اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

گمانه زنی های علمای اهل سنت درباره عصمت خلفا

متن فارسی

گمانه زنی های علمای اهل سنت درباره عصمت خلفا

شمه ای از زیاده روی و مبالغه ای که در تمجید و فضیلت شماری برای هر یک از این سه نفر از طرف هواخواهانشان یا فرصت طلبان دنیاپرست صورت گرفته به نظرتان رسید و ثابت نمودیم که تمام فضائلی که آن جماعت برای این سه نفر تراشیده اند همه به استناد روایات جعلی و بی اساس و ضعیف است که به هیچ وجه با حقایق تاریخی و احادیث ثابت و مسلم و صحیح سازگار نیست و نه‌ با آنچه تاریخ از روحیات و خصوصیات اخلاقی و اعتقادی یا اعمال و کردارشان برای ما داستان می نماید مطابقت دارد . در گذشته غالبا روایاتی را بررسی کردیم که در فضیلت یکی از این سه نفر ساخته و رایج گشته ‌بود . لکن اکنون شما را با نوعی از روایات آشنا می سازیم که هر سه را در بر دارد. البته فقط به روایات تاریخی می پردازیم و به هر گفته و حرفی اعتنا نمی نماییم ، زیرا حرف زدن‌ مایه ای ندارد و عنان زبان چون گسیخت ‌و رها گشت سخن به هر سو رانده می شود چنان افسار شهوت و هوس و عشق و کین کورکورانه که حد و مرزی نمی شناسد . به همین روی از کنار حرفهای امثال ابن حزم و ابن تیمیه و ابن جوزی و ابن جوزیه و ابن کثیر و ابن حجر و دیگر پیشینیان و معاصرانی که از قماش آنهایند بزرگوارانه می گذریم، چه ؛ کجا ما را یارای این است که در برابر پندارهایی که بصورت یاوه از دهان تفتازانی و امثالش به در آمده حوصله شرح و بسط و تجزیه و تحلیل به خرج دهیم ؟ ‌مثلا درباره آنچه در ” شرح المقاصد “می گوید : جماعت ما برای اثبات این که معصوم بودن (زمامدار) واجب نیست‌ به اجماعی که در زمامداری ابوبکر و عمر و عثمان – رضی الله عنهم – شده است استدلال کرده اند و به اجماع بر این که معصوم شمردن آنان واجب نیست – گرچه معصوم هم باشند به این معنی که از هنگام ایمان آوردن متصف به خصلت پرهیز از گناه بوده اند در عین این که ارتکاب گناه بر ایشان امکان داشته‌ است. یا حرف ابو ثناء – شمس الدین‌ محمود اصبهانی – متکلم معروف در کتاب” مطالع الانظار ” : شرط خلافت، معصوم بودن نیست بر خلاف نظر اسماعیلیه و اثنی عشریه . ما خلافت ابوبکر را داریم، و امت اجماع کرده است بر این که معصوم شمردنش واجب نیست، البته نمی گویم معصوم نبوده است . یا حرف حافظ نور محمد افغانی ‌که در کتاب « تاریخ مزار شریف » سخن از معصوم بودن عثمان رانده است ما صفحاتی از نامه اعمال این ” معصومان ” را که بیشتر عمر در جاهلیت‌ و بر عادات و رویه خاصش سپری کرده اند از نظرتان گذراندیم، و باز نمودیم که حتی کارها و کردار دوره اسلامی زندگانیشان نمی گذارد ” عادل “و راست رو شمرده شوند تا چه رسد به ” معصوم ” نمی خواهیم در اینجا داستان آن صفحات را تکرار نموده، و دوباره یکایک اعمالشان را به شرح و به بحث آوریم، زیرا همانچه در جلدهای ششم وهفتم و هشتم از جنایات و گناهان و بدعت ها و نامردمی های آنان و کارهایی که با اسلام نمی سازد و از احکام قرآن‌ و سنت منحرف و بیگانه است ثبت کردیم کفایت می نماید .

(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 9 ص 515 )

متن عربی

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 515

المغالاة فی فضائل الخلفاء الثلاثة

أبی بکر، عمر، عثمان

لقد أوقفناک علی شی ء من الغلوّ الفاحش فی کلّ فرد من هؤلاء، و عرّفناک أنّ کلّ ما لفّقه القوم و رمّقه من الفضائل إنّما هی من مرمّعات الحدیث لا یساعدها المعروف من نفسیّاتهم و ملکاتهم، و لا یتّفق معها ما سجّل لهم التاریخ من أفعال و تروک، و هلمّ الآن إلی لون آخر ممّا تمنّته ید الافتعال یشملهم کلّهم، و لا نکترث من ذلک إلّا لما جاء بصورة الروایة دون الأقوال و الکلمات، فإنّ رمی القول علی عواهنه ممّا لا نهایة له، و ما حدت إلیه الأهواء و الشهوات لا تقف علی حدّ، فنمرّ بما جاء به أمثال أبناء حزم و تیمیّة و الجوزی و الجوزیّة و کثیر و حجر و من لفّ لفّهم من السلف و الخلف کراماً، فأنّی یسع لنا التبسّط تجاه مزعمة نظراء التفتازانی و أمثاله، قال فی شرح المقاصد «1» (2/279): احتجّ أصحابنا علی عدم وجوب العصمة بالإجماع علی إمامة أبی بکر و عمر و عثمان رضی الله عنهم مع الإجماع علی أنّهم لم تجب عصمتهم، و إن کانوا معصومین، بمعنی أنّهم منذ آمنوا کان لهم ملکة اجتناب المعاصی مع التمکّن منها.

و قال أبو الثناء شمس الدین محمود الأصبهانی المتکلّم الشهیر فی مطالع الأنظار (ص 470): و لا یشترط فیه العصمة خلافاً للإسماعیلیة و الاثنی عشریّة لنا: إمامة أبی بکر و الأُمّة اجتمعت علی کونه غیر واجب العصمة لا أقول إنّه غیر معصوم. انتهی. و أقرّ عصمة عثمان الحافظ نور محمد الأفغانی فی کتابه تاریخ مزار شریف (ص 4).

                        الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 9، ص: 516

و نحن وضعنا أمامک صحائف من کتب أعمال هؤلاء المعصومین التی قضوا «1» أکثرها علی العادات الجاهلیّة، و أوقفناک علی أنّ ما طابق منها عهد الإسلام ممّا لا یمکن أن یکون صاحبه عادلًا فضلًا عن أن یُعدّ معصوماً، و هاهنا لا نحاول أکثر من لفت نظر القارئ إلی تلکم الصحائف من غیر توسّع نکرّره، ففیما سبق فی الجزء السادس و السابع و الثامن من الطامّات و الجنایات و الأحداث و الشنائع و الفظائع و ممّا لا تقرّره طقوس الإسلام و یشذّ عن سنن الکتاب و السنّة غنی و کفایة