1- امام حنبلیان احمد در مسند خود 4/94 از طریق عباد بن عبد اللّه بن زبیر آورده است که چون معاویه براى حج بر ما در آمد ما نیز همراه او به مکه شدیم و او با ما نماز ظهر را دو رکعت خواند و سپس به سوى دار الندوه بازگشت- با آن که عثمان موقعى که نماز را در سفر تمام می خواند، چون به مکه می آمد در آن جا هر یک از نمازهاى ظهر و عصر و عشاء را چهار رکعت می خواند و چون به سوى منى و عرفات بیرون می شد نماز را شکسته می خواند و چون از حج فراغت می یافت و در منى اقامت می کرد نماز را تمام می خواند تا از مکه خارج می شد- با این سوابق بود که چون معاویه نماز ظهر را با ما دو رکعت خواند مروان بن حکم و عمرو بن- عثمان به سوى او برخاسته و گفتند: هیچ کس پسر عموى خویش را زشتتر از این سان که تو عیب کردى عیب نکرد به آن دو گفت: چگونه؟ گفتندش: مگر نمی دانى او نماز را در مکه تمام می خواند گفت واى بر شما آیا روش درست بجز آن بود که من عمل کردم؟ من با پیامبر و با ابو بکر و عمر نماز را به این گونه خواندم گفتند پسر عمویت آن را تمام خوانده و مخالفت تو با او عیبجوئى از او است. پس معاویه چون به نماز عصر بیرون شد آن را با ما چهار رکعت خواند.
این روایت را هیثمى نیز در مجمع الزوائد 2/156 به نقل از احمد و طبرانى آورده و گوید رجال زنجیره ى احمد مورد اطمینان اند.
پس اگر بازى کردن مروان و خلیفه ى وقتش معاویه، با نمازى که ستون دین است به درجه اى باشد که نگهداشتن جانب عثمان را- در کار وى که مخالف با کتاب خدا و سنت رسول است- بر عمل به سنت رسول مقدم بدارند تا آن جا که معاویه نیز در برابر او سر فرود آرد و به خاطر فتواى ناروائى که بر گزیده نماز عصر را چهار رکعت بخواند، در این هنگام بازى کردن آنها با دین، در آن سلسله از احکام که کم اهمیتتر از نماز است تا چه درجه بوده است؟
و اگر تعجب کنى جا دارد که او مخالفت با فتواى مخصوص عثمان را موجب عیبجوئى بر وى می شمارد و به خاطر پرهیز از عیبجوئى، دستور دینى ثابت را دگرگون می سازد ولى مخالفت با پیغمبر و آنچه را او آورده ناپسند نمی شمارد که به خاطر آن بدعتهاى باطل را رها کند.
و این هم از عجایب است که معاویه را از مخالفت با فتواى عثمان منع کنند ولى کسى را که با دستور پیامبر به مخالفت برخاسته از مخالفت باز ندارند. آیا اینان از بهترین گروهی اند که خروج داده شدند براى مردم که امر بمعروف و نهى از منکر می کنند و به خدا ایمان دارند؟ و از همه ى اینها شگفت تر آن که این بازى کنندگان با دین خدا را، عادل به شمار آرند با آن که سرگذشت ایشان این است و اندازه ى خضوعشان در برابر دستورهاى دین این.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج8، ص: 371