حرف عین
281- عاصم بن سلیمان ابو شعیب تمیمی بصری، کذاب و متروک الحدیث و حدیث ساز است «6».
282- عاصم بن طلحه، که ازدی گفته است: او مجهول و کذاب است «7».
283- عامر بن ابی عامر، کذاب و حدیث ساز بوده است «8».
284- عامر بن صالح نوه زبیر بن عوام ابو الحارث اسدی مدینی، نزیل بغداد، متوفیدر خلافت رشید، کذاب و خبیث و دشمن خدا و غیر مورد اعتماد است. و ابن معین و ابن حبان و ابن عدی او را تکذیب کردهاند «1».
285- عباد بن جویریه بصری، کذاب، تهمت زننده، متروک الحدیث و ناکس است «2».
286- عباد بن صهیب، موصوف به وضع و متروک الحدیث است. کدیمی گفته است: از علی بن المدینی شنیدم که میگفت: از حدیثم صد هزار حدیث را ترک کردم که نصف آنها از عباد بن صهیب بود و خطیب از «المدینی» نقل کرده که گفته است از صد هزار حدیثم صرفنظر کردم که در آنها سی هزار از عباد بن صهیب بود «3».
287- عباس بن بکار ضبی بصری، کذاب است «4».
288- عباس بن ضحاک بلخی، دجال و حدیث ساز است «5».
289- عباس بن عبد اللّه بن احمد ابو الفضل مری فقیه شافعی که در سال 325 ه زیست میکرده، کذاب و تهمت زننده است. او راستگو و مورد اعتماد و مأمون نبوده است «6».
290- عباس بن فضل عبدی ازرق بصری، نزیل بغداد، کذاب و خبیث است «7».
291- عباس بن محمد عدوی، حدیث میساخته است «8».
292- عباس بن محمد مرادی، احادیث دروغی از مالک روایت کرده است «9».
293- عبد الاعلی بن ابی المساور ابو مسعود جزار، کذاب و حدیثش نادرست وغیر قابل احتجاج است «1».
294- عبد الباقی بن احمد ابو الحسن، متوفی در سال، 485 ه، که ابن صابر گفته است: او کذاب است «2».
295- عبد الرحمن بن حماد طلحی، که پیشش نسخه موضوعه و ساختگی بوده است «3».
296- عبد الرحمن بن داود، ابو البرکات الزرزور، که در سال 608 ه میزیسته کذاب است. برای او اربعینی درباره قضاء حوائج است که تمام آن ساختگی است، ولی برای آن سندهائی از طرق بخاری و ابو داود و غیر اینها ساخته است «4».
297- عبد الرحمن بن عبد اللّه بن عمر عدوی عمری، نوه عمر بن خطاب متوفی در سال 186 ه، کذاب و دگرگون کننده احادیث و متروک الحدیث بوده و حدیثش نادرست و دور از حقیقت است «5».
298- عبد الرحمن بن عفان، ابو بکر الصوفی، کذاب و دروغ پرداز است «6».
299- عبد الرحمن بن عبد اللّه بن عمر بن حفص عمری، کذاب، متروک الحدیث و احادیثش غیر قابل احتجاج است «7».
300- عبد الرحمن بن عمرو بن جبلة، کذاب و حدیث ساز است»
301- عبد الرحمن بن قطامی بصری، کذاب است «9».
302- عبد الرحمن بن قیس ابو معاویة ضبی زعفرانی بصری، نزیل بغداد کذاب و حدیث ساز است «1».
303- عبد الرحمن بن مالک بن مغول، کذاب و تهمت زننده و حدیث ساز بوده و کسی در آن شک ندارد «2».
304- عبد الرحمن بن محمد بلخی که، بنام قتیبة حدیث ساخته است «3».
305- عبد الرحمن بن محمد بن علویة ابو بکر ابهری قاضی، متوفی در سال 342 ه دروغگوئی است که سندها را با متون ترکیب میکرده، برایش احادیثی است که همه آنها ساختگی است و حمل آنها به عهده اوست «4».
306- عبد الرحمن بن محمد بن محمد بن هندویة که حافظ ابن ناصر او را تکذیب کرده و در سال 537 ه وفات کرده است «5».
307- عبد الرحمن بن مرزوق طرطوسی، احادیثی جعل میکرده که جز بر سبیل مذمت شایستگی برای نقل ندارد «6».
308- عبد الرحمن بن یزید دمشقی دروغگو و متروک الحدیث است «7».
