعار حسّان را نقل کرده و بعد از شعر سوم این ابیات را اضافه دارد:
به زودى ولید و على (ع) به حساب خوانده میشوند.
على به سبب خصلتهاى نیکو و ایمانش به بهشت میرود-
در حالی که جزاى ولید جز خوارى و جهنم نیست.
در پیشینیان ابان کسانى بودند که در شهرهاى ما شلوار کوتاه میپوشیدند «1»
و احمد زکى در (جمهرة الخطب) ج 2 ص 23 این اشعار حسان را از شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید نقل کرده است.
در این ابیات اشاره به آیهاى از قرآن شده که:
«أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ / آیا کسى که مؤمن است مانند کسى است که فاسق میباشد نه، مساوى نیستند»، این آیه درباره مشاجرهاى که بین على و ولید بن عقبة بن ابى معیط واقع شد نازل شده است.
طبرى در ج 21 ص 62 تفسیر خود به سندش از عطاء بن یسار گوید: بین على و ولید صحبتى شد ولید گفت: من از تو زبان آورتر، و نیزهام تیزتر و در عقب نشاندن صف دشمن تواناترم.
على (ع) فرمود: ساکت شو، که فاسقى بیش نیستى و به سبب این مشاجره آیه فوق نازل شد.
و در ج 4 ص 185 (اغانى) و ج 3 ص 470 (تفسیر خازن)، آمده که: بین على و ولید منازعهاى واقع شد ولید به على (ع) گفت: ساکت باش که تو کودکى بیش نیستى و من پیرى سالخوردهام، بخدا قسم که نیزهام از نیزهات تیزتر و از تو زبان آورتر.
دلیرترم و در صف نبرد پر دلتر هستم. على فرمود ساکت شو، که فاسقى بیش نیستى.
و خداوند آیه فوق را بدین مناسبت نازل فرمود.
واحدى به اسناد خود از طریق ابن عباس در ص 263 کتاب (اسباب النزول) این روایت را به سندهاى صحیح نقل نموده و محب الدین طبرى در ج 2 ص 206 (الریاض)، از ابن عباس و قتادة از طریق حافظ سلفى و حافظ واحدى؛ و در ص 88 (ذخائر العقبى) روایت را نقل کند و خوارزمى در ص 188 (مناقب) خود و گنجى در ص 55 (کفایه) و نیشابورى در تفسیر خود ذکر نمودهاند و ابن کثیر در ج 3 ص 462 تفسیر خود گوید که: عطاء بن یسار و سدى و جز این دو گویند که: آیه فوق درباره على ابن ابى طالب و عقبه «1» نازل شده است.
و جمال الدین زرندى در (نظم درر السمطین) حدیث را نقل کرده است.
و ابن ابى الحدید در ج 1 ص 394 و ج 2 ص 103 (شرح نهج البلاغة) روایت را نقل و از استاد خود حکایت کند که:
نزول این آیه در شأن على (ع) پیش همه معلوم و قطعى است و خبرش هم مشهور و همگى در نقل آن اتفاق دارند.
سیوطى در ج 4 ص 178 (در المنثور) با بررسى طریق روایت کرده و گفته که: ابو الفرج در (اغانى)، و واحدى، ابن عدى، ابن مردویه، خطیب بغدادى، ابن عساکر، این روایت را از طرق زیادى از ابن عباس روایت نمودهاند و ابن اسحاق و ابن جریر از عطاء بن یسار با بررسى طریق روایت نموده است و ابن ابى حاتم از سدى (رض) مانند آنرا با بررسى طریق روایت کرده و باز ابن ابى حاتم از عبد الرحمن ابن ابى لیلى (رض) روایت را نقل و ابن مردویه، خطیب، ابن عساکر از ابن عباس نقل کردهاند.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج2، ص: 82