این واقعه (غدیر خم) از ابتداى وقوع (روز هجدهم ذى الحجة سال دهم از هجرت نبوى (ص)) از قرنهاى نخستین تا عصر حاضر پیوسته و بدون انقطاع از اصول مسلّمه و حوادث غیر قابل تردید بوده، به طوری که نزدیکان باین داستان ایمان و اذعان بآن داشته و دشمنان و مخالفین بدون اینکه تردید یا انکارى در خاطر خود راه دهند، آنرا باز گوئى (روایت) نمودهاند، و تا بدان پایه از تحقّق رسیده که ارباب جدل و معارضه نیز هر وقت که از طرف مدّعیان آنها دامنه مناظره بدان کشیده شده و قضیه بروایت آن منتهى گشته، ناچار بدان تن داده و نتوانستهاند با هیچ نیرنگ و جدلى آنرا نادیده و یا ناشنیده انگارند.
لذا، فیما بین صحابه و تابعین، چه پیش از دوران خلافت ظاهرى امیر المؤمنین على (ع) و چه در عهد خلافت آنجناب و اعصار بعد از آن، استدلال به قضیه غدیر و یاد آورى بدان با مبادله سوگند (مناشده) بسیار دست داده.
نخستین استدلال بدین منوال، کیفیت گفت و شنودى است که بوسیله شخص امیر المؤمنین (ع) با اشخاص همزمان و معاصر در مسجد رسول خدا صلى اللّه علیه و آله بعد از رحلت پیغمبر صلى اللّه علیه و آله وقوع یافته، این ماجرا را سلیم بن قیس هلالى در کتاب خود «که به چاپ رسیده» بتفصیل بیان داشته، آنها که آگهى بآن را خواستارند بدان مراجعه نمایند و ما در اینجا آنچه را که از مناشدات بعد آن بوقوع پیوسته ذکر مینمائیم.
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج1، ص: 327