اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۱ مهر ۱۴۰۴

قسمِ دروغِ حسن بصری

متن فارسی

محمد بن زبیر گفته است: عمر بن عبد العزیز مرا پیش حسن بصری فرستاد تا از او مسائلی را بپرسم، پیشش رفتم و به او گفتم: مرا در مورد چیزی که مردم در آن با هم اختلاف دارند شفا بخش و راحتم کن که آیا پیامبر اکرم، ابوبکر را خلیفه و جانشین خود قرار داده بود یا نه؟ حسن بصری راست نشست و گفت “: آیا در این باره تردیدی است بی پدر؟! آری قسم بخدا که جز او خدائی نیست، رسول خدا او را جانشین خود قرار داده است، و قطعا او داناترین و پرهیزکارترین و خائف ترین فرد نسبت به خدا بود که بمیرد و او را خلیفه و جانشین خود قرار ندهد!!”

ابن قتیبۀ در کتاب ” الامامۀ و السیاسۀ “صفحه ی 4 این مطلب را آورده و در آخر آن چنین است: “و او داناتر به خدا و پرهیزکارتر برای اوست که از میان مردم برود و او را امیر قرار ندهد.” ابن حجر نیز آنرا در صواعق صفحه ی 15 آورده است.

ببین این مرد خشک مقدس به ظاهر زاهد (حسن بصری) چگونه درباره ی امری (تعیین خلافت ابوبکر از ناحیه رسول خدا سوگند می خورد که هیچ فردی از امت اسلام حتی ابوبکر و عمر آنرا قبول ندارند؟ و بزودی از امیر المؤمنین و ابی بکر و عمر و عایشه روایات صحیحی که از طریق عامه نقل شده و نص در این است که رسول خدا کسی را جانشین خود قرار نداده خواهد آمد و نیز در همین جلد و جلد هفتم نص گفتار ابی بکر در مرض مرگش خواهد آمد که: ای کاش از رسول خدا پرسیده بودم که این امر مال کیست؟ تا کسی در آن باره منازعه نمی کرد، دوست داشتم که از او می پرسیدم که آیا از برای انصار در این باره نصیبی هست یا نه؟ بنابراین گفته ی حسن بصری درباره ی آنچه که مردم درباره ی آن اختلاف دارند (خلافت) مرض است نه دوا، چنانکه او پنداشته است.

(الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب ج 5 ص 551)

متن عربی

21- قال محمد بن الزبیر: أرسلنی عمر بن عبد العزیز إلى الحسن البصری أسأله عن أشیاء، فجئته فقلت له: اشفنی فیما اختلف فیه الناس، هل کان رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم استخلف أبا بکر؟ فاستوى الحسن قاعداً فقال: أ وَ فی شکّ هو؟ لا أباً لک، إی و اللَّه الذی لا إله إلّا هو لقد استخلفه، و لهو کان أعلم باللَّه، و أتقى له، و أشدّ له مخافةً من أن یموت علیها لو لم یؤمّره.

أخرجه ابن قتیبة فی الإمامة و السیاسة «2» (ص 4) و فی آخره: و هو کان أعلم باللَّه تعالى و أتقى للَّه تعالى من أن یتوثّب علیهم لو لم یأمره. و ذکره ابن حجر فی الصواعق «3» (ص 15).

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 551

انظر إلى هذا المتقشّف المتزهّد الجامد کیف یحلف کذباً باللَّه تعالى على ما لا تعترف به الأمّة جمعاء حتى نفس أبی بکر و عمر، و سیوافیک الصحاح الناصّة من طرق القوم على عدم الاستخلاف من النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم عن أمیر المؤمنین علیّ، و أبی بکر، و عمر، و عائشة، و سیوافیک فی هذا الجزء و الجزء السابع ما جاء فی الصحیح الثابت من قول أبی بکر فی مرضه الذی توفّی فیه: وددت أنّی کنت سألت رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم لمن هذا الأمر؟ فلا ینازعه أحد، و وددت أنّی کنت سألته هل للأنصار فی هذا الأمر نصیب؟ فقول الرجل داء فیما اختلف فیه الناس، لا شفاء کما حسبه السائل.