684- ابن زباله، که حافظ احمد بن صالح، گفته است: از او صد هزار حدیث نوشتم، آنگاه برایم معلوم شد که او حدیث میساخته، از این رو حدیثش را ترک کردم «5»
685- ابن شوکر، با سند حدیث میساخته است «6»
686- ابن الصقر، کذاب بوده و حدیث میدزدیده و آنها را ترکیب میکرده و به نام شیوخ قالب میزده است «7»
687- ابو بکر بن عثمان کذاب بوده و دارای احادیث دروغی است «1»
688- ابو جابر بیاضی، کذاب بوده است «2»
689- ابو الحسن بن نوفل راعی، بلاء و کذاب بوده است «3»
690- ابو حیان توحیدی، صاحب تصنیفات زیاد، گفته شده: اسمش علی بن محمد بن عباس است. که مهلبی وزیر، او را به خاطر سوء عقیده و نظرات مخصوص فلسفیش تبعید کرد و تا حدود سنه چهارصد در بلاد فارس بوده است.
«ابن مالی» در کتاب «الفریدة» گفته است: ابو حیان کذاب و از لحاظ دین و پرهیزکاری کم بهره بوده، و در بهتان زدن تجاهر میکرده و متعرض امور مهمی از قبیل: عیب گرفتن از شریعت و قول به تعطیل، شده است.
و ابن جوزی گفته است: او زندیق است. و ذهبی گفته است: او صاحب زندقه و انحلال است.
و جعفر بن یحیی حکاک گفته: که ابو نصر سجزی برایم نقل کرده که او از ابو سعید مالینی شنیده است که میگفته: رساله منسوب به ابی بکر و عمر با ابی عبیدة را بسوی علی برای ابی حیان قرائت کردم او گفت: این رساله را من بعنوان رد بر شیعه نوشتهام و سبب آن این بوده که آنها در مجلس بعضی از وزراء یعنی ابن العمید حاضر میشدند و درباره علی، غلو میکردند، از این رو این رساله را نوشتم! بنابراین او اعتراف به وضع کرده است.
ابن حجر گفته است: به خط قاضی عز الدین ابن جماعة، خواندم که او از خط ابن علاج، نقل کرده که او بر گفتاری از دانشمندان که متعلق به این رساله بوده آگاهی یافته که خلاصه آن چنین است: همواره ابو حیان علی بن محمد توحیدی را، در زمره اهل فضل و موصوف به سداد در جد و هزل میدانستم تا آنکه او رساله منسوب به ابو بکر و عمر را بسوی علی ساخت، او از این کار نظر توهین برصدر اول را داشته و لذا در آن به ابو بکر و عمر اموری را نسبت داده که اگر ثابت میشده آنان مستحق فوق آنچه را که امامیه درباره امامانشان قائلند خواهند بود.
و نخستین چیزی که در آن رساله دلالت بر ساختگی بودن آن دارد این است که او در این رساله، به ابو بکر خطبه بلیغهای نسبت داده که در آن، از ابی عبیدة تملق کرده که آن را، به علی رضی اللّه عنه برساند، در صورتیکه از این حقیقت، غافل مانده که آنان، از تملق بدورند!!
و دلیل دیگر، بر ساختگی بودن آن، این است که از قول ابی بکر گفته است: به جانم سوگند، تو به رسول خدا از لحاظ قرابت نزدیکتری، ولی ما از لحاظ نزدیکی به او، نزدیکتریم، زیرا قرابت، مربوط به خون و گوشت است و نزدیکی، مربوط به نفس و روح. و این کلام، شبیه به گفتار فلاسفه است و سخافت الفاظش، ما را از درد سر رد کردنش بی نیاز مینماید.
و از دلائل ساختگی بودن آن، گفتار عمر رضی الله عنه به علی بن ابیطالب است که: «تو کناره گرفتی و به انتظار وحی از ناحیه خدا نشستی، ولی مناجات خدا منحرف شد» در صورتی که چنین کلامی روا نیست که به عمر نسبت داده شود، زیرا دروغ آن، آشکار است.
صرفنظر از اینها، امور دیگری در آن رساله، از قبیل عدم روانی و رسائی عبارات که از خصائص گفتار گذشتگان است وجود دارد که به خوبی نشان میدهد که آن رساله ساختگی است «1»
امینی میگوید:
آیا از بزرگانی، مانند «عبیدی مالکی» در «عمدة التحقیق» و دیگران، تعجب نمیکنی که در تألیفاتشان از رساله دروغ ابی حیان توحیدی که ماهیت آن و شخصیت کاذبه سازندهاش را شناختی، در باب فضائل ابی بکر و عمر احتجاج و استدلال مینمایند؟!!
691- ابو خلف اعمی بصری، خادم انس، کذاب است «2»
692- ابو الخیر شیخ بغدادی، کذاب است. «1»
693- ابو سعد مدائنی، در زمره حدیث سازان یاد شده است «2»
694- ابو سعید قدری، یکی از دروغگویان است «3»
695- ابو سلمه عاملی شامی ازدی، کذاب و حدیث ساز است «4»
696- ابو الطیب حربی، کذاب و خبیث است که احتجاج به گفتارش جائز نیست «5»
697- ابو علی ابن عمر مذکر نیشابوری، دروغگو و معروف به دزدی احادیث بوده است «6»
698- ابو القاسم جهنی قاضی، که از او به دروغگوئی در حدیث و اختراع عجائب خارق عادت، یاد شده است «7»
699- ابو المغیره، از دروغگوترین و خبیثترین افراد مردم بوده است «8»
700- ابو المهزم، کذاب بوده است «9».
«ان هؤلاء متبر ما هم فیه و باطل ما کانوا یعملون / بی گمان، اینان هلاک شدگان چیزی هستند که در آنند، و آنچه انجام میدادند باطل است.»
الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج5، ص: 442