309- عبد الرحیم (در تاریخ ابن عساکر عبد الرحمن آمده که تصحیف شده است) ابن حبیب فاریابی که به نام ثقات حدیث میساخته و شاید بیش از پانصد حدیث به نامرسول خدا ساخته، چنانکه حافظ ابو حاتم گفته است «1».
310- عبد الرحیم بن زید بصری، کذاب و خبیث است «2»
311- عبد الرحیم بن منیب بغدادی، حدیث میساخته است «3».
312- عبد الرحیم بن هارون واسطی، نزیل بغداد، کذاب و متروک الحدیث است «4».
313- عبد العزیز بن ابان، از فرزندان سعد بن العاص اموی ابو خالد قرشی، متوفی در سال 207 ه کذاب و خبیث و حدیث ساز است که با احادیث موضوعه روایت میکرده است «5».
314- عبد العزیز بن ابی زواد (در لئالی سیوطی ابی الرجاء و در تاریخ ابن عساکر ابن ابی داود آمده است) کذاب است. پیش او نسخه موضوعه و ساختگی است «6».
315- عبد العزیز بن حارث ابو الحسن تمیمی حنبلی، متوفی در سال 371 ه که از رؤسای حنبلیها بوده دو حدیث در سند امام احمد وضع کرده است.
ابن زرقویة گفته است: اصحاب حدیث این کار را بر حارث انکار کرده و در محضر حاکم این مطلب را علیه او نوشتهاند، دار قطنی و ابن شاهین و دیگران چنین مطلبی را نوشتهاند «7».
316- عبد العزیز بن خالد کذاب است «1».
317- عبد العزیز بن عبد الرحمن باسلی کذاب است که احمد بن حنبل نسخهای را که او در آن صد حدیث ثبت کرده بوده دور انداخت زیرا که بعضی از آنها اصل نداشته و بعضی دیگر را از کسانی نقل کرده بوده که قابل اعتماد نبودند «2».
318- عبد العزیز بن یحیی مدنی، کذاب و حدیث ساز است که حدیث او را ترک کردهاند «3».
319- عبد الغفور بن سعید ابو الصباح واسطی از کسانی بوده که حدیث میساخته است «4».
320- عبد القدوس بن حبیب ابو سعید شامی که عبد الرزاق گفته است:
ندیدم ابن المبارک درباره کسی کلمه کذاب بزبان جاری کند، مگر درباره عبد القدوس و اسماعیل بن عیاش میگوید: درباره کسی به دروغ شهادت نمیدهم، مگر درباره عبد القدوس و ابن حبان میگوید: او حدیث ساز بوده است «5».
321- عبد القدوس بن عبد القاهر ابو شهاب او دروغهائی به نام علی بن عاصم ساخته که آشکار گردید «6».
322- عبد الکریم بن عبد الکریم ابو الفضل خزاعی جرجانی، متوفی در سال 380 ه وارد بغداد شد و در آنجا حدیث میکرد.
خطیب گفته است: برای او عنایت خاصی به قرائتها بوده و در آن باره کتابی نوشته است. آنگاه گفته است که او مطالب را بهم مخلوط میکرده و بر چیزهائی کهروایت مینموده مأمون نبوده است و او کتابی درباره حروف ساخته و آنرا به ابی حنیفه نسبت داده است.
دار قطنی و جماعتی نوشتند که این کتاب ساختگی است و اصلی ندارد، آنگاه او مفتضح شد و از بغداد به سوی جبل عامل رفت و جریانش در آنجا مشهور گردید و منزلتش پائین آمد «1».
323- عبد اللّه بن ابراهیم بن ابی عمر و غفاری، بی اساس گو و حدیث ساز بوده عموم چیزهائی که روایت کرده افراد مورد اعتماد آنها را ترک کردهاند و ابن عدی دو حدیث از او درباره فضیلت ابو بکر نقل کرده که هر دو باطلند «2».
324- عبد اللّه بن ابراهیم مدنی شیخ نادرست گو و حدیث ساز است که به نام ثقات حدیثهای نادرست میساخته است «3».
325- عبد اللّه بن ابی جعفر الرازی، که محمد بن حمید رازی گفته است از او ده هزار حدیث شنیدم، همه آنها را به خاطر آنکه فاسق بوده دور انداختم «4».
