اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۳ آذر ۱۴۰۳

کیفیت نماز خواندن در فقه حنفی ها

متن فارسی

درباره بو حنیفه باید گفت: پیشوای حنفیان در زمینه دستورهای نماز، برداشت های پرت و پلا و پر لغزشی دارد که به سخنان ریشخند کنندگان به نماز می ماند و برای روشن شدن در این باره نمازی را که قفال خواند «1» به یاد آرید که در پیرامون آن برداشت های نسنجیده و ناساز با نامه خدا و آئین نامه پیامبر، در آینده به گستردگی سخن خواهیم راند، آری وی در برابر آن همه دستورهای روشن و یک پهلو، تازه اندیشه خود را به اجتهاد واداشته تا چه راهی به او بنماید! جصاص در احکام القرآن 1/18 می نویسد: همه یاران ما (حنفیان) همداستان اند که در هر یک از دو رکعت نخستین نماز بایستی سوره حمد را با یک سوره دیگر خواند و اگر به جای سوره حمد چیز دیگر بخواند هر چند بد کرده باز هم نمازش درست است پایان.
ابن حجر در فتح الباری می نویسد: راستی این که حنفیان می گویند:
«خواندن سوره حمد واجب است با این همه- بر پایه بنیاد خویش- بر آن رفته اند که هر چند واجب است با نخواندن آن هم نماز درست است چون وجوب آن، از
آئین نامه پیامبر گرفته شده و آن چه را درست بودن نماز جز با آن پذیرفته نیست، تنها از راه آن چه در قرآن آمده می توان دریافت و بس و آن گاه خدای برتر از پندار گوید: آن چه از آن بتوانید، بخوانید. پس آن چه قرآن- به تنهائی- بایسته می شمارد خواندن آن اندازه است که شدنی باشد و وجوب خواندن سوره حمد را از راه سخن پیامبر دریافته ایم، پس هر چند پذیرفتن آن، بایسته است و سرباز زدن از آن گناه دارد، باز با نخواندن آن هم نماز درست است.»
زمینه چینی برای این گونه برداشت ها بر بنیاد اندیشه ای تباه است و بازده آن نپذیرفتن بسیاری از آئین نامه های پاک پیامبر و آن هم بی پشتوانه و دست افزاری روشن، که چه بسیار جای ها آئین گذار می گوید: این بسنده نیست، این پذیرفته نیست، این درست نیست، و آن گاه کسانی که به این اندیشه چسبیده اند می گویند:
نه! این بسنده است، پذیرفته است، درست است. و برای همین ها بوده که گذشتگان، از دارندگان رأی می پرهیزیده اند. سخنان بالا را شوکانی هم در نیل الاوطار 2/230 یاد کرده است.
و با نگرش به ارجی که در گزارش ها به خواندن سوره حمد در همه نمازها داده شده، و نیز با پذیرفتن نمای این گزارش: «جز با خواندن سوره حمد، نماز درست نیست» کسانی از بزرگان سنیان بر آن رفته اند که خواندن آن بر پسنماز نیز همه جا- یا در نمازهائی که باید آن را بلند خواند- بایسته است. ترمذی در صحیح 1/42 می نویسد: خداوندان دانش در این باره که آیا پسنماز هم باید حمد و سوره را بخواند یا نه، همداستان نیستند. پس بیشتر خداوندان دانش از یاران پیامبر (ص) و پیروان پس از ایشان بر آن رفته اند که پشت سر پیشنماز هم باید حمد و سوره را خواند و مالک و پسر مبارک و شافعی و احمد و اسحاق نیز بر این رفته اند و آورده اند که عبد اللّه پسر مبارک گفت هم من هنگامی که پسنماز باشم حمد و سوره را می خوانم و هم مردم- به جز گروهی از کوفیان- و بر آنم که هر کس آن را نخواند نمازش درست است. و گروهی از خداوندان دانش،
بر کسانی که سوره حمد را نخوانند- هر چند پسنماز باشند- سخت گرفته و گفته اند جز با خواندن سوره حمد نماز درست نیست خواه تنها نماز بخوانی خواه پسنماز باشی. پایان
و با همه این ها، از زبان عباده پسر صامت نیز آورده اند که پیامبر گفت:
می بینم که شما پشت سر پیشنمازتان نماز را می خوانید، چنین نکنید مگر در خواندن سوره حمد باشد. زیرا هر کس آن را نخواند نمازش درست نیست.
و به گزارش بوداود: چون من نماز را بلند خواندم شما چیزی از قرآن را نخوانید مگر سوره حمد را.
و به گزارش نسائی و ابن ماجه: چون من نماز را بلند خواندم هیچ یک از شما آن را نخوانید مگر سوره حمد را.
و به گزارش حاکم: چون پیشنماز می خواند شما نخوانید مگر سوره حمد را زیرا هر کس آن را نخواند نماز نکرده است.
و به گزارش طبرانی: هر کس پشت سر پیشنماز نماز می گزارد باید سوره حمد را بخواند.
و از زبان انس پسر مالک آورده اند که پیامبر گفت: آیا در نمازتان پشت سر پیشنماز و هنگامی که او می خواند شما نیز قرآن می خوانید؟ چنین نکنید و هر یک از شما آهسته و در پیش خود سوره حمد را بخوانید.
و از زبان بوقلابه- بی زنجیره ای پیوسته- آورده اند که پیامبر گفت:
آیا هنگامی که من می خوانم شما نیز پشت سر من می خوانید؟ چنین نکنید و هر یک از شما در پیش خود و آهسته سوره حمد را بخوانید «1»
ابن حزم در المحلی 3/239 می نویسد: یاران ما برداشت های گونه گون
دارند گروهی گفته اند پسنماز بایستی در همه رکعت ها سوره حمد را بخواند خواه پیشنماز آن را بلند بخواند خواه آهسته. و گروهی گفته اند، این کار تنها در هنگامی برگردن او بایسته است که پیشنماز آن را آهسته بخواند و اگر پیشنماز آن را بلند خواند او نباید بخواند و در این که پیشنماز یا کسی که به تنهائی نماز می خواند باید در همه رکعت ها سوره حمد را بخوانند همه همداستان اند.
و بیهقی گزارش هائی درست آورده است که می رساند خواندن سوره حمد از گردن کسانی که پشت سر پیشنمازند برداشته شده است خواه او آن را بلند بخواند و خواه آهسته، و سپس سخن کسانی را یاد می کند که گویند همیشه بایستی آن را پشت سر پیشنماز خواند، سپس می گوید: بر بنیاد آئین نامه پیامبر، این درست ترین برداشت ها است و نزدیک ترین آن ها به استوار کاری.
برگردید به السنن الکبری 2/159 تا 166.
این جا سخن در پیرامون زمینه نخست از دو زمینه ای که دو خلیفه در نماز، آئین نامه ارجمند پیامبر را پایمال نمودند به پایان می رسد و از لابلای آن، هم دستور زمینه دوم دانسته می شود و هم این که توده همداستان اند که بازیافت آن چه جایش گذشت- دوبار خواندن حمد در یک رکعت به جای رکعت دیگر- در آئین نامه پیامبر نیامده است و برداشت عمر و عثمان بر بنیادی استوار نیست، نه شایسته به کار بستن است و نه سزاوار پشتگرمی و نه هیچکس از بازگو گران دستورها آن را شیوه گردانیده است.
و درستی برای پیروی سزاوارتر است.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 8، ص: 263

