اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۳ آذر ۱۴۰۳

هرکس علی(ع) را افضل از ابوبکر، عمر و عثمان بداند به پیامبر(ص) توهین کرده است

متن فارسی

 «ابن عماد حنبلی» در «شذرات الذهب» 3: 46 در ترجمه «ابو بکر عبد العزیز بن جعفر حنبلی» معروف به «غلام خلّال» متوفّی به سال 363 می نویسد:«عباس بن ابی عمرو شرابی گفت: یک شب کاری داشتم که من برای آن اقدام کردم. سپس از کار که برگشتم و رو به خانه خود در باب ازج می آمدم، ستون نوری را مشاهده کردم که از وسط آسمان به درون مقبره می تافت. و من بر آن نور خیرم شدم و می ترسیدم که آن نور را گم کنم. ناگاه متوجه شدم این نور از آسمان بر قبر ابو بکر عبد العزیز افکنده شده و بسیار در شگفت ماندم. من رفتم و نور همچنان می تابید».
 «امینی» می گوید: این «ابو بکر حنبلی»، همان دانشمند و پیشوای حنبلیان است که تالیفاتی دارد، و او از «خلّال» و او هم از «حمصی» و او هم از «احمد» پیشوای حنبلیان نقل کرده که از او پرسیده که کدام یک از بزرگان فضیلت بیشتر دارد؟ گفته است: «هر کس علی را بر ابو بکر مقدم دارد، به رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله توهین کرده و هر کس ابو بکر را بر عمر مقدم بدارد، به رسول اللّه و به ابو بکر توهین کرده. و هر کس او را بر عثمان مقدم دارد، به ابو بکر و عمر و عثمان و به اهل شوری و مهاجران و انصار اهانت روا داشته است».
ای کاش به اندازه ذرّه ای از آن نور خیالی که بر قبر آن مرد رسیده است، بر دل و جایگاه بصیرت این مرد در دوران زندگی اش تابیده بود، تا دیگر در برابر سخنان پوچ پیشوای خود، اینقدر فرمانبری بخرج نمی داد، پیشوائی که با کتاب و سنت مخالفت ورزید. و این مرد، آن مایه و مقدار ندارد، که در این شئون بزرگ دخالت کند و در چیزی دخالت نماید که خود شایستگی آن را ندارد.
او به گروهی افتخار می کند که خودش از آنان نیست . این ادعای او در برابر فضایل «حضرت علی» علیه السّلام که دو آیه مباهله و تطهیر در باره او نازل شده، چه مقداری می تواند داشته باشد؟ مقتضی اولویت و شایسته فضیلت اینست که شخصیت مولانا «امیر مؤمنان» علیه السّلام با «پیغمبر» صلّی اللّه علیه و آله همدوش اند و این اتحاد در شخصیت مقام نبوّت را که استثنا کنیم، جز به واسطه فضایل و برتریها و مکارم و کردار نیک نیست. پس دیگر چه کسی جز «علی» علیه السّلام می تواند با پیغمبر در این اوصاف همدوشی کند؟
آیا این بی خردی و نادانی را نمی رساند، که کسی بگوید: «هر کس علی را مقدم بدارد … الخ» در حالی که پیغمبر و علی از همه گناهان پاک و دارای عصمت هستند؟ و آیا با معصوم، کسی برابری می کند که مرتکب اعمال بد و گناهان می شود؟ دارنده این نور ادعائی، ادعا می کند: «هر کس مقدم بدارد علی را … الخ»، اما به معنی آنچه می گوید توجه ندارد. و جا دارد که در این مقام چنین گفته شود: هر کس، دیگری را بر پیشوای ما «امیر مؤمنان» مقدم بدارد، براستی که بر کتاب کریم و بر کسی که خدا کتاب خود را بر او فرستاده (پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله) ایراد گرفته و توهین کرده است.
سخن راوی آن نور که از پیشوایش «احمد» نقل کرده و در جاهای متعدد و از دیدگاههای گوناگون در فضایل امام «علی»- صلوات اللّه علیه- روایت نقل کرده و ما آن را در جلدهای پیشین الغدیر آورده ایم، چگونه می تواند صحت و مقبولیت داشته باشد؟ .
کسی که «علی» علیه السّلام را بر «ابو بکر» و «عمر» و «عثمان» مقدّم بدارد، در واقع حجّت بالغه دارد و نور تابانی را برگزیده و به دستاویز محکمی چنگ زده که ناگسستنی است.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 11، ص: 204

