اگر استادان محترم، هم حقیقت کمونیسم و اصول آن را که خود بازگوگر آنند بررسی کرده بودند و هم حقیقت دانای یاران پیامبر- ابوذر- و همانندان او و آن چه از گفتار و کردار ایشان گزارش شده و احادیثی که درباره ایشان رسیده، آری اگر در این زمینهها پژوهشی داشتند فرسنگها فاصلهای را که در میانه است در مییافتند و میدانستند که کسی همچون ابوذر هر چه هم از پایگاه بسیار والایش فرود آید و از مسیر دانش خود باز گردد و از بنیادهای پاک آئینش چشم بپوشد باز هم کمونیست نخواهد شد و یک دانای دینی، هرگز این مسلک را نخواهد برگزید هر چند توشهاش از دین اندک باشد و توانائی علمیاش ناچیز چگونه مرام کمونیسم را بر میگزیند و مردم را به پیروی از آن میخواند کسی که بداند اسلام پاک در تأمین نیازمندیهای تهیدستان و برای پاسخ به هزینههای ایشان چه آورده و چه راههائی برای رفع گرفتاریهای ایشان هموار ساخته است- تا از سنگینی اندوهی که برای نانخورانشان میخورند بکاهد- و چه قوانینی نهاده است تا ایشان بتوانند- به اندازهای که حق دارند- از سرچشمههای حیات اقتصادی که در دارائیهای توانگران است برخوردار گردند. چنان که پیامبر بزرگ با این گفتار خویش مسأله را آشکار ساخته: «به راستی که خداوند به اندازهای که تهیدستان نیازمندند (حقوقی را برای ایشان) در دارائیهای توانگران مسلمان (نهاده و پرداخت آن را) واجب گردانیده و تهیدستان که گرسنه و برهنه مانند دچار رنج نمیگردند مگر به خاطر آن چه توانگرانشان انجام میدهند که هان به راستی خداوند، ایشان را سخت به پای باز خواست خواهد کشید و با شکنجهای دردناک، آزارشان خواهد داد.» «1» و پس از این که با نیکوترین سازمان و پیشرفتهترین راه، سیاست مالی را تنظیم کرده و برای رفع نیازمندیهای تهیدستان چارهاندیشی نموده در سئوال و گدائی را بر ایشان بسته و با گفتههائی از این گونه، دو کار یاد شده را به سختی نکوهیده: «راستی که خواهندگی، شایسته نیست مگر در سه مورد: تهیدستی ای که آدمی را به خاک بنشاند و تاوانی که به گردن کسی افتاده و کار را به رسوائی بکشاند و خونبهائی که پرداختش با کسی باشد و دردآور نماید «2»» تهیدستان را بر آن داشت تا به یاری هر کاری که میتوانند خود را از مردم بینیاز گردانند و از گدائی و درخواست خودداری کنند، به ایشان گفت: «اگر کسی از شما ریسمانی برگیرد و به کوه رود و پشتهای هیزم بر پشت خود بیاورد و آن را بفروشد و بدان وسیله خود را بینیاز گرداند، برای او بهتر است تا از مردم درخواست کند که آیا به او بدهند یا نه «3»» برای مستمندان و تهیدستان حقوقی معین بر گردن دولتمندان قرار داد که از راههای گوناگون و با نامهای مختلف تأمین میشود مانند مستمریهای سالانه یا جیرههای ماهانهای که تعلق میگیرد به چارپایان یا غلات یا زر و سیم و سود بازرگانی و سوداگری و کانها و ثروتهای عمومی و گنج و غنیمت و دیگر حقوقی که- بر اموال- واجب میشود، افزون بر آن چه گاهی بر آدمی- به مناسبتهائی چند- واجب میشود همچون کفارهها و نذرها و پرداخت آن چه از راه نامشروع به دست آمده.
اما صدقات و هزینههای نیکو کارانهای که آدمی از زیادتی مالش میپردازد، میتوان آن را از واجبات انسانیت شمرد و درباره آن نیز هر چه بگوئی رواست و بزرگواری که آشکارا مردم را به راه راست میخواند بر سر آن بسیار پافشاری کرده و پارهای از حدیثهای مربوط به آن را قبلا آوردیم و مسلم و ترمذی و دیگران از زبان ابو امامه آوردهاند که پیامبر (ص) گفت: پسر آدم! تو اگر زیادتی دارائیات را ببخشی برایت بهتر است و هرگاه نگاهداری بدتر و اگر به اندازهای دارائی داشته باشی که ناگزیر نشوی دست به سوی مردم دراز کنی سرزنشی بر تو نیست. الترغیب و الترهیب 252 و 232/1
و مسلم از زبان بو سعید خدری آورده است که پیامبر گفت هر کس مرکبی بیش از نیاز خود دارد آن را برای کسی که مرکب ندارد آماده کند و هر کس بیش از نیاز خود توشه دارد آن را بر کسی که توشه ندارد آماده کند سنن بیهقی 182/4
و در گزارش درستی که گذشت خواندیم که پیامبر گفت: هر روز که آفتاب طلوع میکند هر کس باید صدقهای از بابت آن برای خویش بدهد.