متن عربی

و أمّا أبو حنیفة إمام الحنفیّة فإنّ له فی مسائل الصلاة آراء ساقطة تشبه أقوال المستهزئ بها و حسبک برهنة صلاة القفال «1»، و سنفصّل القول فی تلکم الآراء الشاذّة عن الکتاب و السنّة، و قد اجتهد فی المسألة تجاه تلکم النصوص. قال الجصّاص فی أحکام القرآن (1/18): قال أصحابنا- الحنفیّة- جمیعاً رحمهم اللَّه: یقرأ بفاتحة الکتاب و سورة فی کلّ رکعة من الأُولیین، فإن ترک قراءة فاتحة الکتاب و قرأ غیرها فقد أساء و تجزیه صلاته. انتهی.

قال ابن حجر فی فتح الباری «2»: إنّ الحنفیّة یقولون بوجوب قراءة الفاتحة لکن بنوا علی قاعدتهم أنّها مع الوجوب لیست شرطاً فی صحّة الصلاة، لأنّ وجوبها إنّما ثبت بالسنّة، و الذی لا تتمّ الصلاة إلّا به فرض، و الفرض عندهم لا یثبت بما یزید علی القرآن و قد قال تعالی: (فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ ) «3» فالفرض قراءة ما تیسّر، و تعیّن الفاتحة إنّما یثبت بالحدیث فیکون واجباً یأثم من یترکه و تجزئ الصلاة بدونه، و هذا تأویل علی رأی فاسد، حاصله ردّ کثیر من السنّة المطهّرة بلا برهان و لا حجّة نیّرة، فکم موطن من المواطن یقول فیه الشارع: لا یجزئ کذا، لا یقبل کذا، لا یصحّ کذا، و یقول المتمسّکون بهذا الرأی یجزئ، و یقبل، و یصحّ؛ و لمثل هذا حذّر السلف

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 8، ص: 263

من أهل الرأی. انتهی. و ذکره الشوکانی فی نیل الأوطار «1» (2/230).