326- عبد اللّه بن ایوب بن ابی علاج، او و پدرش دروغگو هستند که ازدی گفته است: ایوب کذاب است و پسرش از او دروغگوتر است و هر دو بر خدا جری هستند. و دار قطنی گفته است: ابن ابی علاج حدیث میساخته است «5».
327- عبد اللّه بن حارث صنعانی، شیخ دجال و حدیث ساز است که از عبد الرزاق نسخهای دارد که همه محتوای آن ساختگی است «6».
328- عبد اللّه بن حفص، ابو محمد وکیل سامری، دجال و حدیث دزد است و حدیثهای زیادی ساخته است که ابن عدی گفته است: از او چیزی نوشتم، ولی او حدیث دزد بوده و بر من احادیثی را املا میکرد که شک در ساختگی بودن آنها نداشتم «1».
329- عبد اللّه بن حکیم ابو بکر داهری بصری کذاب و حدیث ساز و متروک الحدیث بوده است «2».
330- عبد اللّه بن زیاد بن سمعان فقیه ابو عبد الرحمن قرشی قاضی، کذاب و نسیان در حدیث داشته و حدیث ساز است «3».
331- عبد اللّه بن سعد انصاری رقی، کذاب و حدیث ساز است «4».
332- عبد اللّه بن سلیمان سجستانی حافظ، پسر حافظ، متوفی در سال 316 ه، پدرش او را در چند حدیث تکذیب کرده اما زاهد و عابد بوده است»
333- عبد اللّه بن صالح، ابو صالح مصری، متوفی در سال 223 ه کاتب لیث، کذاب و حدیث ساز بوده است «6».
334- عبد اللّه بن عبد الرحمن کلبی اسامی، از دروغگوترین افراد مردم بوده و مطالب نادرست را روایت میکرده و لذا، او را تکذیب کرده و عموم احادیثش را نادرست دانستهاند. او در سال 225 ه به بخارا رفت و در آنجا حدیث میکرد «7».
335- عبد اللّه بن علان بن رزین خزاعی ابو الفضل واسطی، متوفی در سال 623 ه کذاب و اهل تزویر بوده است «1».
336- عبد اللّه بن علی باهلی وضاحی، حدیث میساخته است «2».
337- عبد اللّه بن عمرو واقعی بصری، حدیث میساخته و دار قطنی او را تکذیب کرده است «3».
338- عبد اللّه بن عمیر قاضی افریقیه (تونس و طرابلس) بنام مالک حدیث میساخته و از او نسخهای دارد «4».
339- عبد اللّه بن عیسی جزری حدیث میساخته است «5».
340- عبد اللّه بن قیس از حمید الطویل روایت میکرده و ازدی گفته که:او کذاب است «6».
341- عبد اللّه بن کرز، کذاب است «7».
342- عبد اللّه بن محمد بن اسامة حدیث ساز بوده است «8».
343- عبد اللّه بن محمد بن عبد اللّه ابن بختری ابو القاسم، معروف به ابن ثلاج، متوفی در سال 387 ه کذاب و حدیث ساز و سند ساز بوده و مطالب را به هم میآمیخته و چیزی را که نشنیده بوده ادعا، میکرده است «9».
344- عبد اللّه بن محمد بن جعفر، ابو القاسم قزوینی، قاضی و فقیه بر مذهبشافعی، متوفی در سال 315 که در مصر مجلسی برای فتوی داشته، کذاب بوده و احادیثی را بر متون معروفه ساخته است. او کتاب سنن شافعی را نوشته و در آن حدود دویست حدیث که شافعی بدانها حدیث نکرده بوده آورده است «1».
345- عبد اللّه بن محمد بن سنان روحی (چون روایات زیادی از روح بن قاسم نقل کرده، از این رو به این لقب ملقب شده است) بصری واسطی، متروک الحدیث بوده و حدیث میساخته و دگرگون میکرده و دزدی مینموده است. او از روح بیش از هزار حدیث که کسی از آنها پیروی نکرده نقل کرده است. او زیاد حدیث میساخته تا جائی که اجماع کردهاند که او کذاب است «2».
346- عبد اللّه بن محمد بن قراد ابو بکر خزاعی، متوفی در سال 359 ه متروک الحدیث است او و پدرش حدیث میساختهاند «3».
347- عبد اللّه بن محمد بن وهب دینوری حافظ، متوفی در سال 308 ه، دجال و متروک الحدیث و حدیث ساز بوده است «4».
