اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۷ مهر ۱۴۰۳

اگر یک ساعت صبر می‌کردی، از زیر قدم‌هایت چشمه جاری می‌شد

متن فارسی

«عبد اللّه بن حنیف» که رحمت خدا بر او باد، گوید: «به قصد حج وارد بغداد شدم، در حالی که چهل روز بود نان روز نخورده و جنید را ندیده بودم و طهارت داشتم. کفتاری را بر لب چاهی دیدم که آب می‌نوشد. من هم تشنه بودم. نزدیک که شدم، کفتار دور شد و آب در ته چاه بود. به راه افتادم و گفتم: خدایا، محل این کفتار کجا است؟ از پشت خطابی آمد که ترا آزمودیم و صبر نداشتی، برگرد و آب را بگیر. من برگشتم ناگاه چاه را پر از آب دیدم. سبوی خود را پر کرده و از آن نوشیدم و طهارت هم کردم و تا مدینه آمدم، بدون اینکه آب سبو تمام شود. پس از آنکه سیراب شدم، از هاتفی ندا شنیدم که می‌گفت: کفتار بدون سبو و ریسمان آمده بود و تو با خود سبو آورده بودی. از حج که باز گشتم، وارد مسجد شدم. چشم جنید که بر من افتاد، گفت: اگر به اندازه یک ساعت صبر می‌کردی، از زیر قدمهایت چشمه جاری می‌شد». الروض الفائق ص 127.

«امینی» می‌نویسد: اینها، همه اوهامی است که روی هم انباشته شده. آیا «جنید» دیگر بر انبیا و رسل دانش غیبی گذاشته که به او نداده شده است؟
و آیا این درست است که اولیای خدا، باید همچون کفتاران که دسترسی به وسایل و آمادگی این کارها را ندارند، بدون کوزه و طناب بر سر چاه عمیق بیایند تا آب بردارند، در حالی که انسان عادی بدون آماده کردن وسایل و اسباب نمی‌تواند به حوائج خود قیام نماید؟ خدا بشر را چنین آفریده و این همان چیزی است که از بسیاری از احادیث شریف بدست می‌آید. و در این موارد مطالعه سیرت پیامبر بزرگوار صلّی اللّه علیه و آله و دیگر پیامبران علیهم السّلام ترا کفایت می‌کند. و قطعا پیامبران اولیای خدا و همگی از ابن حنیف برتر بوده‌اند

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج‏11، ص: 192

متن عربی

55- قصّة فیها کرامتان

قال عبد اللَّه بن حنیف رحمه الله: دخلت بغداد قاصداً الحجَّ، و لم آکل الخبز أربعین یوماً، و لم أدخل على الجنید و کنت على طهارة، فرأیت ظبیاً على رأس البئر و هو یشرب و کنت عطشاناً، فلمّا دنوت إلى البئر ولّى الظبی، فإذا الماء فی أسفل البئر، فمشیت و قلت: یا سیدی ما لی محلّ هذا الظبی؟ فنودیت من خلفی: جرّبناک فلم تصبر فارجع و خذ، فرجعت فإذا البئر ملآنةٌ ماءً، فملأت رکوتی، فکنت أشرب منه و أتطهّر إلى المدینة و لم أنفد، و لمّا استقیت سمعت هاتفاً یقول: إنَّ الظبی جاء بلا رکوة و لا حبل و أنت جئت معک الرکوة. فلمّا رجعت من الحجِّ دخلت الجامع، فلمّا وقع بصر

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏11، ص: 192

الجنید علیَّ قال: لو صبرت و لو ساعة لنبع الماء من تحت رجلیک. الروض الفائق (ص 127).

قال الأمینی: أوهامٌ متراکمة بعضها فوق بعض، و هل ترک الجنید للأنبیاء و الرسل علماً بالمغیب و لم یبح به، و هل أتى البئر العمیقة ولیٌّ من الأولیاء بلا رکوة و لا حبل کالظباء التی تفقدهما و لا یسعها التأهّب بأمثالهما، و أمّا الإنسان العادی فلیس له و هو سارٍ فی عالم الأسباب إلّا أن یحمل معه أدوات حاجته، هکذا خلق اللَّه البشر، و هو ظاهر کثیر من الأحادیث الشریفة. و حسبک سیرة النبیّ الأعظم و المرسلین من الأنبیاء صلوات اللَّه علیهم أجمعین. و کلّهم للَّه أولیاء، و جمیعهم أفضل من ابن حنیف.