متن عربی

57- عمود نور من السماء إلی قبر الحنبلی

ذکر ابن العماد الحنبلی فی شذرات الذهب «3» (3/46) فی ترجمة أبی بکر عبد العزیز بن جعفر الحنبلیّ المعروف بغلام الخلّال المتوفّی سنة (363) قال: حکی أبو العبّاس بن أبی عمرو الشرابیّ، قال: کان لنا ذات لیلة خدمة أمسیت لأجلها، ثم إنّی خرجت منها نوبة الناس «4» و توجّهت إلی داری بباب الأزج، فرأیت عمود نور من جوف السماء إلی جوف المقبرة، فجعلت أنظر إلیه و لا ألتفت خوفاً أن یغیب عنّی، إلی أن وصلت إلی قبر أبی بکر عبد العزیز، فإذا أنا بالعمود من جوف السماء إلی القبر، فبقیت متحیّراً و مضیت و هو علی حاله.

قال الأمینی: أبو بکر الحنبلی هذا هو شیخ الحنابلة و عالمهم فی عصره صاحب

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 11، ص: 204

التصانیف، و هو الراوی من الخلّال عن الحمصیّ عن إمام الحنابلة أحمد: أنَّه سُئل عن التفضیل فقال: من قدّم علیّا علی أبی بکر فقد طعن علی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم، و من قدّمه علی عمر فقد طعن علی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم و علی أبی بکر، و من قدّمه علی عثمان فقد طعن علی أبی بکر و عمر و عثمان و علی أهل الشوری و المهاجرین و الأنصار.

و لیت مثقال ذرّة من ذلک النور الخیالیِّ الممتدِّ من قبر الرجل سطع علی مکمن بصیرته إبّان حیاته، فلا یخضع لکلمة شیخه التافهة هذه التی تخالف الکتاب و السنّة، و إنَّ مقدار الرجل ینبو عن التدخّل فی هذا الشأن العظیم الذی لیس هو من رجاله لکن حنَّ قِدحٌ لیس منها «1» أنّی یقع قوله فی التفضیل مع آیتی المباهلة و التطهیر؟ و مقتضی الأولی اتّحاد مولانا أمیر المؤمنین علیه السلام مع صنوه النبیِّ الأعظم صلی الله علیه و آله و سلم فیما یمکن اتّحاد شخصین فیه، و لیست هی إلّا الفضائل و الفواضل و المکارم و المآثر ما خلا النبوّة، فما ظنّک برجل یوازنه صلی الله علیه و آله و سلم فیما ذکرناه من الفضل؟ ألیس من السخف أن یقال: من قدّم علیّا. إلی آخره؟ و مقتضی الثانیة عصمته صلوات اللَّه علیه عن جمیع الذنوب و المعاصی، و هل یوازی المعصوم من یجترح السیّئات و یقترف الآثام؟ لکن صاحب النور یروی: من قدّم علیّا. الی آخره. و لا یبالی بما یروی.

فمقتضی المقام أن یقال: من قدّم أحداً علی مولانا أمیر المؤمنین فقد طعن علی الکتاب الکریم و من صدع به صلی الله علیه و آله و سلم و من أنزله جلّت عظمته.

و أنّی یقع قول صاحب النور المرویّ عن إمامه أحمد أمام السنّة المتواترة الواردة من شتّی النواحی فی فضل الإمام صلوات اللَّه علیه المتقدّمة فی الأجزاء السابقة من هذا الکتاب «2»؟ فمن قدّمه سلام اللَّه علیه علی أبی بکر و صاحبیه فقد جاء

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 11، ص: 205

بالحجّة البالغة، و النور الساطع، و أخذ بالعروة الوثقی التی لا انفصام لها.