348- عبد اللّه بن محمد البلوی، صاحب رحلة شافعی، کذاب است «5».
349- عبد اللّه بن مسلم بن رشید، که به نام لیث و مالک و ابن لهیعة حدیث میساخته، نوشتن حدیثش روا نیست «6».
350- عبد اللّه بن مسور ابو جعفر هاشمی، کذاب و حدیث ساز است. احادیثش ساختگی است. او از قول رسول خدا، کلمه میساخته و با احادیث آن حضرت مخلوط کرده است «7».
351- عبد اللّه بن وهب نسوی، دجال و حدیث ساز است «1».
352- عبد اللّه بن یزید بن مخمش نیشابوری، که دار قطنی گفته است: او حدیث میسازد «2».
353- عبد المغیث بن زهیر بن علوی حربی حنبلی بغدادی، متوفی در سال 583 ه. یکی از حفاظ است. جزوهای در فضائل یزید نوشته و در آن، مطالب ساختگی زیادی آورده است.
و ابن جوزی، کتابی در رد این جزوه، نوشته و آن را «الرد علی المتعصب العنید عن لعن یزید» نام نهاد «3».
354- عبد الملک بن عبد الرحمن ابو العباس شامی، نزیل بصره، که فلاس گفته است: او آدم کذابی است «4».
355- عبد الملک بن هارون بن عنترة، دجال و کذاب و حدیث ساز است «5».
356- عبد المنعم بن ادریس ابو عبد اللّه یمانی، متوفی در سال 228 ه قصه گو و کذاب و خبیث و حدیث ساز است «6».
357- عبد المنعم بن بشیر ابو الخیر انصاری از ابن معین احادیث زیادی با سند خود آورده و در حدود دویست حدیث از آن را پیش ابی مودود «7» فرستاد، او به عبد المنعم گفت: از خدا بترس، زیرا اینها همه دروغند.
حاکم گفته است: او احادیث ساختگی روایت میکرده، و خلیلی گفته است:او به نام ائمه، دروغ میساخته. و احمد گفته: او کذاب است، و ابو نعیم گفته: مطالب نادرست روایت میکرده است «1».
358- عبدوس بن خلاد، که ابو زرعة رازی او را تکذیب کرده است «2».
359- عبد الوهاب ضحاک عرضی، کذاب و حدیث ساز و راوی مطالب ساختگی زیاد است. و حدیث میدزدیده و معروف به دروغ در روایت بوده است «3».
360- عبد الوهاب بن عطاء خفاف، متروک الحدیث و دروغگو بوده است «4».
361- عبید بن قاسم، فامیل سفیان ثوری، که در شرح مواهب زرقانی جلد 5 صفحه 41، آمده است. او پسر خواهر ثوری است. او کذاب و خبیث و حدیث ساز بوده و دارای نسخه موضوعه است «5».
362- عبد اللّه بن تمام، ابو عاصم که ساجی گفته است: او کذاب است و به مطالب نادرست حدیث میکرده و دار قطنی و ابن ابی هند گفتهاند: او حدیثهای دگرگون شده روایت میکرده است «6».
363- عبید اللّه بن سفیان غدانی، ابو سفیان بن رواحة ازدی، صوفی بصری، کذاب بوده است»
364- عتاب بن ابراهیم، کذاب است و به خاطر تقرب به خلیفه مهدی، پسر منصور به نام رسول خدا حدیث ساخته است «8».
365- عثمان بن خالد بن عمر، نوه عثمان بن عفان اموی، با احادیث موضوعه حدیث میکرده و از ثقات روایات دگرگونه روایت میکرده است «1».
366- عثمان بن عبد الرحمن ابو عمر زهری، نوه سعد بن ابی وقاص اموی، متوفی در خلافت هارون، دروغ میگفته حدیثش نوشته نمیشده از نظر افتاده و ترک شده بوده است. و خطیب نیز گفته است: او کذاب و متروک الحدیث بوده مطالب نادرست را روایت میکرده و از افراد مورد اعتماد مطالب موضوعه میآورده است «2».
367- عثمان بن عبد اللّه مغربی، حدیث ساز و دروغ گو بوده است «3».
368- عثمان بن عبد اللّه بن عمرو بن عثمان بن عفان اموی، کذاب و حدیث ساز بوده نوشتن حدیثش جز بر سبیل اعتبار و پند گرفتن جائز نیست، و دار قطنی گفته است: او چیزهای نادرست را به نام افراد مورد اعتماد میساخته است «4».
