اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

مژده بهشت از طرف یک شیر درنده

متن فارسی

” ابن عساکر ” از طریق ” نعیم بن حماد ” و او از ” محمد بن حرب ” و او از ” ابو بکر بن ابی مریم ” و او از ” محمد بن زیاد “و او از ” عوف بن مالک اشجعی “نقل کرده است: “در کلیسای یوحنا – که در آن روزگار مسجدی بوده که در آنجا نماز می خواندند – خوابیده بودم بیدار که شدم ناگاه شیری دیدم که در جلوی من قدم می زند. با اسلحه ای که داشتم به او حمله کردم. شیر گفت: مه! آرام باش که من ماموریت دارم پیامی به تو برسانم “گفتم “: چه کسی تو را فرستاده است”؟ گفت “: خدا مرا فرستاده که به تو بگویم به معاویه سلام برسان و به او مژده بده که از اهل بهشت است ” پرسیدم “: معاویه کیست؟” گفت “: معاویه پسر ابو سفیان.”

درباره اسناد این روایت:
1 -” نعیم بن حماد: ” پیش از این معرفی شده که مردی دروغ‌زن و حدیث ساز است.
2 -” محمد بن زیاد ” که حمصی و شامی و ناصبی بوده از سخترین دشمنان ” امیر مومنان ” علیه السلام بود “. ابن معین ” او را توثیق کرده و گفته ” ثقه و امین بوده است ” و ” ابن حبان ” او را جزو ثقات آورده و گفته است “: به روایت او اعتماد نمی توان کرد، مگر آنکه از ثقات دیگر نقل شده باشد. ” و ” حاکم ” گفته است “: ناصبی بودن او همچون حریزبن عثمان معروف است.” تهذیب التهذیب. 17:9
3 -” ابو بکر بن ابی مریم ” اهل ” شام ” و عثمانی بود که بگفته ” احمد ” و ” نسائی ” و ” دارقطنی ” و ” ابو زرعه، ” فردی ضعیف است ” ابن معین ” او را تضعیف کرده و ابو زرعه گفته “: ضعیف و حدیثش منکر و ناشناخته است”و عبارت ” ابو حاتم” درباره او چنین است “: حدیث او ضعیف و ساخته دزدانی است که از طریق آنها به اینها رسیده است. ” و ” جوز جانی ” گوید:  قوی نیست. ” و ” دارقطنی ” می گوید “: متروک است ” تهذیب التهذیب 29:12 “ابن کثیر ” پس از ذکر حدیث می نویسد “: این حدیث، جدا ” ضعیف و واقعا ” غریب است و تو گویی که همگی خواب بوده اند و عبارت ” وقتی که از خواب بیدار شدم ” را ابن مریم نقل نکرده است. و خدا داناتر است.
“امینی ” می نویسد: من در شگفتم که این شیر درنده با بشارت بهشت به ” معاویه ” چه تناسبی دارد؟ و نسبت این رسالت با رسالت پیامبر معصومی که هرگز از هوی دل سخن نمی گوید، چیست؟ در حالی که پیامبر بر ” معاویه ” مژده آتش داده و او را نفرین فرموده. و هم چنین هیچ تناسبی نیست بین رسالت این شیر با آن همه احادیث صحیحی که از امام معصوم ” امیر مومنان ” علیه السلام و از صحابه عادل نقل شده یا روایاتی که در خصوص ” معاویه ” جنایتکار از طریق اصحاب عادل به ما رسیده و، در جزء دهم (الغدیر متن عربی) آوردیم.و باز باید گفت چه نسبت بین پیام این شیر با آنچه در قرآن کریم آمده و ضمن آن بر هر گنهکاری که بنیاد گناهی را بگذارد وخطایش او را در بر گیرد و از  حدود اسلام تجاوز کند وعده عذاب داده شده و فرموده است “: هر کس از حدود خدا تجاوز کند از ستمگران است ” و باز فرموده است “: نیکی با بدی و نکوکاری با تبهکاری برابر نیست. ” و همچنین چقدر تفاوت هست بین رسالت آن شیر و آنچه پیامبر اسلام درباره جنایات و تبهکاریها فرموده است و ” معاویه ” همه آنها را مرتکب شده و صفحه تاریخ را سیاه کرده است. پس چه چیزی را رسالت این شیر – بویژه با آن کیفیتی که در کلیسا روی داده – پس از رسالت ” محمد – ” صلی الله علیه و اله می تواند برای ” معاویه ” ثابت کند،پس از آنهمه اخبار راستینی که در کتاب عزیز الهی و سنت شریف پیامبر آمده است، پس از آن همه بشارتها که در کتاب و سنت درباره اهل صلاح و رستگاری آمده، دیگر برای ” معاویه ” چه حجتی می تواند باشد؟وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُون

(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 11 ص 113 )

متن عربی

26- أخرج ابن عساکر «1» من طریق نعیم بن حمّاد عن محمد بن حرب عن أبی بکر بن أبی مریم عن محمد بن زیاد عن عوف بن مالک الأشجعی، قال: بینما أنا راقدٌ فی کنیسة یوحنّا- و هی یومئذٍ مسجد یصلّى فیها- إذ انتبهت من نومی فإذا بأسد یمشی بین یدیَّ، فوثبت إلى سلاحی، فقال الأسد: مَه، إنّما أُرسلت إلیک برسالة لتبلّغها، قلت: و من أرسلک؟ قال: اللَّه أرسلنی إلیک لتبلّغ معاویة السلام و تعلمه أنّه من أهل الجنّة. فقلت له: و من معاویة؟ قال: معاویة بن أبی سفیان «2».

فی الإسناد:

1- نعیم بن حمّاد، مرَّ القول بأنَّه کذّابٌ وضّاع.

2- محمد بن زیاد هو الحمصی، شامیّ ناصبیّ من ألدّاء أعداء أمیر المؤمنین، وثّقه ابن معین «3»، و قال: ثقة مأمون، و ذکره ابن حبّان فی الثقات «4» و قال: لا یعتدّ بروایته إلّا ما کان من روایة الثقات عنه. و قال الحاکم: اشتهر عنه النصب کحریز «5» ابن عثمان.

تهذیب التهذیب «6» (9/170).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏11، ص: 114

3- أبو بکر بن أبی مریم، شامیّ عثمانیّ، قال أحمد و النسائی و الدارقطنی و ابن سعد «1»: ضعیف. و ضعّفه ابن معین «2». و قال أبو زرعة: ضعیف منکر الحدیث. و قال أبو حاتم «3»): ضعیف الحدیث طرقه لصوصٌ فأخذوا متاعه فاختلط. و قال الجوزجانی: لیس بالقویِّ. و قال الدارقطنی: متروک.

تهذیب التهذیب «4» (12/29).

قال ابن کثیر «5» بعد ذکر الحدیث: و فیه ضعفٌ و هذا غریبٌ جدّا و لعلَّ الجمیع مناماً «6» و یکون قوله: إذ انتبهت من نومی، مدرجاً لم یضبطه ابن أبی مریم. و اللَّه أعلم.

قال الأمینی: أنا حائرٌ سادرٌ بین رسالة هذا الأسد الضاری و بشارته معاویة بالجنّة، و بین رسالة النبیِّ المعصوم الذی لا ینطق عن الهوى، و بشارته معاویة بالنار و لعنه إیّاه.

و کذا بین رسالة الأسد و بین تلکم الصحاح التی جاءت عن الإمام المعصوم أمیر المؤمنین و عن عدول الصحابة أو الصحابة العدول فی معاویة الخؤون ممّا أسلفناه فی الجزء العاشر.

و کذا بین رسالة الأسد و بین ما جاء فی الکتاب الکریم من عذاب کلّ آثم اقترف سیّئة و أحاطت به خطیئته، و وعید من حاد عن حدود الإسلام بالنار (وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ‏) «7»، و لا یستوی الحسنة و لا السیّئة و لا المحسن

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏11، ص: 115

و لا المسی‏ء.

و کذا بین رسالة الأسد و بین ما جاء عن نبیِّ الإسلام فی تلکم البوائق الموبقة التی کان معاویة قد اقترفها و شوّه بها صحیفة تاریخه.

فما ذا الذی خصَّ معاویة برسالة الأسد إلیه خاصّة فی کنیسة یوحنّا بعد رسالة محمد صلى الله علیه و آله و سلم الخاتمة، بعد تلکم الأنباء الصادقة الواردة فی الکتاب العزیز و السنّة النبویة الشریفة، بعد تلکم البشائر السارّة الجمّة العامّة لأهل الصلاح و الفلاح؟