اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۷ مهر ۱۴۰۳

نخستین خوراکی برای پیامبر(ص)

متن فارسی

پاره ای از روایات جعلی در فضیلت عثمان

37/ ابن کثیر در تاریخش می نویسد : لیث بن ابی سلیم گفته است : نخستین کسی که خوراکی از خرما و روغن تهیه کرد و آن را با عسل آمیخته به خانه ام سلمه به خدمت پیامبرخدا (ص) فرستاد عثمان بود. او در خانه نبود. وقتی آمد در برابرش نهادند . پرسید : چه کسی این را فرستاده است ؟ گفتند : عثمان . دست ها را به آسمان ها بالا برده گفت : خدایا از تو می خواهیم از عثمان خشنود گردی، از او راضی باش . این را سیوطی به نقل از بیهقی و ابن عساکر از طریق لیث در « مسامره الاوائل » نوشته است .

امینی گوید : لیث بن ابی سلیم این داستان را پس از وفات پیامبر (ص) ساخته است، زیرا خودش در سال 140 هجری بدون درک حضور پیامبر (ص) درگذشته است . معلوم نیست داستان را از چه کسی نقل می کند و چه کس شاهد آن بوده، چنانکه از دیگر رجال سند روایت نیز خبری نیست و روایت از دو طرف ” مرسل و بی راوی است. درباره خود لیث بن ابی سلیم، عبد الله بن احمد می گوید : ندیده ام یحیی بن سعید به کسی بدبین تر از لیث (ابن ابی سلیم) و ابن اسحاق و همام باشد ، هیچکس نمی توانست درباره آنها به وی مراجعه کند (برای آموختن روایات آنها). ابن ابی شیبه و ابو حاتم و جوزجانی می گویند : سست روایت بوده است . ابن سعد و ابن معین و ابن عیینه او را ” ضعیف ” شمرده اند. احمد و ابو حاتم نیز و ابو زرعه می گویند : روایتش پرت و پلا است و به عقیده حدیث شناسان قابل استدلال نمی باشد. یحیی می گوید : عموم استادان و شیوخ او ناشناخته اند. ابن حبان می گوید : در آخر عمر اختلال مشاعر پیدا کرده بود و سند روایات را دگرگون می ساخت و روایات ” مرسل ” را به پیامبر (ص) می رساند،از قول راویان مورد اعتماد چیزها می ساخت که نگفته اند. قطان و ابن مهدی و ابن معین و احمد او را ترک کرده اند. ابو احمد حاکم می گوید: به عقیده حدیث شناسان ” قوی ” نیست . ابو عبد الله حاکم می گوید : در بد حافظگی او هم داستانند. آیا برای حافظی مثل ابن کثیر عیب نیست که چنین روایت عیبناک و سستی را با آن متن نادرست ثبت نماید و به منظور ردیف کردن فضائل و افتخارات برای عثمان آن را بدون اتمام سند و ذکر راویان و بطور ” مرسل ” و چنانکه پنداری ثابت و مسلم باشد بیاورد. آن وقت چون نوبت می رسد به حدیث ” صحیح ” و ثابت و متواتری که در ” صحاح ” با سند کامل و با ذکر همه راویان ثبت است می گوید : سندهای این حدیث همه اش ضعیف و سست است و مایه استدلال و حجت نمی تواند شد . خدا بهتر می داند در تاریخش نیز روایتی را که می گوید آیه ولایت درباره علی علیه السلام نازل گشته می آورد و می افزاید : این به علت سستی اسنادش به هیچ وجه درست نیست، و درباره شخص علی هیچ آیه ای از قرآن نازل نگشته است . مرگ بر دوستی کورکورانه و تعصب جاهلانه ! پیامبر (ص) اگر می خواست برای هر هدیه ای گرچه اندک خوراکی باشد دست نیایش به آسمان بلند کند باید بیشتر اوقاتش را به علت کثرت هدایا و هدیه آوران به دعا و نیایش به سر آورد، و عثمان و هدیه اش چه خصوصیتی داشته اند که فقط او را دعا کند ؟

( الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 9 ص 472 )

متن عربی

37- قال ابن کثیر فی تاریخه «2» (7/212): قال لیث بن أبی سلیم- ابن زنیم القرشی مولاهم-: أوّل من خبص الخبیص عثمان، خلط بین العسل و النقی ثمّ بعث به إلى رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم إلى منزل أُمّ سلمة فلم یصادفه، فلمّا جاء وضعوه بین یدیه، فقال: من بعث هذا؟ قالوا: عثمان. قالت: فرفع یدیه إلى السماء، فقال: اللّهمّ إنّ عثمان یترضّاک فارضَ عنه.
و ذکره السیوطی فی مسامرة الأوائل (ص 87) نقلًا عن البیهقی «3» و ابن عساکر «4» من طریق لیث.
قال الأمینی: خبص ابن زنیم هذا الخبیص لعثمان بعد لأی من وفاة رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم و قد مات الرجل بعد المائة و الأربعین من الهجرة، و لم یدرک النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم، و لم نعرف الذی أخذ الروایة منه ممّن شهد قصعة الخبیص و حضر مشهد الدعاء، کما لا یُعرف أحد من بقیّة رجال الإسناد، فالروایة مرسلة من الطرفین.
و أمّا ابن زنیم فقد جاء فیه عن عبد اللَّه بن أحمد قال: ما رأیت یحیى بن سعید أسوأ رأیاً منه فی لیث و ابن إسحاق و همام لا یستطیع أحد أن یراجعه فیهم. و قال ابن أبی شیبة و أبو حاتم «5» و الجوزجانی: کان ضعیف الحدیث. و ضعّفه ابن

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 473

سعد «1» و ابن معین و ابن عیینة. و قال أحمد «2» و أبو حاتم «3» أیضاً و أبو زرعة: مضطرب الحدیث لا تقوم به الحجّة عند أهل العلم بالحدیث. و قال یحیى: عامّة شیوخه لا یُعرفون. و قال ابن حبّان «4»: اختلط فی آخر عمره فکان یقلّب الأسانید و یرفع المراسیل، و یأتی عن الثقات بما لیس من حدیثهم، ترکه القطان و ابن مهدی و ابن معین و أحمد. و قال أبو أحمد الحاکم: لیس بالقویّ عندهم. و قال أبو عبد اللَّه الحاکم: مُجمَع على سوء حفظه «5».
ألا تعجب من حافظ کابن کثیر یذکر روایة هذا شأنها و هذه عللها و ذلک متنها المعلول و یرسلها إرسال المسلّم فی مقام الحجاج و یعدّها من فضائل عثمان؟ و یأتی إلى حدیث المؤاخاة الصحیح الثبت المتواتر الوارد من طرق مسندة معنعنة فی الصحاح و الأسانید و یتخلّص منه بقوله «6»: أسانیدها کلّها ضعیفة لا یقوم بشی ء منها حجّة، و اللَّه أعلم «7». و یروی فی تاریخه «8» (7/357) نزول آیة الولایة فی علیّ علیه السلام فقال: هذا لا یصحّ بوجه من الوجوه لضعف أسانیده، و لم ینزل فی علیّ شی ء من القرآن بخصوصیّته «9». حیّا اللَّه الأمانة! و قاتل اللَّه الحبّ المعمی و المصمّ.

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 474

و لو کان صلى الله علیه و آله و سلم یرفع یدیه لکلّ هدیّة و لو کانت لقمة خبیص للزمه أن لا ینزلهما فی أغلب أوقاته لکثرة الهدایا إلیه و کثرة مهدیها، و لم تکن لعثمان و لخبیصه خاصّة توجب أداء حقّها دون المؤمنین عامّة و هدایاهم