369- عثمان بن عفان سجستانی، که ابن خزیمه گفته است: من شهادت میدهم که او به نام رسول خدا حدیث میساخته و جوزقانی گفته است: او دزدی حدیث میکرده است «5».
370- عثمان بن مطر شیبانی، کذاب است و به نام ثقات حدیث میساخته است «6».
371- عثمان بن معاویه، که ابن حبان گفته است: او شیخی است که مطالبساختگی که هیچ کس از ثقات آن را نقل نکرده است روایت میکند و روایتش جز بر سبیل مذمت کردن جائز النقل نیست «1».
372- عثمان بن مقسم بری ابو سلمه کندی بصری، یکی از ائمه اعلام است، ولی از معروفین به دروغ و حدیث سازی است، عموم حدیثهایش نه از لحاظ متن و نه سند، قابل پیروی نیست. پیش شیبان، از عثمان بیست و پنج هزار حدیث بوده که از او نشنیده بوده و فلاس گفته: از ابو داود شنیدم که میگفت: در سینهام ده هزار حدیث از عثمان است، یعنی به آنها حدیث نکردهام «2».
373- عذافر بصری، که سلیمانی گفته است: او در زمره کسانی است که حدیث میساخته است «3».
374- عصمة بن محمد بن فضاله انصاری خزرجی، کذاب و حدیث ساز است، او دارای هیبت و قیافه جالبی است، ولی از دروغگوترین مردم است در عین حال پیشنماز مسجد بزرگ انصار در بغداد بوده است «4».
375- عطاء بن عجلان حنفی بصری عطار، کذاب و حدیث ساز بوده. و برایش حدیث ساخته میشده و او حدیث میکرده است «5».
376- عطیة بن سفیان، کذاب است «6».
377- علاء بن زید ثقفی بصری، کذاب و حدیث ساز بوده او دارای نسخه موضوعه است «7».
378- علاء بن عمر (عمرو) حنفی کوفی، کذاب و متروک الحدیث است و به گفتهاش احتجاج نمیشود کرد «1».
379- علاء بن مسلمة الرواس، حدیث میساخته و روایت از او جائز نیست.
او از ثقات مطالب ساختگی روایت میکرده و در چیزهائی که روایت میکرده باک نداشته است «2».
380- علی بن احمد بن علی واعظ شروانی، مؤلف «اخبار الحلاج» کذاب و عیاش بوده است «3».
381- علی بن امیرک خرافی مروزی، محدث و کذاب است برای «زینب شعریه» مطالب شنیده شده را جعل کرده و مفتضح شده و تزویرش نگرفته است «4».
382- علی بن جمیل رقی وضاح، به نام ثقات حدیث میساخته و مطالب نادرست میگفته و حدیث میدزدیده است.
در این کار شیخ مجهولی، به نام معروف بلخی و مرد گمنامی به نام عبد العزیز خراسانی از او پیروی نمودهاند «5».
383- علی بن جهم بن بدرسامی خراسانی بغدادی، مقتول در سال 249 ه.
از دروغگوترین خلق خدا و مشهور به ناصبی بوده و نسبت به علی و اهل بیت علیهم السلام جسارت میکرده است. و گفته شده که پدرش را به جهت اینکه نامش را علی گذارده بوده لعن میکرده است، و تجری او را هجو کرده و او منسوب به بنی سامة بن لؤی بوده و در نسبتش به قریش تردید است و ترجمه گفته تجری چنین است: «هنگامی که قریش علی را یافت تو در قافله و قوم نبودی روی چه حساب علی
مجتهد را با دروغها و گفتار نادرست هجو کردهای!؟» «1»
امینی میگوید: این ملخص گفتار درباره شرح حال این مرد (علی بن جهم) بوده، حال ببین که ابن کثیر در تاریخش جلد 11 صفحه 4 دربارهاش چه میگوید:
او میگوید: «او یکی از شعراء مشهور و اهل دیانت با اعتبار است، اگر چه نسبت به علی بن ابیطالب رضی اللّه عنه توهین کرده و عدالت را در حقش روا نداشته است».
و گویا توهینش نسبت به علی، او را از اهل دیانت صاحب اعتبار پیش ابن کثیر قرار داده است، آری ابن کثیر باید چنین باشد و پایان همه به سوی خدا است.