و از همه اینها که بگذریم اسلام شیوهها و آئینهائی دارد که نشان میدهد کسی که روزی بر او تنگ شده، چه احترامی دارد و در جامعه دینداران چه آبروئی باید به او نهاد زیرا ایشان پذیرفتهاند که اعتراض خداوند به کسانی که آبرو داری را در توانگری میدانند درست است. همان جا که میگوید: اما انسان، چون خداوند او را بیازماید و با دادن نعمت، گرامیاش دارد آن هنگام گوید:
خداوند مرا گرامی داشت و چون برای آزمودن وی، روزی را بر او تنگ گرداند گوید خدا مرا خوار گردانید. چنین نیست «1»
و نیز نامه پاک او دستور میدهد که از دارائیهای نیکو و گرانبها بخشش نمایند، میگوید: ای کسانی که ایمان آوردهاید انفاق کنید از بهترین آن چه بهدست آوردهاید و از آن چه برای شما از زمین بیرون آوردیم و برای انفاق، بدها را معین نکنید «2»
و نیز میگوید: شما هرگز به پایگاه نیکوکاران نخواهید رسید مگر از آن چه دوست دارید (در راه خدا) اتفاق کنید که همانا خداوند بر آن چه انفاق میکنید آگاهست «3»
از راندن خواهندگان و بر باد دادن پاداش صدقات با منت نهادن و آزردن مردم و خودنمائی به ایشان، منع کرده و خداوند -که گرامی گویندهای است- گوید: «و اما خواهنده را مران »«1»
و گوید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید صدقات خود را با منت نهادن و آزار رساندن، تباه مکنید مانند آن کس که دارائی خود را برای خودنمائی به مردم انفاق کند و به خداوند و به روز رستاخیز نگرود و مانند آن کس باشد که دانه را بر روی سنگ سخت بریزد و تند بارانی نیز غبار آن را بشوید که نتوانند هیچ حاصلی از آن به دست آرند «2»
و هم گوید: «آنان که مالشان را در راه خدا انفاق کنند و در پی انفاق (به مستحقان) منتی نگذارده و آزاری نکنند آنان را پاداش نیکو نزد خدا خواهد بود و از هیچ پیشآمدی بیمناک نباشند و اندوهناک نخواهند بود «3»
و گوید: «به زبان خوش و طلب آمرزش، مستمند خواهنده را رد کردن بهتر است تا آن که صدقه دهند و از پی آن آزار کنند و خداوند بینیاز و بردبار است «4»
و بزرگترین پیامبران (ص) نیز گوید: نه کسی که کار خیر را برای نمایش به مردم و رساندن خبر آن به ایشان انجام دهد، خداوند از وی میپذیرد و نه کسی که منت بگذارد یا در جستجوی شهرت بر آمده و گزارش صدقه دادنش را به این و آن برساند و نه کسی که برای نمایش در برابر مردم بخشندگی نماید «5».
و مسلم در صحیح خود آورده است که پیامبر گفت سه کساند که خداوند در روز رستاخیز با ایشان سخن نگوید و بدیشان ننگرد و پاکیزهشان نگرداند و ایشان را کیفری دردناک باشد. کسی که به خاطر آن چه میبخشد منت بگذارد و … سنن بیهقی 191/4
و ابن کثیر آورده است که پیامبر گفت نه کسی که با پدر و مادر بدرفتاری کند به بهشت در میآید و نه آن کس که منت بگذارد و نه کسی که پیوسته باده گساری نماید. (تفسیر ابن کثیر 318/1).
و برای آن که شیوه منت نهادن به خاطر بخشندگی بر کنده شود و دل توانگران از احساس برتری و خود پسندی به خاطر بخششهاشان پاک گردد و هر کس توانگر است از آلودگیها خودداری نماید و نیز برای آن که دلهای پاک مستمندان از خواری تهیدستی که بدان میآلاید زدوده شود و از این که دست به سوی توانگران دراز میکنند احساس خردی نکنند و خاطرشان آزرده نگردد … آری برای همینها بوده که پیامبر خدا گفته: صدقه، پیش از آن که در دست خواهنده قرار گیرد در دست خداوند گرامی و بزرگ قرار میگیرد «1».
