43- قیس بن سعد بن عباده- پیشوای قبیله خزرج- در نامه ای به معاویه می نویسد: «… تو بتی بت زاده ای. از روی ناچاری و اضطرار مسلمان گشتی و آزادانه و به اختیار از آن بدر شدی. اظهار ایمانت دیری نپائید و نفاقت تازه نیست …
ما انصار و پشتیبان دینی هستیم که تو از آن بدر گشته ای و دشمن دینی هستیم که تو به آن درآمده ای.»
به عبارت دیگر چنین می نویسد: «تو بت پرستی بت پرست زاده ای بیش نیستی. از روی ناچاری و اضطرار مسلمان گشتی و در آن برای اختلاف افکنی ماندی و آزادانه و به اختیار از آن بدر گشتی. خدا بهره ای از اسلام به تو نداد. اظهار ایمانت دیری نپائید و نفاقت تازه نیست. همچنان با خدا و پیامبرش در حال جنگی، و یکی از قبائل مشرک و مهاجمی، و دشمن خدا و پیامبرش و بندگان مؤمنش …» «3»
44- وقتی برای معاویه بیعت گرفته شد، «قیس» چنین گفت: «مردم! بدی را به جای نیکی اختیار کرده اید، و عزت را با ذلت عوض کرده اید، و ایمان را با کفر، و پس از آنکه دوستدار و تحت حکومت امیر مؤمنان و سرور مسلمانان و پسر عموی پیامبر جهانیان بودید، اکنون به این حال در افتاده اید که آزاد شده فرزند آزاد شده، بر شما حاکمیت یافته است و ذلت را بر شما تحمیل می کند و با شما به خشونت
رفتار می نماید. این را چگونه از یاد می برید و از آن غفلت می نمائید؟ یا مگر خدا بر دلهاتان مهر رکود نهاده تا چنان شده اید که نمی اندیشید؟!» «1»
45- «قیس» در نامه دیگری به معاویه می نویسد: «به من دستور می دهی زیر فرمان تو درآیم، زیر فرمان کسی که بیش از هر کس برای حکومت ناشایسته است و از همه دروغگوتر و دغلگوتر و گمراه تر و بی ارتباطتر با پیامبر خدا! جماعتی که تو داری جماعتی هستند گمراه و گمراهگر، سلطه شرک آمیزی از سلطه های شرک آمیز اهریمن». «2»
ما انصار و پشتیبان دینی هستیم که تو از آن بدر گشته ای و دشمن دینی هستیم که تو به آن درآمده ای.»
به عبارت دیگر چنین می نویسد: «تو بت پرستی بت پرست زاده ای بیش نیستی. از روی ناچاری و اضطرار مسلمان گشتی و در آن برای اختلاف افکنی ماندی و آزادانه و به اختیار از آن بدر گشتی. خدا بهره ای از اسلام به تو نداد. اظهار ایمانت دیری نپائید و نفاقت تازه نیست. همچنان با خدا و پیامبرش در حال جنگی، و یکی از قبائل مشرک و مهاجمی، و دشمن خدا و پیامبرش و بندگان مؤمنش …» «3»
44- وقتی برای معاویه بیعت گرفته شد، «قیس» چنین گفت: «مردم! بدی را به جای نیکی اختیار کرده اید، و عزت را با ذلت عوض کرده اید، و ایمان را با کفر، و پس از آنکه دوستدار و تحت حکومت امیر مؤمنان و سرور مسلمانان و پسر عموی پیامبر جهانیان بودید، اکنون به این حال در افتاده اید که آزاد شده فرزند آزاد شده، بر شما حاکمیت یافته است و ذلت را بر شما تحمیل می کند و با شما به خشونت
رفتار می نماید. این را چگونه از یاد می برید و از آن غفلت می نمائید؟ یا مگر خدا بر دلهاتان مهر رکود نهاده تا چنان شده اید که نمی اندیشید؟!» «1»
45- «قیس» در نامه دیگری به معاویه می نویسد: «به من دستور می دهی زیر فرمان تو درآیم، زیر فرمان کسی که بیش از هر کس برای حکومت ناشایسته است و از همه دروغگوتر و دغلگوتر و گمراه تر و بی ارتباطتر با پیامبر خدا! جماعتی که تو داری جماعتی هستند گمراه و گمراهگر، سلطه شرک آمیزی از سلطه های شرک آمیز اهریمن». «2»
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج 10، ص: 225