384- علی بن حسن بن جعفر ابو الحسین، شهیر به ابن کرینب محزمی، متوفی در سال 376 ه در ضبط متون از همه حافظتر بود، نهایت آنکه کذاب بوده چیزی را که نشنیده بوده ادعا میکرده و حدیث میساخته است «2».
385- علی بن حسن بن صقر صائغ بغدادی، کذاب است و به نام شیوخ حدیث میساخته و دزدی حدیث میکرده است «3».
386- علی بن حسن بن یعمر شامی مصری، دروغ میگفته و از ثقات مانند مالک و ثوری و ابن ابی ذئب و دیگران مطالب نادرست روایت میکرده است «4».
387- علی بن حسن رصافی، حدیث میساخته و بر خدا افتراء، میبسته است «5».
388- علی بن ظبیان عبسی قاضی بغداد، متوفی در سال 192 ه متروک الحدیث و کذاب و خبیث و غیر مورد اطمینان است «6».
389- علی بن عبدة المکتب، متوفی در سال 257 ه کذاب و حدیث ساز است «1».
390- علی بن عبد اللّه بردانی آدم درستی نیست، او متهم به حدیث سازی است «2».
391- علی بن عبد اللّه بن حسن بن جهضم ابو الحسن همدانی مؤلف کتاب «بهجة الاسرار» متوفی در سال 414 ه که ابن خیرون گفته است که: گفته شده: او دروغ میگفته است و دیگران گفتهاند که او متهم بوضع حدیث است و ابن جوزی گفته است: ذکر کردهاند که او کذاب است و گفته میشود که او نماز رغائب را وضع کرده است «3».
392- علی بن عروة دمشقی، کذاب و حدیث ساز است «4».
393- علی بن فرس که ابن حجر گفته است که: او را به وضع حدیث نسبت دادهاند «5».
394- علی بن قرین ابو الحسن بصری، نزیل بغداد، متوفی در سال 233 ه کذاب و خبیث و حدیث ساز بوده است «6».
395- علی بن مجاهد بن مسلم کابلی قاضی رازی که در سنه 182 ه میزیسته کذاب و حدیث ساز بوده و برای گفتارش اسنادی میساخته»
396- علی بن محمد مروزی ابو احمد حبینی، متوفی در سال 351 ه که حاکم گفته است: او دروغ میگفته و صاحب حدیث بوده است. «1»
397- علی بن محمد زهری ابو الحسن ضریر، که در سال 381 ه میزیسته کذاب و حدیث ساز بوده است «2».
398- علی بن محمد بن اسری، ابو الحسن همدانی وراق، متوفی در سال 379 ه، کذاب بوده و از متقدمین شیوخ که درکشان نکرده روایت میکرده است «3».
399- علی بن محمد بن سعید ابو الحسن موصلی، متوفی در سال 359 ه ساکن بغداد بوده کذاب و درهم آمیزنده احادیث و غیر نیکو بوده است «4».
400- علی بن معاذ ابو الحسن رعیسی، متوفی در سال 389 ه کذاب بوده است «5».
401- علی بن یعقوب بن سوید وراق مصری، متوفی در سال 318 ه حدیث ساز بوده است «6».
402- عمار بن زربی ابو المعتمر بصری، که ابن عدی گفته است: او دروغ میگفته و عبدان اهوازی از او استماع حدیث کرده و او را ترک نموده رمی به کذبش کرده است و نباتی گفته است که: او متروک الحدیث است «7».
403- عمار بن عطیه کوفی وراق، دروغگو بوده است «8».
404- عمار بن مطر ابو عثمان رهاوی که ابن عدی گفته است: احادیث او نادرست است و ابو حاتم گفته است: او دروغ میگفته است، و عقیلی گفته است: ازثقات مطالب ناپسند حدیث میکرده است، و بیهقی گفته است، سندها را پائین و بالا میکرده و حدیث میدزدیده است «1».
405- عمارة بن زید، حدیث ساز بوده است «2».
406- عمر بن ابراهیم بن خالد کردی هاشمی کذاب و غیر مورد اعتماد است از افراد مورد اعتماد مطالب نادرست روایت میکرده و حدیث ساز بوده و تا سال بعد از دویست و بیست میزیسته است «3».
407- عمر بن اسماعیل بن مجالد همدانی، کذاب و خبیث و مرد بد و متروک الحدیث و حدیث دزد بوده است «4».
408- عمر بن جعفر ابو حفص وراق بصری، متوفی در سال 357 ه یکی از حفاظ است. سبیعی گفته است که: او کذاب کذاب بوده و کتابهایش بی ارزش است «5».