و در گزارش درستی که مسلم از زبان ابو هریره بازگو کرده است میخوانیم که پیامبر گفت: هیچ کس از چیز نیکوئی صدقه نمیدهد- که خداوند جز نیکو را نپذیرد- مگر آنکه خداوند بخشنده، آن را با دست راست خود بگیرد- هر چند یک دانه خرما باشد- آن گاه در دست خداوند بخشنده رشد میکند تا بزرگتر از کوه میشود.
و به این گونه، بخشنده مسلمان که نیکوکارانه روی خویش را به سوی خداوند کرده است، میبیند که دارد حق خداوند بزرگ و برتر را از نعمتهائی که ذات پاک او به وی بخشیده است میدهد و مستمند نیز میبیند که دارد از خدا میگیرد و دست خود را بسوی خدا دراز کرده و دست خداست که نعمتها را بسوی همه کس سرازیر میکند و دست برتر همان است و خود میانجی است در میان دهنده و گیرنده و خود نعمت بخش هر دو است و خداوند بینیاز است و شما تهیدستانید «2» اگر توانگر یا مستمندی باشد خداوند به هر دو، سزاوارتر است «3».
کمونیست کمونیست نخواهد بود مگر هنگامی که از حقایق دین، ناآگاه باشد و برای رسوخ کمونیسم در دل مردم، پیش از هر چیز باید نگذاشت که شناخت درستی از دین داشته باشند که اگر در گوشه و کنار کشور شوروی یا دیگر سرزمینهائی که هممسلک آنند به جستجو پردازی میبینی بیشتر کسانی که هدفهای کمونیستی را دنبال میکنند از آنهایند که آگاهی درستی از قوانین دینی ندارند اما کشورهائی که دانایان دینی در آن فراوان باشند از چنین هدفهائی به دور است و به همین گونه، هر کس بهرهای از دانش دین داشته باشد، خرد او راه نمیدهد که در چنان مسیری بیافتد. تا چه رسد به ابوذر- همان ظرف لبریز از دانش- و مانندههای او؟
آری کشورهای اسلامی ویژگیای دارند که نمیگذارد یکسره به دامن کمونیسم افتند و آن نیز شناخت درست از قوانین دینی است که این جا و آن جا نزد دانایان یافت میشود- و البته نه آن چه هیئت داوران الازهر عرضه میکند- و نیز آن سرمایههای زندگیساز که در کیش یگانه پرستی اسلام جایگزین گردیده و این و آنان دو مانع نیرومند هستند در برابر آن سیلی که بدین سوی روان است پس برای برابری با کمونیسم و نبرد با آن، چیزی تواناتر از دین و دانش و روشن ساختن اندیشهی تودههای مسلمان به یاری آن دو نیست و سرپرستان جوامع مسلمان بایستی در همین راه به کار برخاسته زمینه دانش را گسترش دهند و قوانین دین را در همه جا برنامه گردانیده و با روح فرهنگ دینی، انسانی را که نادان آفریده شده از خواب بیدار ساخته و فرزندان میهن گرامی را از کلاسهای آموزشگاههای ابتدائی تا عالی با آموختن دانشهای نیکو پرورش دهند و قوانین دین مبین را اجرا نموده و دانایان شایسته را بزرگ بدارند و مردان سخنور و اندرزگوی را ارج نهاده حقوق ناتوانان توده را پاسدار باشند و کسانی را که به یاری عائلهمندان میشتابند همراهی کنند تا کشورشان در برابر مرام کمونیسم از پای نیفتد خداوند زنده بدارد دانایانی را که به کار برخیزند و سرپرستان آن جوامع اسلامی را که به پاسداری از بندگان خدا و کشور ایشان بپردازند.
بدینسان ای پیامبر تو همه را به راه راست بخوان و چنانکه دستور داری پایداری کن و پیرو هوسهای ایشان مباش و بگو من به نامهای که خدا فرستاد گرویدم و دستور دارم که در میان شما، دادگرانه داوری نمایم خدای یگانه پروردگار ما و شماست و پاداش کار ما بر ما و کار شما بر شماست دیگر هیچ حجت و گفتگوئی میان ما و شما نیست خدا (در روز سزا، برای داوری درست) میان ما جمع میکند و همه به سوی او باز میگردیم. سوره شوری آیه 15
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج8، ص: 529