اولین دایرةالمعارف دیجیتال از کتاب شریف «الغدیر» علامه امینی(ره)
۲۲ آذر ۱۴۰۳

برو پیش ابوبکر که او خلیفه بعد از من است

متن فارسی

از ابن عباس آمده که: زنی پیش رسول خدا آمد و چیزی از آن حضرت پرسید رسول خدا به او فرمود: بعدا بیا، او گفت: یا رسول اللّه اگر بعدا بیایم و شما نباشید و فوت کرده باشید چه کنم؟ فرمود: اگر آمدی و مرا نیافتی برو پیش ابو بکر که او خلیفه بعد از من است.
ابن عساکر با سند خود آن را آورده و ابن حجر در «صواعق» صفحه 11 آن را از نصوص دلالت کننده بر خلافت ابی بکر شمرده است.

چه بگویم درباره نویسنده‌ای که اسناد این نوع دروغ‏ها را حذف می‌کند و آن را بشکل یک اصل مسلم می‌پذیرد و بطور قاطع اسناد به رسول خدا می‌دهد در صورتیکه در برابرش احادیث زیادی از ابن عباس قرار دارد که با صدای رسا خلافت بلا فصل امیر المؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام را اعلام می‌دارد؟!

آیا از حدیث او (ابن عباس) نیست آنچه را که حفاظ صحیح شمرده و آن را با سندهائی که رجال آن همگی مورد اعتماد هستند آورده‌اند و ما آن را در جلد اول این کتاب صفحه 51 نقل کرده‌ایم و آن همان فرمایش رسول خدا به علی علیهما الصلوة و السلام است که فرمود: «شایسته نیست که از میان شما بروم مگر آنکه ترا خلیفه خود قرار دهم؟!» آیا از حدیث او نیست حدیث «عشیره» که بر صحت آن تصریح شده و در جلد دوم این کتاب صفحه 278- 287 ذکر شده و در آن چنین آمده است: «به طور قطع این (یعنی علی) برادر و وصی و جانشینم در میان شما است، پس گوش بحرفش دهید و از او اطاعت کنید»؟

و در تعبیر دیگر چنین آمده است: «پس تو برادر و وزیر و وصی و وارث و جانشینم بعد از من خواهی بود»؟ آیا ابن عباس خود از پیشاهنگان مخالفین بیعت ابی بکر نبود؟ آیا او چنانکه در جلد اول این کتاب صفحه 389 آمده تنها کسی نبود که با عمر در مورد خلافت مناظره و بحث و گفتگو نموده است؟ آیا؟ و آیا؟ و آیا؟.

الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 560

متن عربی

الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج‏5، ص: 560

33- عن ابن عبّاس، قال: جاءت امرأة إلى النبیّ صلى الله علیه و آله و سلم تسأله شیئاً، فقال لها: تعودین، فقالت: یا رسول اللَّه إن عدت فلم أجدک- تعرّض بالموت-؟ فقال: إن جئت فلم تجدینی فأتی أبا بکر، فإنّه الخلیفة من بعدی.

أخرجه ابن عساکر «1»، و عدّه ابن حجر فی الصواعق «2» (ص 11) من النصوص الدالّة على خلافة أبی بکر. ما عسانی أن أقول فی مؤلّف یحذف إسناد مثل هذه الأفیکة و یذکرها إرسال المسلّم و یسند إلیها، و بین یدیه أحادیث ابن عباس الجمّة الهاتفة بالخلافة المنصوصة علیها لأمیر المؤمنین علیّ علیه السلام؟ ألیس من حدیثه ما صحّحه الحفّاظ و أخرجوه بأسانید رجالها ثقات، و قد أسلفناه فی الجزء الأوّل (ص 51) و فیه قول رسول اللَّه صلى الله علیه و آله و سلم لعلى علیه السلام: «لا ینبغی أن أذهب إلّا و أنت خلیفتی»؟

ألیس من حدیثه حدیث العشیرة المنصوص على صحّته، و قد مرّ فی الجزء الثانی (ص 278- 287) و فیه قوله صلى الله علیه و آله و سلم: «إنّ هذا- یعنی علیّا- أخی و وصیّی و خلیفتی فیکم، فاسمعوا له و أطیعوا»؟ و قوله لعلیّ: «فأنت أخی و وزیری و وصیّی و وارثی و خلیفتی من بعدی»؟

أ لم یکن ابن عبّاس فی مقدّم المتخلّفین عن بیعة أبی بکر؟ أ لم یکن هو مناظر عمر الوحید حول الخلافة؟ کما مرّ حدیثه فی (1/389)، أ لم؟ أ لم؟ أ لم؟