409- عمر بن حبیب عدوی بصری، متوفی در سال 209 ه که ابن معین او را تکذیب کرده است «6».
410- عمر بن حسن، شهیر به ابن دحیه ابو الخطاب حافظ شیخ دیار مصر در حدیث بوده و در سال 633 ه فوت کرده است، مردم روایت کردن از او را ترک کرده و تکذیبش نمودند. و او را به وضع حدیث در کوتاه کردن نماز مغرب نسبت دادهاند «7».
411- عمر بن حفص دمشقی خیاط که دار قطنی گفته است: معتقدم که او به نام معروف خیاط احادیثی وضع کرده، پس از دویست و پنجاه سال بعد از او آنها را حدیث میکرده است «1».
412- عمر بن راشد ابو حفص جاری، حدیثش دروغ و ساختگی است. افراد مورد اعتماد احادیثش را مورد عمل قرار نداده از آن پیروی نمیکنند «2».
413- عمر بن رباح بصری، دجال و متروک الحدیث است. و از ثقات، روایات ساختگی نقل میکند «3».
414- عمر بن سعد خولانی، حدیث میساخته است «4».
415- عمر بن سعید دمشقی ابو حفص، متوفی در سال 225 ه که ساجی گفته است: او کذاب است، و ابن عدی گفته است: او از سعید احادیث غیر محفوظهای روایت کرده است «5».
416- عمر بن شاکر بصری، دارای نسخهای است که در حدود بیست حدیث غیر محفوظه دارد «6».
417- عمر بن صبیح (صبح) خراسانی، کذاب و حدیث ساز بوده، و در دنیا در بدعت و دروغ نظیر نداشته است «7».
418- عمر بن عمر و عسقلانی ابو حفص طحان، که ابن عدی گفته است: او از
افراد مورد اعتماد مطالب دروغ و نادرست روایت میکرده است، و نیز گفته است:
عموم چیزهائی که روایت کرده، موضوع و ساختگی است. و او در زمره حدیث سازان است. «1»
419- عمر بن عیسی اسلمی، که ابن حبان گفته است: او از ثقات، احادیث ساختگی را روایت میکرده است «2».
420- عمر بن محمد بن سری الوراق ابو بکر بن ابی طاهر، متوفی در سال 318 ه که حاکم گفته است: او معروفترین مردم به دزدی حدیث و دگرگونی- های آن بوده و دروغگو است دیدم که همه بر ترک حدیثش اجماع کردهاند، و دربارهاش نوشتهاند که: او کذاب است. پس ملاقاتش نکردم و به او مشغول نشدم «3».
421- عمر بن محمد ابو حفص تلعکبری خطیب بغدادی، غیر ثقه و مشهور بوضع حدیث است «4».
422- عمر بن مدرک قاضی بلخی، متوفی در سال 270 ه کذاب است «5».
423- عمر بن موسی میثمی بن وجیه وجیهی، کذاب و حدیث ساز است. و از لحاظ متن و سند حدیث میساخته است «6».
424- عمر بن هارون بلخی ابو حفص، متوفی در سال 194 ه کذاب و خبیث و متروک الحدیث است و ابو زکریا گفته است: از او چیزی نوشتم سپس حالش برای ما آشکار شد نوشته را پاره کردم، تا جائی که یک کلمه از او پیش من باقی نماند مگر آنچه که پشت دفتر پاره شده باقیمانده است «7».
425- عمر بن یزید الرفاء ابو حفص البصری، که ابو حاتم گفته است که: او دروغگو بوده است، و ابن عدی گفته است: احادیثش شبیه به ساختگی است «1».
426- عمرو بن الازهر العتکی بصری، قاضی جرجان، کذاب و حدیث ساز و متروک الحدیث است. «2»
427- عمرو بن بحر ابو عثمان جاحظ، متوفی در سال 255 یا 256 ه صاحب تصانیف زیاد، دروغگوترین افراد است و حدیثسازترین آنها و یاری کننده ترینشان نسبت به باطل است. و ثعلب گفته است: او کذاب بر خدا و رسول خدا و مردم بوده است».
428- عمرو بن بکر السکسکی، که ابن حبان گفته است: او دروغگو بوده است «4».
429- عمرو بن جریر ابو سعید البجلی که ابو حاتم او را تکذیب کرده است «5».
