26 یک ناصبی مستجاب الدعوه
سعید بن ایاس جریری ” متوفی 144 روایت کرده: ” عبد الله بن شقیق عقیلی پدر عبد الرحمن بصری مستجاب الدعوه بود، چنانکه ابری که بالای سرش می گذشت، می گفت: خدایا این را از اینجا رد مکن، مگر آنکه برما ببارد و آن نیز شروع به بارش می کرد “. ” این ابی خثیمه ” این روایت را در ” تاریخ ” خود آورده است “تهذیب254:5”.
” امینی می گوید: این که دعای یکی از اولیای الهی بر آورده شود، استعبادی ندارد و بر مولی سبحانه دشوار نیست که بر بندگان صالحش کرامت بدهد، اما نسبت کرامت بر ” عقیلی ” استعباد دارد و به فاصله شرق تا غرب، از او دور است، چرا که او از کسانی است که بر عداوت ” سید عترت ” کمر بسته اند، و بنقل ” ابن خراش “: ” از طرفداران عثمان و دشمنان علی بود “. ” احمد بن حنبل ” گفته است: ” این مرد به علی حمله می کرد پس برای آن ” پسر مادر ” که دوستی ” سید عرب امیر مومنان ” علیه السلام را پیشه نکند، دیگر چه کرامتی می ماند؟ آنهم عداوتی که پس از دعای مستجاب پیغمبر اقدس در باره ” علی ” علیه السلام انجام گیرد، دعایی که مضمون آن این است: ” خدایا هر که او را دوست بدارد، او را دوست بدار،و هر که با او دشمنی ورزد، او را دشمن بدار “. و پس از آنکه پیغمبر صلی الله علیه و اله و سلم فرموده است: ” علی را جز آدم مومن دوست نمی دارد. و غیر از منافق او را کسی دشمن نمی دارد “. و پس از این سخن پیغمبر صلی الله علیه و اله که فرمود: ” ای علی انسان مومن ترا دشمنی نمی کند و منافق هم دوست ندارد “. و پس از این فرموده پیامبر صلی الله علیه و اله که فرمود: ” علی را منافق دوست نمی دارد و مومن دشمن نمی شمرد “. و پس از این گفته پیغمبر صلی الله علیه و آله که فرمود: ” ای علی هر گاه تو نبودی پس از من مومنان شناخته نمی شدند “. و فرموده است: ” سوگند بخدا که هر کس علی را دشمن بدارد، خواه از خاندان من یا جز آنها، از دایره ایمان خارج شده است “. و باز فرموده است: ” ای علی تو در دنیا و در آخرت پیشوایی. دوستار تو دوست من است و دوست من دوست خدا است. دشمن تو دشمن من است و دشمن من دشمن خدا است. وای بر آن که پس از من با تو دشمنی کند “. و باز پیغمبر صلی الله علیه و آله فرموده است: ” ای علی خوشا بر کسی که ترا دوست دارد و بر تو اخلاص ورزد، و وای بر کسی که با تو دشمنی کند و ترا تکذیب نماید “. و باز خطاب به ” علی ” علیه السلام فرموده است: ” هر کس ترا دوست بدارد مرا دوست داشته و هر کسی ترا دشمن بدارد مرا دشمن داشته است “. و احادیث فراوان دیگری که در این باره آمده است. پس یک مسلمان چگونه می تواند که سخنان رسول الله صلی الله علیه و آله را تصدیق کند و آنگاه کرامت کسانی مثل ” شقیق ” را که دشمن ” علی ” علیه السلام و دشنام دهنده به او بود، بپذیرد و او را مستجاب الدعوه بشمارد و دعایش را در ابر نافذ بداند؟ آری آنجا که از روی نا آگاهی خواسته شود در فضایل غلو بکار رود، چنین نسبتهایی را می اتوان داد. اما ” جریری ” که این روایت خنده آور را نقل کرده، کسی است که در همین کتاب احوال او را شناخته اید و همو است که سه سال پیش از مرگش عقل خود را باخته و همین روایت از فراورده های جنون اوست.
(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 11 ص 159)