و نظراً إلی الأهمیّة الواردة فی قراءة أُمّ الکتاب فی الصلوات کلّها، و أخذاً بظاهر:

 «لا صلاة إلّا بفاتحة الکتاب»، ذهب من ذهب من القوم إلی وجوبها علی المأموم أیضاً مطلقاً أو فی الصلوات الجهریّة؛ قال الترمذی فی الصحیح «2» (1/42): قد اختلف أهل العلم فی القراءة خلف الإمام، فرأی أکثر أهل العلم من أصحاب النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم و التابعین من بعدهم القراءة خلف الإمام، و به یقول مالک و ابن المبارک و الشافعی و أحمد و إسحاق، و روی عن عبد اللَّه بن المبارک أنّه قال: أنا أقرأ خلف الإمام و الناس یقرؤون إلّا قوم «3» من الکوفیّین، و أری أنّ من لم یقرأ صلاته جائزة، و شدّد قوم من أهل العلم فی ترک قراءة فاتحة الکتاب و إن کان خلف الإمام فقالوا: لا تُجزئ صلاة إلّا بقراءة فاتحة الکتاب وحده کان أو خلف الإمام. انتهی.

و قد جاء مع ذلک عن عبادة بن الصامت مرفوعاً: «إنّی أراکم تقرءون وراء إمامکم فلا تفعلوا إلّا بأُمّ القرآن فإنّه لا صلاة لمن لم یقرأها».

و فی لفظ أبی داود: «لا تقرءوا بشی ء من القرآن إذا جهرت إلّا بأُمّ القرآن».

و فی لفظ النسائی و ابن ماجة: «لا یقرأنّ أحد منکم إذا جهرت بالقراءة إلّا بأُمّ القرآن».

و فی لفظ الحاکم: «إذا قرأ الإمام فلا تقرءوا إلّا بأُمّ القرآن فإنّه لا صلاة لمن لم یقرأ بها».

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 8، ص: 264

و فی لفظ الطبرانی: «من صلّی خلف الإمام فلیقرأ بفاتحة الکتاب».

و عن أنس بن مالک مرفوعاً: «أ تقرؤون فی صلاتکم خلف الإمام بقرآن و الإمام یقرأ؟ فلا تفعلوا و لیقرأ أحدکم بفاتحة الکتاب فی نفسه».

و عن أبی قلابة مرسلًا: «أ تقرؤون خلفی و أنا أقرأ فلا تفعلوا ذلک، لیقرأ أحدکم بفاتحة الکتاب فی نفسه سرّا» «1».

قال ابن حزم فی المحلّی (3/239): اختلف أصحابنا فقالت طائفة: فرض علی المأموم أن یقرأ أُمّ القرآن فی کلّ رکعة أسرّ الإمام أو جهر، و قالت طائفة: هذا فرض علیه فیما أسرّ فیه الإمام خاصّة و لا یقرأ فیما جهر فیه الإمام، و لم یختلفوا فی وجوب قراءة أُمّ القرآن فرضاً فی کلّ رکعة علی الإمام و المنفرد.

و أخرج البیهقی أحادیث صحاحاً تدلّ علی أنّ القراءة تسقط مع الإمام جهر أو لم یجهر. و ذکر قول من قال: یقرأ خلف الإمام مطلقاً ثمّ قال: هو أصحّ الأقوال علی السنّة و أحوطها. راجع السنن الکبری (2/159- 166).

هذا تمام القول فی الناحیة الأولی من ناحیتی مخالفة عمل الخلیفتین فی الصلاة للسنّة الشریفة، و من ذلک کلّه یُعلم حکم الناحیة الثانیة و أنّ الأُمّة مطبقة علی أنّ تدارک الفائتة من قراءة رکعة فی رکعة أخری لم یرد فی السنّة النبویّة، و أنّ رأی الرجلین غیر مدعوم بحجّة، لا یُعمل به، و لا یُعوّل علیه، و لا یستنّ به قطّ أحد من رجال الفتوی، و الحقّ أحقّ أن یُتّبع.