430- عمرو بن جمیع ابو عثمان قاضی حلوان، کذاب و خبیث و غیر مورد اطمینان است «6».
431- عمرو بن حصین، کذاب بوده است «7».
432- عمرو بن حمید قاضی دینور، که سلیمانی او را در زمره حدیث سازان آورده است «8».
433- عمرو بن خالد قرشی کوفی ابو خالد، کذاب و غیر مورد اطمینان و حدیث ساز بوده است «1».
434- عمرو بن خلیف ابو صالح خناوی، که ابن حبان گفته است: او حدیث میساخته است. و از حدیثهای ساختگیش این است که ابن عباس گفته است که:
رسول خدا فرموده است: وارد بهشت شدم گرگی را در آنجا دیدم و گفتم: آیا در بهشت و گرگ؟ گرگ در جواب گفت: چون من پسر پاسبان و پلیسی را خورده بودم، ابن عباس گفت: این توفیق به خاطر خوردن پسر پلیسی نصیب گرگ شده و اگر خود پلیس را میخورده طبعا در علیین جای داده میشد!! «2»
امینی میگوید: ای کاش ابن عباس میگفت: اگر او رئیس پلیسها را خورده بود در کجا جایش میدادند؟!
435- عمرو بن زیاد بن تومان باهلی، که در سال 234 ه حدیث میگفته کذاب و تهمت زننده و حدیث ساز بوده است و ابن عدی گفته است: او حدیث دزد بوده و مطالب نادرست نقل میکرده است «3».
436- عمرو بن عبید ابو عثمان معتزلی بصری، متوفی در سال 144 ه از دروغگویان گناهکار و بدعتگذار بوده است «4».
437- عمرو بن مالک فقیمی، کذاب و حدیث دزد بوده است «5».
438- عمرو بن محمد بن اعثم، کذاب و حدیث ساز بوده است. و از افراد مورد اعتماد مطالب نادرست روایت میکرده و اسماء محدثین را میساخته است. احمدابن حسین بن عباد بغدادی احادیثی از او روایت کرده که همه آنها ساختگی بوده است «1».
439- عمرو بن واقد دمشقی که دحیم گفته است: شیوخ ما از او حدیث نمیکرده و شک نداشتند که او دروغ میگوید «2».
440- عنبسة بن عبد الرحمن اموی نوه عاص بن امیه، کذاب و حدیث ساز بوده است «3».
441- عوانة بن حکم کوفی، متوفی در سال 158 ه عثمانی بوده و به نفع بنی امیه اخبار میساخته است «4».
442- عیسی بن زید هاشمی عقیلی که شافعی مذهب بوده و حاکم به او ملحق شده کذاب بوده است «5».
443- عیسی بن عبد العزیز لخمی اسکندرانی مقری، متوفی در سال 627 ه حدیثهائی که از سلفی و دیگران شنیده است صحیح است و اما در قرائتهایش مورد اعتماد و امین نیست، سندهائی ساخته و مطالبی را که اصلا وجود ندارد ادعا کرده است و بسیاری را موهون دانسته در صورتی که ما از آنها حدیث شدهایم و برای او کتاب جامع بزرگی درباره اختلاف قراء است که مشتمل بر هفت هزار روایت و طریق است و از همین کتاب، مردم در آن اختلاف، واقع شدند «6».
444- عیسی بن یزید ابن دأب اللیثی المدینی، کذاب و حدیثساز در مدینه بوده و ابن مناذر دربارهاش چنین گفته است: «هرگاه کسی بخواهد از وصیتها پیروی کند پیشم وصایائی برای پیران و جوانان است: از مالک و ابن عوف روایت کنید، اما احادیث ابن دأب را روایت نکنید، افراد هلاک شونده از احادیث دروغ رستگاری میجویند در صورتی که به دنبال آنها رفتن همانند دنبال سراب رفتن بی نتیجه و مایه سرگردانی است «1»».
حرف غین
445- غنیم (غنم) بن سالم یکی از دروغگویان معروف است ثقه و امین نیست، ابن حبان گفته است: او چیزهای عجیب و ساختگی زیاد روایت کرده است که خوشم نمیآید آنها را نقل کنم تا چه رسد احتجاج به آنها. و ابن حجر گفته است: برای او از انس نسخه ساختگی است «2».
446- غیاث بن ابراهیم نخعی کوفی کذاب و خبیث و حدیث ساز است «3».
الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج5، ص: 360